فهرست زیباترین اسم پسر با ریشه و معنی

اگر به دنبال زیباترین اسم پسر هستید، ما در این مطلب مجموعه کامل و به روزی از زیباترین اسم پسر ایرانی، کردی، ترکی، عربی و خارجی را برای شما آماده کرده‌ایم.

زیباترین اسم پسر

انتخاب اسم پسرانه با حروف الفبا

اسم پسر بر اساس حروف الفبا
برای آشنایی با دیگر اسامی پسرانه زیبا با توجه به اینکه اسم مورد نظر شما با چه حرفی آغاز شود، می‌توانید از جدول زیر استفاده کنید.

ستاره | سرویس مادر و کودک – نامگذاری یکی از بزرگترین دغدغه پدران و مادران قبل از تولد دلبند عزیزشان است. از جمله موضوعات مهمی که باید به هنگام انتخاب اسم در نظر داشت می‌توان به راحت تلفظ شدن، با مفهوم و معنا بودن، هماهنگی با دیگر اسامی اعضای خانواده، سازگار با عرف جامعه و محل زندگی و…اشاره کرد. حال اگر با این شرایط پیچیده به دنبال انتخاب زیباترین اسم پسر برای پسر خود باشید، انتخاب به مراتب سخت‌تر نیز می‌شود!

از این رو ما در این مطلب، مجموعه کاملی از زیباترین اسم های پسرانه به همراه معنی و ریشه را بر اساس حروف الفبا برای شما آماده‌ کرده‌ایم. با ما همراه باشید.

 

زیباترین اسم پسر

 

زیباترین اسم پسر با الف

اتابک
معنی: پدر بزرگ از نظر احترام ، وزیر پادشاه ، مربی کودک
ریشه: ترکی

احتشام

معنی: جلال، بزرگی، شکوه، عظمت؛ بزرگداشت، تکریم؛ غرور.
ریشه: عربی

احسان
معنی: خوبی، نیکی، نیکویی؛ (به مجاز) بخشش، انعام، نیکویی کردن؛ (در تصوف) نیکی کردن در مقابل بدی دیگران
ریشه: عربی – قرآن

ادریس
معنی: درس خوانده، پیامبری که نام او دو بار در قرآن آمده و طبق روایات حیات جاودانه یافته است، او را مخترع لباس و قلم می دانند
ریشه: عربی

ادموند
معنی: نگهبان ، پشتیبان ، محافظ
ریشه: لاتین

ادهم
معنی: سیاه، تیرگون؛ آثار نو؛ بند و قید، اسب سیاه.
ریشه: عربی

ادوین
معنی: دوست ، رفیق
ریشه: لاتین

اردلان
معنی: جای و مکان مقدس؛ نام طایفه ای از ایلات کرد ایران.
ریشه: کردی

اردوان
معنی: نگهبان درستکاران؛ نام پنج تن از شاهان ایرانی از سلسله‌ی اشکانی
ریشه: فارسی

ارسام
معنی: گونه ای دیگر از واژه آرشام، خرس، زورمند، دارای زور خرس
ریشه: فارسی

ارسلان
معنی: شیر، شیر درنده، اسد؛ از نامهای خاص ترکی؛ مرد شجاع و دلیر.
ریشه: ترکی

ارشیا
معنی: تخت و اورنگ شاهان، گاه، تخت.
ریشه: فارسی

امیراردلان
معنی: (عربی – فارسی)، به تعبیری امیر سرزمین مقدس و پاک.
ریشه: فارسی

ایلیاد
معنی: یاد ایل، به یاد ایل؛
ریشه: یونانی -ترکی

 

زیباترین اسم پسر
انتخاب زیباترین اسم پسر

 

زیباترین اسم پسر با آ

آبتین
معنی: صاحب گفتار و کردار نیک ، ، نام پدر فریدون پادشاه
ریشه: فارسی

آبکام
معنی: نوشنده آب
ریشه: اوستایی

آتا
معنی: پدربزرگ
ریشه: ترکی

آتبین
معنی: نفس کامل و نیکوکار و صاحب گفتار و کردار نیک / آبتین، روح کامل و نیکو کار،‌ از شخصیت‌های شاهنامه، نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی
ریشه: اوستایی

