اسم پسر با غ؛ فهرست کامل اسم پسر که با حرف غ شروع می‌شود

در این مطلب لیست اسم پسر با غ را می‌خوانید. فهرست کامل نام‌ و اسم پسر اصیل که با حرف غ (غین) شروع می‌شود به همراه معنی اسم و معرفی ریشه اسامی (اکثرا دارای ریشه عربی می‌باشند).

لیست اسامی دخترانه

لیست اسامی پسرانه

در صورتی که به دنبال بهترین اسم پسر با غ هستید ما در این مطلب گلچینی از زیباترین اسامی پسرانه که با حرف غ آغاز می‌شوند را جمع آوری کرده‌ایم که به شما در نامگذاری فرزند کمک می کند. نامگذاری یکی از بزرگترین دغدغه پدران و مادران قبل از تولد فرزندشان است. راحت تلفظ شدن، با مفهوم و معنا بودن، هماهنگی با دیگر اسامی اعضای خانواده، سازگار با عرف جامعه و محل زندگی و… از جمله عوامل تاثیر گذار در انتخاب اسم هستند. 

 

اسم پسر با غ

 

پیشنهاد ستاره برای اسم پسر با غ:

غدیر | غانم | غیاث

 

اسم پسر با غ عربی

غازی /qāzi/

معنی: جنگجوی مذهبی، عنوان چندتن از پادشاهان و افراد تاریخی


غالب /qāleb/

معنی: غلبه کننده بر دیگری در جنگ، فاتح، پیروز؛ مسلط، چیره
فراوانی در ثبت احوال: ۹۸۴
پیشینه تاریخی: ۱) نام هشتمین جدّ پیامبر اسلام(ص)؛ ۲) نام یکی از صحابه؛ ۳) غالب دهلوی: [۱۲۱۲-۱۲۸۵ قمری] شاعر فارسی زبان و اردو زبان هندی و از پیشگامان تحول در شعر اردو


غانم /qānem/

معنی: غنیمت گرفته و بهره‌مند.
فراوانی در ثبت احوال: ۱۳۸۴


غایر /qāyer/

معنی: فرو شونده، گود، پشت


غدیر /qadir/

معنی: ۱- آبگیری است بین مکه و مدینه در ناحیه‌ی جحفه؛ ۲- روز یا واقعه غدیر که در میان مسلمانان حائز اهمیت است.
فراوانی در ثبت احوال: ۲۲۵۸


غریب /qarib/

معنی: بدیع، نو، عجیب، دور از وطن


غفار /qaffār/

معنی: ۱- آمرزنده و بخشاینده‌ی گناهان (خداوند)؛ ۲- از صفات و نام‌های خداوند.
فراوانی در ثبت احوال: ۱۶۵۶۶


غفران /qofrān/

معنی: بخشایش و آمرزشِ گناهان، آمرزیدن
فراوانی در ثبت احوال: ۱۰۱


غفور /qafur/

معنی: ۱- بخشاینده و آمرزنده‌ی گناهان (خداوند)؛ ۲- از صفات و نام‌های خداوند که قریب نود بار در قرآن کریم آن را یادآور شده است.
فراوانی در ثبت احوال: ۱۲۵۴۸


غلام حسن (غلامحسن) /qolām hasan/

معنی: غلام = مجاز از ارادتمند و فرمان بردار + حسن، ارادتمند و فرمان بردار حسن [منظور امام حسن(ع)].
فراوانی در ثبت احوال: ۴۴۴۳۲


غلام حسین (غلامحسین) /qolām hoseyn/

معنی: غلام = مجاز از ارادتمند و فرمان بردار + حسین، ارادتمند و فرمان بردار حسین [منظور امام حسین(ع)].
فراوانی در ثبت احوال: ۱۹۳۶۸۴


غلام حیدر /qolāmheydar/

معنی: غلام حیدر


غلام رضا /qolāmreza/

معنی: ارادتمند و فرمان بردار رضا (منظور امام رضا(ع))


غلام عباس (غلامعباس) /qolām abbas/

معنی: غلام = مجاز از ارادتمند و فرمان بردار + عباس، ارادتمند و فرمان بردار عباس [منظور حضرت عباس(ع)].
فراوانی در ثبت احوال: ۳۵۴۵۹


غلام علی (غلامعلی) /qolām ali/

معنی: غلام = مجاز از ارادتمند و فرمان بردار + علی، ارادتمند و فرمان بردار علی [منظور امام علی(ع)].
فراوانی در ثبت احوال: ۱۴۳۶۱۸


