تعبیر خواب | تعبیر خواب کامل و دقیق به صورت آنلاین

سلام.
خواب دیدم که دو روز تا حکم اعدامم بیشتر نمونده. توی خواب به من تفهیم کردن که با طناب دار باید اعدام بشم و حتی طناب دار رو هم به من نشون دادند. از همه جا نا امید شده بودم. ظاهرا یه پیر زن درخواست قصاص داده بود. توی خواب سردرگم بودم و نمی دونستم چرا باید اعدام بشم. ولی به من الهام شد که انگار یکی رو کشته ام و باید دو روز دیگه باید اعدا بشم ولی هر چی فکر می کردم جزئیات رو به یاد نمی آوردم. با خودم گفتم چقدر زندگی کوتاه بود و توی خواب حتی وقت توبه هم نداشتم و در نهایت چنان تحت فشار قرار گرفتم که حس خفگی عجیبی به من دست داد. به یه آشنا گفتم حاج خانوم رضایت نداد و در نهایت گفتن نه به هیچ عنوان رضایت نمیده. بعد رفتم که آماده پذیرش نتیجه کارم بشم که یهویی از خواب بیدار شدم.
با تشکر از معبر محترم و اعضای تیم وب سایت.

سلام خسته نباشید
خواستم بگم من چند شبه که خواب معلمم که خیلی خیلی دوستش دارم رو میبینم.
همیشه هم خوابم یه چیزیه . خواب میبینم معلممون اومده سرکلاس بعد هم اون خیلی خوشحاله هم من..وقتی از خواب بیدار میشم کامل خوابم رو یادمه و خیلی ناراحت میشم که دیگه نمی تونم ببینمش…اگر میشه خوابم رو تعبیر کنید ممنون میشم

ادامه:مسیر پر از حشرات و حیوانات خطرناک بود.من در واقعیت از مار خیلی خیلی میترسم.تو خوابم اون کوه انگاری مرده بود هر حیوانی که نزدیکش میشدم میدیدم که مرده حتی لاشه چند تا مار هم دیدم.کمی که جلوتر رفتم یه ماری افتاد جلو پام که خیلی عجیب بود انگار پا داشت و این باعث شد که من از خواب پریدم.

سلام مجدد پریشب هم خواب دیدم که من برای مدرسه رفتن یه مسیری رو با سرویس مدرسه میرم و بقیه راهو باید به تنهایی از یه کوه میرفتم.تو خوابم گویا بچه ای گم شده بود و من میخواستم اون بچه رو پیدا کنم تو مسیر برگشت به خونه نمیدونم سوار یه گرگ بودم یا سگ ولی پاش زخمی بود و داشتم دنبال بچه میگشتم.مسیر پر از حشرات و حیوانات خطرناک بود.من در واقعیت از مار خیلی خیلی میترسم.تو خوابم اون کوه انگاری مرده بود هر حیوانی که نزدیکش میشدم میدیدم که مرده حتی لاشه چند تا مار هم دیدم.کمی که جلوتر رفتم یه ماری افتاد جلو پام که خیلی عجیب بود انگار پا داشت و این باعث شد که من از خواب پریدم.

سلام وقت بخیر.دیشب خواب دیدم عشقم اومده بود خونه ما.البته یه خونه دیگه بود.شام خوردیم بعد قرار شد که من با عشقم برم چون حالش خوب نبود.تو خیابون بودیم ولی جایی که میرفتیم مسیر خونه واقعی ما بود.عشقم تلو تلو میخورد و حالش خوب نبود بهش گفتم که بریم بیمارستان گفت نه خوبم .پیاده میرفتیم وتو راه کلی سطل زباله بود.حس کردم حالت تهوع داره رفت سمت یکی از این سطلا ولی چیزیش نشد تا رسیدیدم به طرفای خونه ما که پایینش یه فروشگاهیه گفتم صبر کن از اینجا برات آب بگیرم.پله ها رو که میرفتم بالا دیدم عشقم حالش بد شد و استفراغ کرد.صاحب مغازه که آشنا بود(در واقعیت همچین کسی من نمیشناسم)منو دید اومد سمتم گفت نگران نباش و با یه دستمال کاغذی تو دستش رفت سمت عشقم منم تو مغازه دنبال آب بودم که یهو صدای مردم از اینکه ترسیده بودن اومد حالت تهوعش بیشتر شده بود آب از دستم افتاد میدویدم برم بیرون ولی پاهام حس نداشت.انقدر سست شده بودم که حتی از خواب هم نپریدم فقط چشمامو باز کردم و تپش قلب خیلی شدیدی داشتم.ممنون