آتین
معنی: در زبان زند و پازند جدید ، نو ، بوجود آمده
ریشه: اوستایی – پهلوی

آدرین
معنی:  آدریانوس، به فتح ی، یکی از پادشاهان روم که فتوحات زیادی داشت و به ادبیات علاقمند بود
ریشه: لاتین

آرارات
معنی: نام کوهی در آذربایجان که بنا به روایتی کشتی نوح بر روی آن قرار گرفت.
ریشه: ارمنی

آراس
معنی: آراز – رود ارس
ریشه: ترکی

آران
معنی: جایگاه مقدس، مکان گرمسیر، دارای طبیعت گرم
ریشه: فارسی

آرسن
معنی: انجمن، مجمع؛ ۲- (درعبری) مردِ مبارز.
ریشه: اوستایی – پهلوی

آریتما
معنی: نام یکی از سران ماد
ریشه: ترکی

آرین
معنی: مرد آریایی – آریایی نژاد، از نسل آریایی
ریشه: فارسی -انگلیسی

آزران
معنی: منسوب به آزر،آزر نام پدر یا عموی حضرت ابراهیم و همچنین نام نژادی از اسب است که پاهایش سیاه و دستانش به رنگی دیگر است.
ریشه: عبری

آسو
معنی: (در کردی) به معنی افق طلایی، (در پهلوی) صورت پهلوی واژه ی ‘ آهو ‘، (در اوستایی) آسو به معنای تندی، شتاب و کوشا آمده است – شفق، هنگام طلوع خورشید، همچنین نام شرابی مست کننده که از قند سیاه درست می کنند.
ریشه: کردی

آنیل
معنی: معروف، نامدار
ریشه: ترکی

 

زیباترین اسم پسر با ب

بِهینا
معنی: (بهین + الف نسبت)، منسوب به بهین
ریشه: فارسی

بابک
معنی: پرورنده و پدر را گویند؛ خطاب فرزند به پدر از روی مهربانی؛ پدر جان، پدر، استوار، امین، پرورنده
ریشه: اوستایی – پهلوی – شاهنامه

باراد
معنی: نام کسی که در زمان شاپور یکم پادشاه ساسانی زندگی کرده ونام او در کتیبه کعبه زرتشت آمده است.
ریشه: فارسی

بانی
معنی: بنیاگذار – سازنده – بناکننده
ریشه: اوستایی

برسا
معنی: مخفف ابرسان ، دلیر گونه چون ; پهلوان نیرومند
ریشه: فارسی

برسام
معنی: آتش بزرگ مرکب از بر (مخفف ابر) + سام (آتش )، نام یکی از سرداران یزگرد ساسانی، از نامهای شاهنامه؛ فرزند بیژن فرمانروای سمرقند که با یزدگرد جنگید.
ریشه: فارسی

بسام
معنی: بسیار تبسم کننده، خوشرو، خندان، گشاده روی؛ یکی از شاعران فارسی گوی پس از اسلام در زمان یعقوب بن لیث.
ریشه: عربی

بهداد
معنی: در کمال عدل و داد.
ریشه: فارسی

بهراد
معنی: جوانمرد نیکو.
ریشه: فارسی

بهرام
معنی: پیروزگر، (در نجوم) مریخ، (در گاه شماری) روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران، در فرهنگ ایران قدیم فرشته‌ای موکل بر مسافران و روز بهرام است، (در اعلام) نام چند تن از شاهان ساسانی.
ریشه: کردی

بهرنگ
معنی: نکوتر رنگ، رنگِ نیکوتر.
ریشه: فارسی

بهروز
معنی: سعادتمند، خوشبخت؛ همراه با سعادت و خوشبختی
ریشه: فارسی

بهزاد
معنی: نیک نژاد، نیکو تبار، نیکو زاده؛ بهزاد نقاش و مینیاتور ساز مشهور اواخر عهد تیموری و اوایل دوره‌ی صفوی.
ریشه: فارسی

بهسود
معنی: از نامهای زمان ساسانیان
ریشه: فارسی

بهفام
معنی: مرکب از به (بهتر یا خوب) + فام (رنگ)
ریشه: فارسی

بهنود
معنی: از کلمات دساتیری به معنی پسر عزیز، نام پادشاهان هند
ریشه: سنسکریت -فارسی

بَرسام
معنی: آتش بزرگ مرکب از بر (مخفف ابر) + سام (آتش )، نام یکی از سرداران یزگرد ساسانی
ریشه: فارسی

