تعبیر خواب | تعبیر خواب کامل و دقیق به صورت آنلاین

باسلام وخسته نباشیدخدمت شما! مادرم دیشب خواب دیده که روی پشت بام انباری خانه مازغال روشن بوده ومادرم می‌ترسید که به پشت بام آسیب برسدو ایزوگام خراب شود ولی دخترهمسایه ما زغال راخاموش کرد!

سلام.خواب دیدم کلاس موسیقی رو دوباره رفتم ادامه دادم(در واقعیت هم فردا شروع کلاسمه)انا بعد به مدت بخاطر کرونا‌تعطیل شد ولی‌استاد من‌تو یه‌پارک یاد میداد.مامانم بهشون‌پیام داد اما این بار پروفایلش معلوم‌بود‌ عکس پروفایلشون مشکی بود. منم پیش خودم گفتم‌شاید مامانم‌و سیو کردن که پروفایلشون‌معلومه‌.بهشون که پیام داد گفتن شنبه ساعتش و یادم نی بیاد پارک.پارک رو به رو کوچه ما بود و ما یه‌روز قبلش نمیدونم چیشد اما من نگران بودم کلاسم دیر بشه مامانم گفت حالا تا فردا که کلاست هست.فردا شد و رفتیم کلاس اما نمیدونم چرا بجای ساز دوچرخه داشتیم! بعدش دیدم استادم اومده خونمون اما مامان بزرگمم هست بعدش من و مامانم‌و استادم‌نشسته بودیم‌که دقیق یادم نی می خواسیم چیکار کنیم‌اما یادمه خیلیی سرد رفتار کردم باهاشون و ایشون هم فقط داشتن نگاه‌می کردن منم پا شدم رفتم اما نمیدونم کجا بعدش که اومدم نشستم داشتیم غذا می خوردیم که من و استادم فقط بودیم من اصلا نگاهشون نمی کردم اما ایشون داشتن نگاه می کردن منم یرم و تکون دادم گفتم چیزی شده؟گفتن اره بخاطر رفتار سردی که اون موقع داشتی خیلی ناراحت شدم‌منم‌یادم نی‌در جواب‌چی گفتم اما اول و اخر حرفم‌دوبار معذرت خواهی‌کردم.بعد گفتن‌من قلبم و فکر ذهنم با توئه و مطمئن نیستم که گفتم دوست دارم یا نه! منم بهشون‌گفتم من چندماه بعد کلاسم تموم‌میشهو دیگه نیستم سعی‌کنیم دوستم نداشته باشید‌ بعد گفتن چیکار کنم منم گفتم‌بهم فکر نکنید‌ ارتباط چشمیم خیلی کم بود و بعد گفتم شما خانموتون و دوست داشته باشید بعدش که رفتم مامانم گفت تولدم و بهم تبریک‌گفت(شهریور ماه تولد مامانمه) و گفت خیلی بچه های با ادبی دارین وقتی بزرگتر شدن شاید با بچه های فامیلم ازدواج کردن مامانمم میگفت من اصلا همچین کاری نمیزارم بکنن و از این حرفا

باسلام.حدود ۹ماه است که مادرم فوت شده است،دو روز است که خواب میبینم مادرم بیمار است.امروز خواب دیدم که مادرم بیمار است و مثل اینکه به آسایشگاه یا جایی شبیه به ان رفته بود من و خواهرم رفتیم میش مادرم درحالیکه داشتیم پیش مادرم میرفتیم پدر و عمویم را دیدیم عموم نفری۱۰۰تومن به من و خواهرم هدیه داد وما ازپشت در صدای گریه مادرم را میشنیدیم وارد شدیم باعجله پیش مادرم رفتیم مادرم رو بوس کردم و …دخترعموی مادرم هم برای دخترش که بیمار بود آنجا بود و پیش مادرم نشسته بود و مادرم درحال درد و دل کردن برای دختر عمویش بود به مادرم گفتم خیلی لاغر شدی گفت اینجاغذای درستی نمیدن گفتم خودم از خونه درست میکنم و برات میارم دو گریه مادرم هم کم کم تمام شد میخاستم تعبیرش رو بدونم.بعد از این خواب خیلی حالم بد شده.ممنونم

