تعبیر خواب | تعبیر خواب کامل و دقیق به صورت آنلاین

برف میبارید و هوا سرد بود. عشقم لباس مناسبی تنش نبود بیرون وایساده بود و به من گفت بیا بریم که من گفتم نه هوا سرده من گرسنمه.عشقم تنها حرفی که بهم گفت این بود که مواظب خودت باش و دوید سمت شهر.گرسنش بود بعد چند ساعت به خونه ای رسید که از بیرون توی خونه مشخص بود خانم و آقایی اونجا بودن و به عشقم گفتن که جوون تو این سرما چیکار میکنی بیا از اینجا برو چرا وایسادی چی میخوای و عشقم هم با حالت ناراحتی که چون من همراهش نبودم گفت:غذا!

در ادامه:البته تنها نبودیم و آدمای زیادی بودن که داشتن به اون سمت با ما میومدن بعد چندتا مامور اومدن و نزاشتن یه سری برن که ما هم شاملشون میشدیم.و میگفتن که دیگ نباید برید و خطر داره.عشقم خیلی تلاش کرد که ما بریم ولی نشد.تو اون اطراف یه دری بود که پشتش تونل بود و میگذشت و میرسید به یه محوطه بزرگتر.عشقم حس میکرد که اونجا براش خوب نیست خلاصه ما رفتیم تو که بهمون گفتن از اون طرف بیاید بهتره ولی حس قلبیش میگف که اون طرفو قفل کردن،دری هم که ما رو ازش رد کردن رو بلافاصله قفل کردن و ما فهمیدیم که همش نقشه بوده.در جوری بسته شده بود که رزه در طرف ما بود همه سعی میکردن اون درو باز کنن و در آخر عشقم تونست بازش کنه و رفت بیرون.همزمان یه نفرم که از خودیا بوداونطرف در بودو همینکه در باز شد اومد تو و حس میکرد جای درستی اومده.برف میبارید و هوا سرد بود. عشقم لباس مناسبی تنش نبود بیرون وایساده بود و به من گفت بیا بریم که من گفتم نه هوا سرده من گرسنمه.عشقم تنها حرفی که بهم گفت این بود که مواظب خودت باش و دوید سمت شهر.گرسنش بود بعد چند ساعت به خونه ای رسید که از بیرون توی خونه مشخص بود خانم و آقایی اونجا بودن و به عشقم گفتن که جوون تو این سرما چیکار میکنی بیا از اینجا برو چرا وایسادی چی میخوای و عشقم هم با حالت ناراحتی که چون من همراهش نبودم گفت:غذا!

خواب دیدم کسی که دوسش دارم اومده خونه رو به روییمون
قصد اصلیش این بوده ک منو ببینه
رفتم جلو در وایسادم بیرونو نگاه کنم مامانش اومد گفت که اون میخاد ببینتم
خودش اومد و بغلم کرد
باهم تو یه مدرسه بودیم و بعد امتحان باهم برمیگشتیم، میگفت یه سری از چیزایی که برام خریده رو یادش رفته بیاره
(قبلا باهم بودیم و الان با کس دیگه ای هستش) بهم گف با اون کات کرده، فق بخاطر من
بعد میخواستیم بریم سمت خونه یهو دیدیم توی کوچه ها شلوغه و خیلیا اومدن دارن ماهی میفروشن
یه سریاش خیلی بزرگ بود و از راه کوتاهی باید رد میشدیم
من گفتم میترسم بیا بریم از اون سمت کوچه بیایم، وقتی داشتیم رد میشدیم پام لیز خورد و افتادم توی لگنی ک ماهی های ریز تر و زنده توش بودن، سریع اومدم بیرون، نمیدونم یکم بعد چیشد میخواستم ماهی بخرم
اون فردی که اونارو میفروخت مجبورم کرد که خودم پوست ماهی بِکنم
منم حالم بد میشد و بلد نبودم، کلی بهش التماس کردم تا خودش اومد برد درست کنه
بازم یه سری اتفاق افتاد ولی چیزی یادم نیست
اخرش هم انگار توی یه جایی مثل زندان بودم، نه محدودیت های یه زندان معمولی رو داشت و نه جای ازادی بود…