باربد
معنی: پسوند محافظ یا مسئول، خداوندِ بار (بارگاه)، پرده‌دار؛ نوازنده و موسیقی دان معروف دربار خسرو پرویز
ریشه: فارسی

بامداد
معنی: صبح، صبا؛ اسم پدر مزدک
ریشه: فارسی

بن سان
معنی: پسر برکت
ریشه: فارسی

 

زیباترین اسم پسر با پ

پاتریس
معنی: اصیل ، نجیب ، میهن پرست
ریشه: فرانسوی

پارسان
معنی: (پارس + ان (پسوند نسبت) )، منسوب به پارس، پارسی، اهل پارس، از مردم پارس – نام روستایی در نزدیکی سیرجان.
ریشه: فارسی

پارسیا
معنی: منسوب به پارسی، (منسوب به قوم پارس)؛ پارسی، اهل پارس، از مردم پارس.
ریشه: فارسی

پرشان
معنی: رزمجو
ریشه: اوستایی – پهلوی

پرهام
معنی: فرشته خوبی، همچنین به معنی پیر همه (پدر همه) می‌باشد. معادلعبری آن آبراهام می‌باشد. نامی است پارسی باستانی و معرب آن ابراهیم است، صورت فارسی ابراهیم.
ریشه: فارسی

پارسا
معنی: آن که از ارتکاب گناه و خطا پرهیز کند، پرهیزگار، زاهد، متقی، دیندار، متدین، مقدس؛ عارف، دانشمند
ریشه: فارسی

پوریا
معنی: هم خانواده پریا به معنی نیک صورت – نام پهلوان ایرانی معروف به پوریای ولی
ریشه: فارسی

پویا
معنی: پویندهرونده و برخی دونده را گویند.
ریشه: فارسی

 

زیباترین اسم پسر با ت

تایماز
معنی: پابرجا، استوار، خطاناپذیر
ریشه: ترکی

تهمورث
معنی: طهمورث، به معنی قوی جثه و نیرومند
ریشه: فارسی

توانا
معنی: دارای قدرت انجام کار، نیرومند، پر قدرت، قادر در مقابل ناتوان.
ریشه: فارسی-اوستایی

تیما
معنی: دشت و صحرا ، هامون
ریشه: عبری

توحید
معنی: یگانه دانستن خدا؛ اقرار به یگانگی خداوند، یکتا پرستی؛ اخلاص
ریشه: عربی

 

زیباترین اسم پسر

 

زیباترین اسم پسر با ث

ثامر
معنی: میوه دهنده، ثمردهنده
ریشه: عربی

ثهلان
معنی: نام کوهی است که ; شعرا به آن تمثل می کنند
ریشه: عربی

 

ثامن
معنی: هشتم، هشتمین
ریشه: عربی

 

زیباترین اسم پسر با ج

جالینوس
معنی: نوایی از موسیقی قدیم
ریشه: یونانی

جان مهر
معنی: مهربان جان
ریشه: فارسی

جاوید
معنی: پای برجا – همیشگی ، ابدی – انوشه – پایدار
ریشه: اوستایی

 

زیباترین اسم پسر با چ

چابک
معنی: چالاک‎ ، زیبا و ظریف، زیباروی – زرنگ – اهر –
ریشه: اوستایی

چاووش
معنی: آن که پیشاپیش زائران با صدای بلند و به آواز اشعار مذهبی می‌خواند؛ مامور تشریفات در دربار، نقیب لشکر و قافله.
ریشه: ترکی

چکاد
معنی: بالای کوه، قله، بلند پیشانی
ریشه: اوستایی

چیاکو
معنی: کوه کوچک
ریشه: کردی

چیستان
معنی: دانش و بینشمندی
ریشه: اوستایی

چینود
معنی: چگونه زیستن
ریشه: اوستایی

 

زیباترین اسم پسر با ح

چابک
معنی: چالاک‎ ، زیبا و ظریف، زیباروی – زرنگ – اهر –
ریشه: اوستایی

چاووش
معنی: آن که پیشاپیش زائران با صدای بلند و به آواز اشعار مذهبی می‌خواند؛ مامور تشریفات در دربار، نقیب لشکر و قافله.
ریشه: ترکی

