تعبیر خواب | تعبیر خواب کامل و دقیق به صورت آنلاین

سلام
یک بار خواب دیدم جلوی ایینه با فاصله وایسادم و موهام که بلند شدن رو دارم شونه می کنم
و بعد از خواب بلند شدم
تعبیرش چیه ؟

با سلام
من خواب دیدم خودم با پسر خالم بیرون بودیم یه دفعه ای یه خونه عجیب قریبی دیدیم خیلی بزرگ بود من به پسر خالم گفتم بیا برگردیم رفتیم پیشم مامانم و مامانم یه پول داد و گفت برو یه دونه انگشتر طلا بگیر و ببند به جلوی ماشینمون
من انگشتر را گرفتم و بستم و نمیدونم چی شد رسیدم به خالم
خالم گف یاسین بیا یه کمک کن یشیر گوسفند هارا بدوشیم من به خالم کمک کردم و لی نمیدونم چی شد انگار کنترلن از دستم رفته بود ناگهان یه دونه سنگ پرت کردم و خورد به انگشتری که به ماشین بسته شده بود من خیلی ناراحت شده بودم فقط جلوی انگشتر از بین رفته بود اما رکابش سالم سالم بود من با پسر خالم رفتم به مغازه ای که انگشتر را خریده بودیم و ازش پرسیدم که قیمت انگشتر چقدر بود و گف ۲۰۰۰هزار تمان تعجب کردم وقتی برگشتیم خانه انگار خونمون عوض شده بود و ما کوچ کرده بودیم به همان خونه بزرگی که گفته بودم من و پسر خالم وقتی رسیدیم به خانه دیدم درون خانه پر از اره برقی و… بود همشون زرد رنگ بودند راستی صاحب آن خانه یه مرد پولدار ولی بد اخلاق بود
ممنون میشم تعبیرشا بگین

سلام وقت بخیر من خواب دوستم رو دیدم که چادر سفید گلگلی پوشیده بود و مقابلش یه دختر کوچیک بازم چادر گلگلی پوشیده بود که دوستم چادر رو رو صورت دختر کوچیکه مرتب می کرد من رفتم سمت دوستم و درگوشش گفتم مرگم نزدیکه بعد اون تعجب کرد و چشاش از حدقه بیرون رد و دهنش باز بود میشه تعبیرش رو بگین ممنونم!

سلام وقت بخیر من در واقعیت تقریبا یک سال و 5 ماه هست که ازدواج کردم و در تهران زندگی میکنم. دیشب کمی نزدیک اذان صبح خواب دیدم در خانه پدری خود در شیراز هستم. خانه پدری من در حال حاضر حدود 10 سالیست که آپارتمان شده اما در خواب من همان حالت قبل از ساخت آن که خانه ای ویلایی بود را دیدم . خانه شلوغ بود برادر ها و پدر و مادرم را واضح به یاد دارم. تعدادی مهمان داشتیم یکی از مهمان ها پسری خیلی جوان بود و بسیار محجوب طوری که اصلا متوجه نشده بود که من زن ازدواج کرده هستم. چهره اش به خوبی یادم هست عینک طبی با شماره بالا به چشم داشت. برای لحظه ای کوتاه برای انجام کاری نمیدانم شاید پذیرایی کنار او بودم. او عاشق من شده بود و به مادرم یا کسی دیگر گفته بود دقیقا یادم نیست به چه کسی. آن قدر عشقش پاک و ساده بود که آن شخص برخورد بدی با او نکرده بود و نگفته بود که من شوهر دارم. میگوسیم عشق پاک چون واقعا در خواب چنینی احساسی داشتم وقتی به من گفتند به برادر بزرگم گفتم که به او بگوید که من متاهل هستم. دیگر از خواب بیدار شدم و واکنشش را ندیدم. جالب است که شوهر خودم در خوابم یا اصلا نبود یا حضورش دور و کمرنگ بوده که من چیزی به یاد ندارم. ضمنا چند ماهی هست که برای بارداری اقدام میکنیم و شاید در حال حاضر باردار باشم تا حدود 10 روز دیگر مشخص می شود. در واقعیت شوهر خود من هم شماره چشمش بالاست. ممنون میشم که تعبیر خوابم را بگویید.
خواب دیگر امروز 18 اسفند حدود 5:45 صبح خواب دیدم در محل کار قبلی خود در شیراز انگار برای تفریح گروهی یا بازدید کاری با همکاران سوار اتوبوس شدم وقتی وارد شدم بلند به راننده سلام کردم وقتی جواب داد و من به طرف عقب اتوبوس رفتم یکی از خواستگاران قبلی خود (آخرین قبل از ازدواجم ) با لبخند کنار مرد دیگری در اتوبوس نشسته بود و به من سلام کرد. به خاطر رفتار بدی که با من داشت و بعد از خواستگاری بی هیچ حرفی رفت ما خیلی با ناراحتی از هم جدا شده بودیم من با دوستم روی صندلی دیگری از اتوبوس نشستیم و اتوبوس آماده حرکت میشد که بیدار شدم