سلام ممنون از تعابیر خوبتون من خواب دیدم انگشت وسطگ دست راستم شکسته وباند پیچی شده ودرد داره

سلام.خواب دیدم‌ تویه پارکی هستم که رفتم روی یکی از صندلیها کنار دوستم(در حقیقت میونمون خوب نی)نشستم و دوستای دوستم هم کنارمون نشستن.من خواستم بلند شم که برم‌اما کیف خودم‌و‌ کیف‌لپ‌تاپم و کیف مامانم دستم‌بود همه رو برداشتم‌دنبال مامانم گشتم‌نبود زنگش‌زدم‌گفت وایسا یه پنج‌دقیقه‌دیگه‌میام من گفتم‌ده دقیقه بیا من برم‌پیش دوستم.وسایلام رو‌چمن بود همه رو برداشتم،اما یکم بعد دیدم لپ‌تاپم تو کیف نی‌خیلی ترسیدم‌تا همونجایی که وسایلام‌رو چمن بود و دیدم که لپ تاپم اونجاس.دو تا پسر کنارش نشسته‌بودن که‌یه دختر کوچیک کنارشون جایی که لپ‌تاپم بود ایستاده بود بعد دوید رفت.منم ازشون‌پرسیدم رو لپ‌تاپم نرفت دختره‌گفتن نه منم لپ تاپ و برداشتم‌ورفتم.بعد رفتم باز کنار دوستم نشستم نمیدونم چیشد که پاشدم رفتم و گفتم اون خیلی جلو خودمو می گیرم اون روم بالا نیاد داداشش یکم چند متر اون طرف تر دوستم رو صندلی نشسته بود که شنید حرفمو نگاه دوستم کرد و انگار می خواست دلیلش و بفهمه.من رفتم تو هموم قسمت اما یکم با فاصله ازشون نشستم من و‌دوستم و داداشش انگار طوری که نشسته بودیم‌یه مثلث‌تشکیل دادیم‌.من مانتوم و در اورده بودم و به لباس زیر مانتوم نشسته بودم که داشتم با لپ تاپم‌کار می‌کردم که یکی از پسرا که انگار کوچیک بود و می شناختمش حدودا چندسانتی متر اون طرف تر من نشست و فک کنم دلیل رفتارمو پرسید منم گفتم یه بار سعی می کنم رابطم با دوستم درست بشه چند بار سعی میکنم بعد می ندازم تو سطل اشغالی!بعد نمیدونم دوستم و دوستاش اومدن پیش من یا من رفتم‌اونجا اما هموز داداشش حرفامونو میشنید بعد دوست دوستم گفت فلان مکان که باهم بودیم تو باعث شدی که ناراحت بشت دوستم و از این حرفا اما من هیچکدومش و یادم نبود و می گفتم یادم نی

سلام وقت بخیر
خواب دیدم برادر صاحبکار قبلی من به خونمون اومده و راجب کارصحبت میکردیم چندتا نمونه کار بهم نشون داد
که خوب دوخته نشده بودن به ایشون گفتم و وقتی داشت نمونه ها رو بررسی میکرد یکدفعه یه گربه خاکستری رنگ که اکثر اوقات رو پشت بوم خونمون میبینم رو پشت بخاری داخل اتاق دیدمش.در اتاق هم باز بود ، وقتی نگاهش کردم اومد پشت سر اون آقا و هرکاری میکردم بیرون نمیرفت با دستمال بهش ضربه میزدم دستش رو اروم گاز گرفتم اما هیج صدایی ازش درنمیومد گربه رو فقط من میدیدم و اون آقا متوجهش نمیشد بعد از خواب پریدم.وقتی بیدارشدم ساعت ۴و۲۰دیقه بود
تعبیرش چیه؟

با سلام
من خواب دیدم پدر بزرگ و مادربزرگ (که هر دو فوت شده اند) در خواب از مسافرت آمده بودند و ما به دیدارشان رفتیم. هنگام برگشت یک لنگه کفش من نبود دنبالش میگشتم بعد فهمید کسی کفشم را قایم کرده بااو تماس گرفتم و گفتم کفشم گم شده. سریع لنگه کفشم را برایم آورد و من پوشیدم.
کفشها کمی پاشنه دار و به رنگ مشکی بود.
ممنون میشم خواب را تفسیر کنید