چکاد
معنی: بالای کوه، قله، بلند پیشانی
ریشه: اوستایی

چیاکو
معنی: کوه کوچک
ریشه: کردی

چیستان
معنی: دانش و بینشمندی
ریشه: اوستایی

چینود
معنی: چگونه زیستن
ریشه: اوستایی

حاسن
معنی: زیبا ، نیکو ، کنایه از ماه
ریشه: عربی

حامین
معنی: جمع حامی
ریشه: عربی

حسام
معنی: شمشیر برنده ، تیزی شمشیر
ریشه: عربی

حسان
معنی: بسیار نیکو، بسیار خوب، نیکروی
ریشه: عربی

حسین
معنی: خوب، نیکو؛ نام سومین امام شیعیان
ریشه: عربی

حافظ
معنی: حفظ کننده و نگه دارنده، شاعر نامی ایرانی
ریشه: عربی

حامد
معنی: سپاسگزار و ستایشگر
ریشه: عربی

 

زیباترین اسم پسر با خ

خاوین
معنی: پاک سرشت
ریشه: کردی

 

خطیب
معنی: سخنران ، ناطق
ریشه: عربی

 

خوشان
معنی: نام موبدی در زمان ساسانی
ریشه: اوستایی

 

خوشچهر
معنی: آن که چهره‌ای زیبا و خوشایند دارد.
ریشه: فارسی

 

خسرو
معنی: پادشاه
ریشه: فارسی

 

زیباترین اسم پسر با د

داتام
معنی: آفریننده و مخلوق
ریشه: اوستایی

دادبک
معنی: رئیس قضات ، متصدی عدلیه
ریشه: فارسی

دارنوش
معنی: نام یکی از وزیران بخت نصر
ریشه: فارسی

دانیار
معنی: دارنده‌ی دانش و آگاهی؛ آگاه
ریشه: فارسی

دیاکو
معنی: سرزمین و نام
ریشه: اوستایی

دارا
معنی: برخوردار از چیزی یا در اختیار دارنده‌ی چیزی، صاحب، مالک، ثروتمند؛ (به مجاز) خداوند
ریشه: فارسی

داریوش
معنی: دارا، دارنده‌ی نیکی (بهی)؛ نام سه تن از شاهان ایرانی از سلسله‌ی هخامنشی.
ریشه: فارسی

دانا
معنی: دارنده‌ی دانش و آگاهی؛ آگاه
ریشه: فارسی

دانیال
معنی: دانیال از پیامبران بنی اسرائیل و همزمان کورش کبیر و داریوش بزرگ هخامنشی بوده است.
ریشه: عبری

دایان
معنی: سرافرازی، تکیه گاه
ریشه: فارسی

 

زیباترین اسم پسر با ذ

ذبیح
معنی: ذبح شده ، سربریده
ریشه: عربی

 

ذکی
معنی: مرد تیزهوش ، هوشیار ، زیرک
ریشه: عربی

 

زیباترین اسم پسر

 

زیباترین اسم پسر با ر

رابرت
معنی: پرنده نهایی ، پیروز ، فاتح ، روبرت
ریشه: انگلیسی

راتین
معنی: رادترین، دادگر و بخشنده‌ترین
ریشه: اوستایی

رادان
معنی: مرکب از راد به معنی جوانمرد و پسوند نسبت، انکه منسوب به جوانمردی است.
ریشه: فارسی

رادنوش
معنی: مرکب از راد (جوانمرد، بخشنده) + نوش (نیوشنده)
ریشه: فارسی

رادوین
معنی: جوانمرد کوچک
ریشه: فارسی

راشا
معنی: سرسبز و خرم و با طراوت، راهِ شادی، راه عبور
ریشه: فارسی

رامش
معنی: آرامش – آسودگی ، فراغت – طرب – سرود ، در زبان پهلوی رامشین
ریشه: فارسی

رامیان
معنی: نام رود و بخشی از ; شهرستان گنبد کاوس
ریشه: فارسی

رایین
معنی: نام سردار اردشیر دوم پادشاه ساسانی
ریشه: فارسی

رستاک
معنی: (تلفظ: rastāk)، نام پسرانه و دخترانه به معنی شاخه‌ی تازه‌ای که از بیخ درخت برآید، زاده‌ی درخت مو
ریشه: فارسی