باسلام من خواب دیده بودم که جنگ شده بود و من پشت یه سنگر داشتم میجنگیدم هی با آرپیچی تانک هارا میزدم انگار جنگ میان ایران و عراق بود ومن گلوله آرپیچیم تمام شد من سریع رفتم پیش بابام گفتم گلوله میخوام و گفت برو تو اون اتاق وقتی رفتم دیدم یه اتاق پر گلوله و تهجیزات بودن اما گلوله آرپیچی کلا ۵ تابود من آنهارا برداشتم ورفتم جنگیدم
ممنون میشم تعبیرشا بگویین

سلام خسته نباشین
یکی از رفیقام که پسر هستن خواب دیدن که دوتا قبر بزرگگگ کنار هم تازه کنده شده
فقط همین رو دیدن دیگه چیزی نبود

سلام و خسته نباشید
بنده خواب دیدم که من و مادرم به سمت حرم امام رضا میرویم که قبلش ورودی خواهران رو باید بگذریم تو ورودی خواهران راهرو درست کرده بودن که نفر به نفر رد بشن من که رد میشدم چادرم به گوشه های تیز میله گیر میکرد و خادم دائم میگفت دخترم مواظب باش که جنس چادرت نازک است و من با احتیاط کامل چادرم را از تیزی ها میکشیدم بیرون خلاصه ناگهان یک زن و دختر به ما ملحق شده اند و اینکه در خواب حرم امام رضا دو ورودی داشت ورودی افرادی که ماسک دارن و رعایت کردند و ورودی که افرادی ماسک ندارند و من مدام به آن خانم و دخترش میگفتم که باید از این ورودی بروید چون ماسک ندارید خلاصه از آن ها جدا شده ایم و قبل وردی یه ساختمان بود که باید وارد ساختمان میشدیم سپس مستقیم وارد حرم میشدیم من و مادرم وارد ساختمان شده ایم مادرم گفت اینجا که بیمارستان است و من میگفتم نه بیمارستان ان مکان بیمارستان است و چون به علت کرونا نمیتوانیم از آنجا رد بشویم از ساختمان مرکز تحقیقات رو میشویم و امنتر است و چون خودم در واقعیت دانشجو پزشکی بودم در خواب خیلی ان مکان را می شناختم و میگفتم اینجا مرکز تحقیقات دانشکده است و اینها ناگهان یه پزشک نزدیک میشود که در مورد گروه تشکیل دادن صحبت میکرد و نحوه ورود به گروه را توضیح میداد بعد توضیحات راهی حرم شده ایم

سلام من الان چندین ماه هست که خواب یه آقایی رو که بهش میخوره 28تا 31سال رو داره میبینم من نه ایشون رو میشناسم و نه اسمشون رو میدونم که چی هست تقریبا هر شب هم این خواب رو میبینم روی یه حالت نیست بلکه تو مکان های مختلف و حالت های مختلف هست به من ابراز علاقه میکنه منو از خودش دور نمیکنه

سلام وقت بخیر.من یه دختر خاله دارم که 4 ساله دیگ ارتباط نداریم.بچگیامون مثل دو تا خواهر بودیم و خیلی صمیمی تا اینکه اون با یه پسر فرار کرد وقتی برگشت همه چیو انداخت گردن من و همه منو مقصر میدونستن در حالیکه واقعا هیچ تقصیری نداشتم.بعد اون مدت دیگ ارتباط نداریم . ولی یه چند شبه همش خوابشو میبین.پریشب دیدم ما دو تا داریم میریم کنسرت فرزاد فرزین و اونروز گویا روز خاصی بود چون همه خواننده ها کنسرت داشتن به یه سالن که رفتیم مثل خیابونا بود رو تابلو ها اسم خواننده ها رو نوشته بودن و باید سمت اونا میرفتیم.خلاصه رفتیم دیدیم اول باید بریم تو استخر رفتیم استخر اونجا من دوستای قدیمیمو دیدم(چند ساله که ما از اون شهر رفتیم و دیگ ازشون خبری ندارم)من نشسته بودم لبه استخر که یکی از دوستام اومد سمتم و گفت بیا یادت بدم گفتم بلدم و یه شیرجه زدم.بعد با دختر خالم به اتاقای اون اطراف سر میزدیم دیدیم تو یکی از اتاقا آماده میشن برای کنسرت ما هم رفتیم اونجا لباسامونو عوض کردیم یه لحظه دیدم اونم از لباس من پوشیده فقط من تاپ و شلوار پوشیده بودم اون تاپو با دامن از همونا من در واقعیت دارم وخیلی هم دوسشون دارم(بچگی ما همیشه ست میپوشیدیم)بهشگفتم عه از لباس من گفت آره دوستای خوب همیشه ست میپوشن بعدش واقعا از خواب پریدم.چه تعبیری داره!؟ ممنون.