تعبیر خواب | تعبیر خواب کامل و دقیق به صورت آنلاین

سلام صبحتون بخیر ممنون میشم تعبیر خوابم بگین
خواب میدیدم پدرم که فوت کردن از بیمارستان مرخص شدن من رفته بودم بیارمشون خونه خوب بودن خداروشکر پرستارشون ولی خیلی تاکید میکردن مواظبشون باشیم

سلام من این خواب رو اولین بار در ۱۳یا۱۴سالگی دیدم،به این صورت که خواب دیدم مُردم،وخیلی ها هم اونجا بودن با لباس سیاه وهمگی باید از یه چوب با قطر متوسط که روی یه پل قرار داشت رد میشدیم زیر پل یه پارچه بزرگ مشکی پهن بود که اکثر اونایی که می افتادن از چوب محو میشدن منم همش التماس میکردم که رد نمیشم
اما یه ادم با لباس مشکی وخوش رو بود که دستم‌رو گرفته بود وهمش میگفت برو تو میتونی قبل من فقط یک نفر به اخر پل رسیده بود جز من هم دست کسی رو نگرفت ،من شروع به حرکت کردم اما نیمه راه لغزیدم وخواستم بیفتم که دستم‌رو قلاب کردم به چوب اما در نهایت خودمو رها کردم رو پارچه وچیزیم نشد ومثل بقیه محو نشدم
تا الان سه بار این خواب رو دیدم‌وذهنم به شدت مشغول

سلام من دیشب خواب دیدم پسر خالم که چند ساله فوت کرده قاب عکسشو میبینم با عکساشو عکساش انقدر واضحس من گریه میکنم هق هق شدید با صدای بلند گریه میکردم میخواستم ببینم تعبیرش چیه ممنون

سلام خسته نباشید ببخشید من خواب دوستم رو دیدم که هفته ی پیش فوت شد کم سن بود و ۲۰سالش بود دیدم انگار به وسیله ی سایتی میشد زندش کرد و تکنولوژی بالا بود ولی خب خیلی کم در دسترس بشریت بود ولی من انجامش دادم و فکر میکردم در خاک زنده میشه برای همین همش مضطرب بودم که زنده بشه و زیر خاک ازار ببینه برای همین سریع رفتم و خاک رو کندم اما بعدش انگار رفتم سر کلاس دبیرستان و دیدمش که خوشحال بود و از من تشکر میکرد تعبیرش چی هست؟:)

سلام وقت بخیر امیدوارم خوب باشین
خواب دیدم فامیل پدری و مادریم اومدن خونمون شب شده و من می خوام برم طبقه بالا خونمون بخوابم ولی از تنهایی و تاریکیش می ترسم که خواهر بزرگترم مسخره ام می کنه یادم نیست چی بهم گفت ولی من رو کردم به دختر دختر خاله ام گفتم من خانواده بیشعوری دادم که خواهرم بدش اومد منم قهر کردم رفتم تو پله های طبقه بالا نشستم تا همه بیان و بریم بخوابیم که بچه های خواهرم و دختر دختر خاله ام اومدن و بعد از کمی بازی و حرف زدن رفتیم بالا خوابیدیم بعد خودم رو دیدم که با خانواده رفتیم گردش تو یه باغ میوه وسطش هم یه رودخانه رد می شد و من همین جور که از وسط باغ می گذشتم دیدم پای درختها میوه ریخته بیشتر لیمو ترش بودن تصمیم گرفتم اونا رو جمع کنم از داخل کیفم نایل برداشتم و شروع به جمع کردن میوه ها کردم خیار که لاسیده بودن لیمو ترش نارنگی سیب زمینی که خیلی بزرگ بودن از حالت معمولی حتی وقتی می خواستم یه نارنگی که خیلی بزرگ بود رو بردارم کنارش یه شمع روشن بود و منم حواسم بود که شمع خاموش نشه و نارنگی هم نسوزه نارنگی خیلی خیلی بزرگ بود همچنین بقیه میوه هایی که گفتم بعد خواهر کوچکترم اومد کمک کنه چند تا نارنگی دست خورده رو بهم داد گفتم اینا دست خورده است سالم بده بعد رفتیم پیش خاله ام که چند سالی هست فوت کرده بهش گفتم خاله نارنگی می خوای اونم یه نارنگی برداشت لیمو ها رو گذاشته بودم تو کیفم که کوچک بود ولی جاشون شده بود که تعجب کردم که لیموها ی به این بزرگی چطور تو کیف کوچکم جا شدن خاله ام خوشحال بود که بهش نارنگی دادم بعد بیدار شدم
ممنون از تعبیرتون

با سلام و وقت بخیر
بنده خواب دیدم همه جا زمین لرزه ای مهیب و قوی رخ داد
بطوری که زیر زمین خانه مان شروع به ریختن کرد و مواد مذاب قابل مشاهده بود
من و یکی از اقوام به خانه رفتیم ولی او لوازم ضروری را جمع میکرد و من طلا ها را بصورت یواشکی جمع میکردم و بعد به یک جای امن کنار دریا رفتیم که هر چقدر زمین لرزید هیچ خرابی به بار نیامد فقط اسمان ابر میشد
من در انجای امن ماندم ولی ان شخص فامیل از انجا رفت
ممنون میشم تعبیر خوابم رو بگید🙏