رهان
معنی: (تلفظ: rahān) رهنده، رهاشونده
ریشه: فارسی

رهی
معنی: رونده – روان ، غلام – بنده ، مسافر ، رهی معیری ; شاعر مشهور معاصر
ریشه: فارسی
رَسام
معنی: اسم پسرانه و دخترانه به معنی نجات یافته و آزاد، با آزادی، آزادانه، رهایی
ریشه: فارسی

رُهام
معنی: رادترین، نام یکی از سرداران اردشیر دوم پادشاه ساسانی
ریشه: فارسی

رادمهر
معنی: جوانمرد کوچک
ریشه: فارسی

رامتین
معنی: گونه‌ی کهنه رامتین به معنی سازنده و نوازنده است.
ریشه: فارسی

رامین
معنی: نام عاشق ویسه، این کلمه در بعضی منابع مرکب از «رام»به معنی طرب و «ین»است به معنی طربناک است
ریشه: فارسی

روزبه
معنی: روزبه
ریشه: فارسی

 

زیباترین اسم پسر با ز

زادچهر
معنی: دارای نژاد اصیل و آزاد
ریشه: فارسی

زادمهر
معنی: زاده نور و روشنایی و محبت
ریشه: فارسی

زانیار
معنی: یار دانا و دانشمند
ریشه: کردی

زربان
معنی: زرفان ، کهنسال ، پیر ، نام حضرت ابراهیم
ریشه: فارسی

زهیر
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی
ریشه: فارسی

 

زیباترین اسم پسر با ژ

ژافه
معنی: نام یکی از پسران نوح
ریشه: فارسی

ژاک
معنی: با حیله از جا کنده ، ریشه کن کننده ، یعقوب
ریشه: فرانسوی

ژورک
معنی: پرنده‌ای سرخ رنگ به اندازه گنجشک
ریشه: فارسی

 

زیباترین اسم پسر با س

ساردین
معنی: فرانسه-یونانی سمارسیس، سردین، نوعی ماهی شبیه به شاه ماهی
ریشه: فرانسه -یونانی

سارین
معنی: نام روستایی در نزدیکی رفسنجان
ریشه: فارسی

ساشا
معنی: ریشه اصلی نام ساشا یونانی است اما در زبانهای روسی و فرانسه و انگلیسی بکاربرده میشود و به معنای مدافع و محافظ مردان است.
ریشه: یونانی

ساعی
معنی: کوشا ، کوشنده ، جدی
ریشه: عربی

سامن
معنی: آواز ، ترانه
ریشه: سانسکریت

سامی
معنی: عالی، بلند مرتبه، بلند؛ منسوب به سام پسر نوح نبی(ع)
ریشه: فارسی

سردار
معنی: فرمانده یک گروه یا یک دسته‌ی نظامی، پیشوا، رهبر، سرور.
ریشه: فارسی

سهیل
معنی: ستاره ای است درخشان ; که در اواخر فصل گرما ; طلوع می کند
ریشه: عربی

سورین
معنی: (تلفظ: surin)، منسوب به سُور، آن که شادمان و مسرور است، توانا، دلیر
ریشه: فارسی

سپهر
معنی: آسمان؛ روزگار
ریشه: فارسی

سعید
معنی: خوش اقبال، خوشبخت، سعادتمند، نیک اختر، نیکبخت، همایون، مبارک، میمون، فرخنده، خجسته
ریشه: فارسی

سیروان
معنی: عربی ساربان، نام رودی در غرب ایران که از استانهای کردستان و کرمانشاه می‌گذرد.
ریشه: کردی

سینا
معنی: به معنی دانشمند و نام جد ابن سینا
ریشه: فارسی

 

زیباترین اسم پسر

 

زیباترین اسم پسر با ش

شادکام
معنی: نام برادر فریدون
ریشه: اوستایی

شادگان
معنی: نام باغی در ; داستان خسرو و شیرین ، بخشی از شهرستان خرمشهر
ریشه: فارسی

شادیاب
معنی: کسی که از ; شادی نصیب و بهره دارد
ریشه: فارسی

شادیار
معنی: شاد و خوشحال
ریشه: فارسی

شاملو
معنی: نام قبلیه ای از ; ترکان قزلباش
ریشه: ترکی

شانیا
معنی: کسی که در تصمیم و نظر خود پابرجاست، مصمم
ریشه: هندی

شهسان
معنی: مانند شاه، شاهوار، دارای جلال و شکوه شاهانه
ریشه: فارسی

شادمهر
معنی: ویژگی آن که دارای شادی و مهربانی است.
ریشه: فارسی

شایان
معنی: شایسته، سزاوار، در خور؛ فراوان
ریشه: فارسی

شروین
معنی: نام قلعه‌ی شروان؛ نام انوشیروان دادگر
ریشه: فارسی

 