غلام محمد /qolām mohammad/

معنی: غلام = مجاز از ارادتمند و فرمان بردار + محمّد، ارادتمند و فرمان بردار محمّد [منظور حضرت محمّد(ص)].
فراوانی در ثبت احوال: ۸۲۱۷


غلامرضا /qolām rezā/

معنی: غلام = مجاز از ارادتمند و فرمان بردار + رضا، ارادتمند و فرمان بردار رضا [منظور امام رضا(ع)].
فراوانی در ثبت احوال: ۳۷۸۹۱۰


غلی /qoli/

معنی: جوشیدن، غلی
فراوانی در ثبت احوال: ۱۰۱


غنی /qani/

معنی: ۱- ثروتمند؛ ۲- آن که از کمک و هم کاری دیگران بینیاز است، بینیاز؛ ۳- از صفات و نامهای خداوند؛ ۴- (در فلسفهی قدیم) ویژگی آن که ذات و کمال او به دیگری متوقف نباشد
فراوانی در ثبت احوال: ۱۶۳۵
پیشینه تاریخی: ۱) غنی نام خانوادگی قاسم غنی [۱۲۷۵-۱۳۳۱ شمسی] پزشک، ادیب و سیاستمدار ایرانی؛ در سبزوار متولد شد. پس از گذراندن دورهی دارالفنون برای ادامه تحصیل به لبنان رفت و از کالج آمریکایی در رشتهی پزشکی فارغ التحصیل شد.


غیاث /qiyās/

معنی: ۱- (در قدیم) فریادرس؛ ۲- فریادخواهی؛ ۳- از صفات و نام‌های خداوند.
فراوانی در ثبت احوال: ۵۶۹


غیاث الدین /qiyāsoddin/

معنی: پناه دین و آیین
فراوانی در ثبت احوال: ۲۸۰
پیشینه تاریخی: ۱) لقب دو تن از امیران آل کرت. غیاث‌الدین اول: [۷۰۷-۷۲۹ قمری] امیر چوپان را که به وی پناهنده شده بود، کشت. غیاث‌الدین دوم: آخرین امیر [۷۷۱-۷۸۳ قمری] آل کرت، که به دست امیر تیمور اسیر و دو سال بعد کشته شد؛ ۲) لقب دو تن از فرمانروایان آل شَنسَب. غیاث‌الدین محمّد سام: شاه [۵۵۸-۵۹۹ قمری]، که غزنین، هرات، سیستان، بلخ، فاریاب و خراسان را تصرف کرد و دولت نیرومندی پدید آورد؛ غیاث‌الدین محمود: شاه [۶۰۲-۶۰۷ قمری]، پسر او، که پس از عمویش بر تخت نشست. او به دست جمعی از پناهندگان کشته شد.


غیرت /qeirat/

معنی: رشک بردن، حمیت، ناموس پرستی


غیور /qayur/

معنی: باغیرت، سالک، شجاع

 

اسم پسر با غ در سایر ریشه ها

غاتفر /qātfar/

معنی: از شخصیتهای تاریخی شاهنامه، نام پادشاه هیتال در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی، نیز نام شهری در آسیای میانه
ریشه: فارسی


غاثر /qāser/

معنی: معرب ازعبری، نام پسر ارم نوه نوح (ع)
ریشه: عبری


غازان /qāzān/

معنی: پادشاه مغولی ایران
ریشه: مغولی

 

ممکن است در کنار جستجوی خود برای یافتن بهترین اسم پسر با غ، به دنبال بهترین اسامی پسرانه خاص و تک باشید، ما در مطلبی تحت عنوان اسم پسر خاص، لیست کاملی از این اسامی را به ترتیب حروف الفبا برای شما آماده کرده‌ایم. همچنین اگر به دنبال اسم پسر ترکی، اسم پسر اصیل ایرانی، اسم پسر کردی، اسم پسر سه حرفی یا هر ترکیب دیگری هستید، می‌توانید آن‌ها را در سایت ستاره جستجو و مطالعه کنید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

  • شیک ترین اسم های پسرانه عزیز

  • Fereydon.zahedi

    بسیار بسیار عالی بلحاط معنی اسم فریدون امیدوارم که دوباره علی رغم این چند ده گذشته مردم عزیزمون باز هم از این اسم برای فرزندانشون استفاده کنند که این خودش قدمت اریایی بودنمون رو نشون میده وهمچنین فرهنگ عمیق ایرانی بودنمون رو

  • پدرام.شهرام.آرشام.مهرام

  • یه اسم پسر میخوام به حسام بخوره

نظر خود را بنویسید