سلام وقتتون بخیر
من خواب دیدم از ی پنجره قدی داشتم بیرونو نگاه میکردم بعد یه ادم که شبیه فرشته های مرگ فیلم ترسناکا بودو دیدم ، فک کنم عصر بود ساعت پنج اینا
قد بلندی داشت و لباس سیاه تنش بود و شنلش رو صورتش بود و صورتش معلوم نبود . رو پشت بوم ی ساختمون بود ک از ما دور بود
ب مامانم گفتم مامان اونو میبینی
مامانم گف اره میبینم ولی مشخص بود الکی داره میگه
یهو از جاش بلند شد و پرواز کرد داشت میرفت یه مسیر‌دیگه به مامانم گفتم مامان بلند شد مامانم به ساختمون رو به روییمون اشاره کرد گفت اره الان اینجا میشینه
مسیرش مشخص بود ی سمت دیگست ولی وقتی مامانم اونطوری گفت تغییر مسیر داد و اومد اونجا نشست
بعد ی پنجره داریم که پشت بوم معلوم میشه و من داشتم از اون پنجره نگاه میکردم همون فرشترو دیدم ک به پایین اشاره کرد و همون لحظه یه بچه افتاد
جیغ‌زدم دویدم بالا دیدم بچه هه هنوز نیوفتاده ولی داره میره بالا
رسیدم بهش که افتاد ولی رو هوا گرفتمش
بچه موهاش فر بود و چشمای عسلی داشت که یه خواهر دوقلو داشت اون چشماش قهوه ای بود
کنار دختره ام یه سگ سفید کوچولو بود
سگ و دختررو تو بغلم گرفتم بردمش تو راهرو نشستم در گوشش حرف زدم که چرا رفتی اونجا اونم گفت اون اقاعه گفت بهم
مامانم و مامان بچه هه ام اونجا بودن روی پله نشسته بودن حرف میزدن
قیافه مامانه معلوم نبود
گوشیمو دراوردم و با اون سگ و بچه عکس گرفتم و گفتم برای دیانا ، یکی از دوستام میفرستم
بعد چند لحظه رفتم بالا پشت بوم ، یکی از دوستام که همسایمونه اونجا بود
و انگار این دوتا دختر بچه دوقلو ی خواهر همسن و سال خودمون داشتن ک اونم باز صورتش معلوم نبود
اون یکی دختربچه دست دوستم بود
نشسته بودیم که پاشدیم بریم صدای غرش اومد و از ساختمون بغلی که با ی دیوار کوچیک پشت بوما از هم جدا میشن یه توله ببر پرید اینطرف
من ترسیدم و فرارکردم در رفتم
اون ببره افتاد دنبالم پهلومو گاز گرفت
بعد دوستم همون همسایمون داد زد در نرو واسه تحقیقات خواهر زینبه
درحالی که کسی که اسمشو برده بود اصلا خواهر نداشت تک فرزند بود…

سلام مادرم خواب دیدن ک زنعموم دوتا روسری ک یکی قرمز ویکی مشکی پولک دار بود ک مال دخترعموم بود داد ب مامانم ک مامانم هم ب من بده ممنون میشم تعبیرشو بگین.

سلام. من خانم بارداری هستم که ماه آخر بارداریم رو میگدرونم فرزندم پسر هست و اسم سام رو براش انتخاب کرده بودیم مادرشوهرم خواب میبینن که بچه من ۵و۶ سالشه و بهش میگه که از اسم سام راضی نیستم و اگر الف اون رو بردارن میشه سم. مجددا یک هفته بعد خواب میبینن که با بچه من رفتن بیرون و بایه خانم برخورد میکنن که ازشون میپرسه اسم بچه اتون چیه میگن صادق.میگن چه اسم قشنگی و یعنی صداقت و راستی. میخواستم بدونم تعبیرشون چی میشه.ممنون

کمی گلدونو دست کاری کردم فک کردم از ریشه دراوردمش یکم بعد گلدونه خیلی خوشگل شد یه لایه گل زرد دورش گل قرمز و بعد گل بنفش خیلی زیادی از پیش اون تنه تو گلدون دراومد و بعد خاراش که دست میزدیم خوشگل و مثل گل سفید میشدن خلاصه اون گلدون خیلی خوشگل و شبیه یه باغ شد.لاک پشت هم با من خیلی صمیمی شده بود و همش باهام بازی میکرد.ممنون میشم اگه تعبیرشو بگید.

سلام وقت عالی بخیر.دیشب خواب دیدم که تو خونه مادربزرگم اینا هستیم و من و مامانم لباس برای عروسی عموم گرفتیم و داریم اونا رو امتحان میکنیم(در حقیقت عموم چند ساله ازدواج کرده)بعد متوجه یه گلدان که یه جورایی کاکتوس بود شدیم.مادربزرگم اومد تو اتاق و گفت باید ریشه این گلدونو چک کنم باید یه چیزی که نمیدونم چی ازش در بیاد چون این لاک پشت اینجا زندگی میکنه و یه لاک پشت خیلی خوشگل نشونمون داد.لاک پشت رو پاهاش راه میرفت و خیلی بامزه بود سبز رنگ هم بود و به زبون ما هم حرف میزد البته فقط من صداشو میشنیدم.من کمی گلدونو دست کاری کردم فک کردم از ریشه دراوردمش یکم بعد گلدونه خیلی خوشگل شد یه لایه گل زرد دورش گل قرمز و بعد گل بنفش خیلی زیادی از پیش اون تنه تو گلدون دراومد و بعد خاراش که دست میزدیم خوشگل و مثل گل سفید میشدن خلاصه اون گلدون خیلی خوشگل و شبیه یه باغ شد.لاک پشت هم با من خیلی صمیمی شده بود و همش باهام بازی میکرد.ممنون میشم اگه تعبیرشو بگید.

سلام

برادرم صورتش جوش دارد
دیشب در خواب دیدم که من دارم جوش های چرمی او را میترکانم
ممنون میشم جوابش رو بدید
باتشکر .

سلام وقت بخیر، من امروز خواب دیدم که با یکی از اعضای فامیل صحبت میکنم و سعی در آشتی کردن دارم و در واقعیت هم با اون فرد قهر نیستم، فقط با هم صحبت نمی‌کنیم. خواستم بدونم که با این خواب آیا همون کاری که توی خواب دیدم رو باید انجام بدم؟ یعنی آشتی کنم؟