زیباترین اسم پسر با ص

صاعد
معنی: صعود کننده ، بالا رونده
ریشه: عربی

صنیع
معنی: ساخته شده ، آفرینش ، کار – عمل – احسان
ریشه: عربی

صابر
معنی: صبور، صبر کننده، شکیبا؛ از نامهای خداوند
ریشه: عربی

صوفی
معنی: اخترشناس، پیرو یکی از فرقه‌های تصوف، درویش
ریشه: عربی

 

زیباترین اسم پسر با ض

ضامن
معنی: ضمانت کننده
ریشه: عربی

ضیا
معنی: نور، روشنی
ریشه: عربی

 

زیباترین اسم پسر با ط

طالع
معنی: طلوع کننده، بخت و اقبال
ریشه: عربی

طرهان
معنی: طرحان
ریشه: فارسی

طه
معنی: یعنی «یا محمّد» و به قولی نام پیامبر اسلام(ص) میباشد، بیستمین سوره از قرآن کریم
ریشه: عربی

طاها
معنی: نام سوره ٔ بیستم از قرآن کریم- طالب حق و هدایت کننده
ریشه: عربی

 

زیباترین اسم پسر با ظ

ظهور
معنی: پدیدار شدن، آشکار شدن
ریشه: عربی

ظهیر
معنی: پشتیبان، یاور
ریشه: عربی

 

زیباترین اسم پسر با ع

عاطف
معنی: مهربان ، نرمخو
ریشه: عربی

عرشیا
معنی: ملکوتی آسمانی، مرکب از عرش + الف نسبت
ریشه: عربی

عصام
معنی: بند، ریسمان، طناب؛ حفظ، نگه داری؛ شرافت و شخصیت اکتسابی.
ریشه: عربی

عادل
معنی: با انصاف
ریشه: عربی

عارف
معنی: دانا، آگاه و کسی که از راه تهذیب نفس به بزرگی رسیده
ریشه: عربی

عرفان
معنی: شناختن و دانستن بعد از نادانی. تصوف، الهیات، حکمت، شناخت، علم، معرفت
ریشه: عربی

علی
معنی: بلند، بلند بر آمده، بلند قدر، بزرگ، شریف، توانا، کلان، نامی از نام های خدای تعالی
ریشه: عربی

 

زیباترین اسم پسر با غ

فاخر
معنی: فخر کننده ، نیکو ، عالی ، گرانبها
ریشه: عربی

فخر
معنی: مباهات ، نازیدن ، افتخار ، خودستایی
ریشه: عربی

فراراد
معنی: مرکب از فرا (بالاتر) + راد (بخشنده) = بسیار بزرگوار
ریشه: فارسی

فرازان
معنی: مرکب از فراز (جای بلند) + ان (پسوند نسبت)
ریشه: فارسی

فرخداد
معنی: آفریده مبارک
ریشه: فارسی

فردید
معنی: یگانگی ، وحدت
ریشه: فارسی

فرزاد
معنی: زاده شکوه و جلال
ریشه: فارسی

فرهنگ
معنی: ادب – تربیت ، دانش – معرفت ، کتاب لغت
ریشه: فارسی

فریمان
معنی: نام بخشی از استان خراسان
ریشه: فارسی

فرزان
معنی: فرزانه، خردمند، عالم، دانشمند
ریشه: فارسی

فرزین
معنی: وزیر در بازی شطرنج
ریشه: فارسی

فرنود
معنی: برهان، دلیل
ریشه: فارسی

فرهود
معنی: پرهود، صداقت و راستی در دین
ریشه: فارسی

 

زیباترین اسم پسر با ک

کابوک
معنی: آشیانه پرندگان ، کابک
ریشه: فارسی

کارن
معنی: اسم پسرانه به معنی شجاع و دلیر، نام فرزند کاوه آهنگر و هم چنین اسم سردار لشکر مهرداد شاهزاده اشکانی که علیه اشک بیستم (گودرز) قیام کرد.
ریشه: اوستایی