سلام من چند باز خوابمو فرستادم ولی نبود
من دیشب خواب دیدم که میخواستم‌برم مدرسه و کلاس اول بودم (دختر مجردم ۱۷سالمه)بعد داشتم‌میفرتم دبیرستانی که درحال حاضر میرم‌مدرسه واونجا مثلا مدرسه ابتداییا بود و من کلاس اول بودم بعد در راه بودم که‌میخواستم‌با ماشین برم فقط پول یه طرف راهو داشتم که برم مدرسه برگشتنی پول نداشتم بعد توراه یه‌خانم بازیگر (نیکی کریمی)رو‌دیدم ازش‌خواستم‌بهم پول بده که ب ای برگشتنم پول نداشتم بعد اون کلی پول بهم داد گفت بگیر لازمت میشه پولاش یه‌جوری بودن عین جعله که با طناب بهم وصل بودن زیرش سکه بود روش پول بود بعد حرکت کردم‌سمت مدرسه بعد که رفتم داخل کلی بچه‌کوچیک و بزرگ همسن الان من بودن که تو یه کلاس بودیم و یه قسمت کلاس اول و قسمت دیگه کلاس دوما سوما …بعد صندلیا مون رو به دیوار خرابی بود من با بچهای کلاس سوم ایناجرو‌بحثم شد و بعد اونا از موهای من‌خوششون‌اومد و اومدن موهامو ناز میکردن بعد من کش مو هامو از سرم در اوردم گذاشتم داخل کیفم بعد موهام خرمایی و مایل به شرابی شده بود (درحال حاضر موهام قهوه ایه)ش میخواستم‌یه‌کش بردارم‌بزنم‌به موهام که دیدم یکیش نیس و عصبانی شدم‌گفتم کش موی منو کی برداشته همین الان بدش بعد دیدم داخل کیفمه بقیشو یادم نیس

با سلام امروز 23 اسفند قبل اذان صبح حدود 4:10 خواب میدیدم فقط فقط لحظه آخر خوابم قبل زنگ زدن ساعت را به یاد دارم چند هندوانه و طالبی جلوی من بود. خانم متاهل هستم در انتظار بارداری

سلام ببخشید من ماه پیش خواب دیدم که همسایه قدیمیمون که چند سال پیش همسایه بودیم(و من عاشق پسرشون بودم و اونم یه حسایی به من داشت ولی هیچوقت پا پیش نذاشت)اومده بودن خونمون برای خواستگاری و من خیلی خیلی خوشحال بودم مادرش صدام زد که برم پیششون و من با خوشحالی رفتم کنار مادرش نشستم و اون پسره داشت منو نگاه میکرد ولی نمیدونم چرا نمیتونستم بهش نگاه کنم ولی سنگینی نگاهشو حس میکردم بعد با مادرش داشتم حرف میزدم اونم خوشحال بود بقیه خوابو یادم نمیاد
تعبیرش چی میشه

سلام و سپاس بابت پاسخگویی سریع.
یک با هم خواب دیدم که روی زمین دارم راه میروم. ناگهان باد ملایمی وزیدن گرفت و وزیدن باد رو در اطراف خودم کاملا حس کردم. دیدم کم کم دارم به بالا صعود می کنم و همینطور که بالا میروم سستی و حالت بیهوشی بسیار دوست داشتی همه وجودم رو گرفت و ناگهان خود را در حال پایین آمدن (فرود به آرامی توسط همان نسیمی که مرا با خود به آسمان برد) بر پشت بام مسجدی دیدم و حس کردم آن حالت بیهوشی و سستی در حال از بین رفتن است. در پایین مسجد چند نفر را دیدم با لباسهای سفید عربی. در خواب حس کردم در یکی از نخلستانهای عراق هستم. دو نفر از آن چند نفر در حال نزاع بودند و به هم سنگ پرتاب می کردند. من هم از پلکانها پایین اومدم و از کنار آنها با احتیاط رد شدم و رفتم که دعوای آنها به من سرایت نکند.
در حین عبور از کنار آنها از خواب بیدار شدم.
با تشکر از معبر بزرگوار.

سلام.
خواب دیدم که داخل حمام هستم.
یهویی یه نفر دقیقا شبیه خودم رو دیدم که در گوشه سمت راست حمام ایستاده و دقیقا شکل منه.
همینطور که داشتم بهش نگاه میکرم یه دفعه دیدم اطراف بینی و چشمها راه کبود میشه و همینطور داره بیشتر میشه.
چن لحظه بعد دیدم چشم چپش هم شروع کرد به سفید شدن که انگار داره میگنده و بعد از ترس از حمام پریدم بیرون و از خواب هم بیدار شدم.
لطفا بفرمائین که تعبیرش چی می تونه باشه.
ارادتمند.