کامبیز
معنی: گویش امروزی کبوجیه
ریشه: اوستایی

کامران
معنی: آن که در هر کاری موفق است، چیره، مسلط، شباهت با cameron – به معنی موفق و خوش شانس
ریشه: اوستایی – بین المللی

کامروا
معنی: آن که خواسته و آرزویش رسیده است، موفق
ریشه: فارسی

کامشاد
معنی: مرکب از کام (خواسته، آرزو) + شاد؛ اسم پسر به معنی کسی که آرمان، میل و آرزویش شادمانی است.
ریشه: فارسی

کامکار
معنی: کامروا، موفق
ریشه: اوستایی

کامیار
معنی: کامیاب، آنکه کام و نشاط دوست اوست، کامروا و پیروز
ریشه: اوستایی

کسا
معنی: عبای ضخیم
ریشه: عربی

کیان
معنی: پادشاهان، سلاطین، ستاره، جمع کی – اسم ایرلند باستان cian
ریشه: اوستایی – ایرلندی

کیانوش
معنی: مرکب از کیان (به معنای سرزمین یا جمع کی به معنی شاه) + مهر به معنی (محبت یا خورشید) دوستی شاهانه، محبت بزرگوارانه، خورشید سرزمین، آنکه در تمام سرزمین برجسته و نورانی و محبوب است است.
ریشه: اوستایی

کیسان
معنی: مانند پادشاه، دارای منش شاهانه
ریشه: فارسی

کیومرث
معنی: زنده فانی
ریشه: اوستایی – شاهنامه

کورش
معنی: کوروش، نام سه تن از پادشاهان هخامنشی، کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایران که تخت جمشید را بنا نهاد.
ریشه: فارسی

 

زیباترین اسم پسر با گ

گارنیک
معنی: پری کوچک
ریشه: ارمنی

گایار
معنی: یار بزرگ یار قدرتمند 
ریشه: کردی

گلپو
معنی: پوینده و جستجو کننده گل
ریشه: فارسی

گوزل
معنی: زیبا – پسر خوش چهره – پسر زیبارو
ریشه: ترکی

گلباد
معنی: کلباد، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران پهلوان تورانی
ریشه: فارسی

 

زیباترین اسم پسر با ل

لابان
معنی: عبری از عربی، لین، سفید، نام پدر همسر یعقوب (ع)
ریشه: عبری

لاوان
معنی: لابان،عبری از عربی، لین، سفید، نام پدر همسر یعقوب (ع)
ریشه: عبری

لاوین
معنی: نام منطقه‌ای مرزی در مغرب ایران
ریشه: فارسی

لیشام
معنی: از وطن پرستان دیلمی
ریشه: اوستایی

 

زیباترین اسم پسر با م

ماتیکان
معنی: نام پسر بزرگ جغتای از فرماندهان مغول
ریشه: مغولی

مارلین
معنی: برج ، پناهگاه ، مارلن
ریشه: عبری

ماکان
معنی: آنچه بوده است.
ریشه: اوستایی – عربی

ماه آفرید
معنی: آفریده ماه ، آفریده شده مثل ماه
ریشه: فارسی

ماهبد
معنی: نگبان ماه
ریشه: فارسی

ماهداد
معنی: داده و بخشیده ماه
ریشه: فارسی

ماهشاد
معنی: زیباروی شاد
ریشه: فارسی

محلا
معنی: از ریشه حلوه ; به معنی شیرینی و ; آسایش گرفته شد
ریشه: عربی

مسعود
معنی: سعادتمند ، سعید ، فرخنده
ریشه: عربی

مسیحا
معنی: مسیح + الف ، بزرگداشت و تعظیم
ریشه: عربی

مهتر
معنی: بزرگتر ، سرور ، پیغمبر
ریشه: فارسی

مهرساد
معنی: خورشید بی آلایش، مهر به معنای خورشید و ساد به معنای ساده و بی آلایش،پاک، میباشد .
ریشه: اوستایی

مهرسام
معنی: پسر خونگرم و مهربان، مرکب از مهربه معنای مهربانی یا خورشید و سام به معنای آتش است.
ریشه: فارسی

مهیار
معنی: ماهیار ، کنایه از عاشق شب زنده دار
ریشه: فارسی

میکائیل
معنی: مقرب، نام فرشته‌ی روزی‌ها
ریشه: عبری

مانا
معنی: (صفت از ماندن) ماندنی، پایدار؛ (در پهلوی) مانند و مانند بودن.
ریشه: فارسی

مانی
معنی: اندیشمند
ریشه: فارسی

متین
معنی: باوقار، جاافتاده، سنگین، موقر، استوار، محکم، پابرجا، رزین، فرهیخته
ریشه: فارسی

محراب
معنی: عبادتگاه، محل عبادت
ریشه: عربی

مهرشاد
معنی: خورشاد، شادمهر، خورشید هدایت کننده
ریشه: فارسی

میلاد
معنی: تولد، زایش، ولادت، روز تولد، هنگام ولادت، سالروز ولادت
ریشه: فارسی

 

زیباترین اسم پسر با ن

نادین
معنی: در جریان، پویا و پرتحرک، الهه رودخانه، جاری
ریشه: سنسکریت -فارسی

ناشا
معنی: دادگر
ریشه: اوستایی

ناهیرا
معنی: روشنایی، نور
ریشه: آشوری

نوبخت
معنی: از نام های برگزیده دوران ساسانی
ریشه: اوستایی

نوبهر
معنی: دارای بهره و نصیب تازه
ریشه: فارسی

نیاک
معنی: پسری که خلق و خوی او مانند اجداد و نیاکانشان است.
ریشه: فارسی

نیسان
معنی: نام دومین ماه فصل بهار، اردیبهشت، بارانی که در اردیبهشت می بارد، باران بهاری – نی زار – محل روییدن نی
ریشه: سریانی – اوستایی

 

زیباترین اسم پسر با و

واران
معنی: نامی که مورخان یونانی به پادشاهان ایرانی که نامشان بهرام بوده داده‌اند.
ریشه: یونانی

واروژان
معنی: کبوتر نر
ریشه: ارمنی

وانان
معنی: نام روستایی در نزدیکی شهرکرد، نام یکی از پادشاهان اشکانی
ریشه: فارسی

وراز
معنی: گراز که در ایران باستان نشانه زورمندی بوده است.
ریشه: فارسی

وسام
معنی: زیبا رویان ، خوبرویان
ریشه: عربی

وفا
معنی: به جای آوردن ; عهد و پیمان ، دوستی
ریشه: عربی

والا
معنی: بالا عزیز، گرامی، محترم، دارای ارج و اهمیت، اصیل، نژاده
ریشه: عربی

وحید
معنی: بی همتا، تک، تنها، فرد، فرید، مجرد، منفرد، واحد، یکتا، یگانه
ریشه: عربی

 

زیباترین اسم پسر با هـ

هارمیک
معنی: —–
ریشه: ارمنی

هامی
معنی: سرگشته و حیران
ریشه: فارسی

هانی
معنی: خدمتکار ، کسی که طعام نیکو آورد ، در پهلوی : بنشین
ریشه: عربی

هاون
معنی: گاه بامدادی
ریشه: اوستایی

هورا
معنی: می صاف و مقدس
ریشه: اوستایی

هامون
معنی: زمین هموار و بدون پستی و بلندی، نام دریاچه‌ای در سیستان

هومن
معنی: نیک اندیش

هیوا
معنی: امید

 

زیباترین اسم پسر با ی

یاسا
معنی: فرمان ، قانون ، قائده
ریشه: مغولی

یاشا
معنی: به معنی زنده باد !، آفرین ! زنده باشی
ریشه: ترکی

یاسان
معنی: لایق و سزاوار، نام یکی از پیغمبران باستانی ایران
ریشه: عربی

یاسر
معنی: شترکُش که گوشت قسمت کند، آسان، چپ، طرف چپ، نام پدر عمار، از یاران خاص پیامبر
ریشه: عربی

یاسین
معنی: نام سوره‌ای در قرآن کریم
ریشه: عربی

یاشار
معنی: جاویدان، همیشه زنده، زندگی کننده
ریشه: ترکی

یوسف
معنی: از حواریون و شاگردان حضرت عیسی (ع)
ریشه: عبری

یونس
معنی: به معنی کبوتر
ریشه: عبری

 

انتخاب اسم پسرانه با حروف الفبا

برای آشنایی با دیگر اسامی پسرانه زیبا با توجه به اینکه اسم مورد نظر شما با چه حرفی آغاز شود، می‌توانید از جدول زیر استفاده کنید.
 
یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید