تعبیر خواب پدر؛ دیدن پدر در خواب چه معنایی دارد؟

دیدن رویای پدر نشانه‌ای از تلاش برای بهبود شرایط، اقتدار و تسلط بر امور زندگی است. با تعبیر خواب پدر ، دیدن پدر در خواب، تعبیر خواب حرف زدن با پدر، تعبیر خواب بغل کردن پدر، تعبیر خواب دعوا با پدر، تعبیر خواب دیدن گریه پدر، تعبیر خواب خنده پدر، تعبیر خواب بیماری پدر و تعبیر خواب دیدن مرگ پدر همراه ما باشید.

تعبیر خواب پدر
تعبیر خواب پدر در یک نگاه
خواب 😴 معنی 📝
تعبیر خواب پدر تمایل به مدیریت و کنترل زندگی
تعبیر خواب حرف زدن با پدر در زندگی تصمیمات درستی می‌گیرید
تعبیر خواب بغل کردن پدر رابطه خانوادگی خوبی دارید
تعبیر خواب عصبانیت پدر تصمیم‌گیری‌های اشتباه و اختلاف با دیگران
تعبیر خواب دعوا با پدر با موقعیتی در زندگی مواجه می‌شوید که نیاز به فداکاری شما دارد
تعبیر خواب دیدن گریه پدر محقق نشدن آرزوها
تعبیر خواب خنده پدر تصمیم درستی گرفته‌اید
تعبیر خواب بیماری پدر طول عمر و سلامتی پدر
تعبیر خواب دیدن مرگ پدر به زودی خبرهای خوبی می‌شنوید
تعبیر خواب پدر شدن قدرت، پول و تلاش برای کنترل زندگی

آنچه در ظاهر رویا می‌بینیم تنها پوششی برای معنای باطنی نهفته در آن است. تفسیر خواب می‌تواند فرد را از ضمیر ناخودآگاهش آگاه کرده و از تشویش درونش بکاهد. کاربران گرامی برای آگاهی از فضای کلی رویا و خواب‌های خود می‌توانند به صفحه اصلی تعبیر خواب ستاره رجوع کنند.

 

تعبیر خواب پدر - تعبیر خواب پدر مرده
تعبیر خواب پدر (بابا)

 

تعبیر خواب پدر از نظر معبرین غربی

دیدن پدر در رویا بنا به گفته تونی کریسپ خالق کتاب فرهنگ تفسیر رویا و با توجه‌ به نمادها و سمبل‌ها به شرح زیر است:

اگر به طور کلی تصویر مثبتی داشت: اقتدار و توانایی در جهان خارجی، رسومات خانوادگی یا اجتماعی، چگونگی ارتباط ما با “مرد عمل” درونمان، قدرت جسمانی و حمایت

اگر به طور کلی تصویری منفی داشت: پرخاشگری درون‌گرا، تحت سلطه قرار گرفتن به دلیل ترس از اقتدار دیگران، احساس اینکه کسی بیننده خواب را دوست ندارد.

تعبیر خواب پدر اغلب نماد تاثیرات کلی، عادات و خصوصیاتی است که از تجربه بودن یا نبودن در کنار پدرمان حاصل آمده‌است.

لیلا برایت می‌گوید: دیدن پدر در خواب برای دختران، به این معنا است که باید در کارهایشان دقت بیشتری انجام دهند و برای پسران، بیانگر آن است که دچار اختلاف و درگیری خواهندشد.

 آنلی بیتون می‌گوید: اگر در خواب پدر خود را ببینید، علامت آن است که با مشکلی در زندگی مواجه می‌شوید. مشکل شما حل نمی‌شود مگر با فرد عاقلی مشورت کنید.

لوک اویتنهاو می‌گوید:

  • پدر: نیک‌بختی
  • پدر شدن: تحولات

آنلی بیتون:

  • اگر خواب پدر خود را ببینید که پیش‌تر مرده است، علامت آن است که کارهای شما به سختی پیش خواهدرفت.
  • اگر دختری خواب پدر خود را ببیند که پیش تر مرده است، نشانه آن است که نامزدش او را فریب می‌دهد.

لوک اویتنهاو می‌گوید: پدر در حال مرگ: شرمساری

آگاهی و مطالعه تعبیر خواب والدین و تعبیر خواب مادر می‌تواند بیننده خواب را با فضای روشن‌تری از رویای خویش روبه‌رو گرداند.

کتاب سرزمین رویاها: پدر خود را می‌بوسید: شادی

تعبیر خواب پدر

تعبیر خواب پدر اشاره به احساس امنیت، اعتماد و محبت دارد. همانطور که پدر در زندگی واقعی فردی مراقب خانواده، استوار و مقتدر بوده، دیدن پدر در خواب هم به این معناست که بیننده خواب تلاش می‌کند از اطرافیان خود مراقبت کرده و به آن‌ها محبت کند. همچنین نشان می‌دهد که وی تمایل به مدیریت و کنترل زندگی خود دارد.

تعبیر خواب حرف زدن با پدر

پدران همیشه راهنمای فرزندان خود در تمامی مسیر زندگی هستند. از این رو صحبت با پدر در خواب نشان می‌دهد که در زندگی تصمیمات درستی می‌گیرید و مسیری که در پیش دارید با موفقیت همراه خواهدبود. اگر در این مسیر کسانی بودند که با شما مخالفت کردند، شما ثابت‌قدم و استوار به راه خود ادامه دهید.

تعبیر خواب بغل کردن پدر

اگر در خواب ببینید که پدرتان را در آغوش گرفته‌اید نشان می‌دهد که رابطه خانوادگی خوبی دارید. اگر پدرتان را نوازش کنید به این معناست که سلامت جسمانی و روحی شما بهبود می‌یابد. اگر ببینید که پدرتان شما را بغل کرده نشان می‌دهد که مورد لطف و محبت اطرافیان قرار می‌گیرید.

تعبیر خواب عصبانیت پدر

دیدن عصبانیت پدر در خواب نشانه‌ای از تصمیم‌گیری‌های اشتباه و اختلاف با دیگران است. ممکن است اخیرا تصمیمات اشتباهی گرفته‌باشید. روابط خود با خانواده را بازنگری کنید. اگر کدورتی میان شما و اعضای خانواده‌تان وجود دارد، ببخشید و عذرخواهی کنید. اگر غم، اندوه و خشمی در وجودتان نسبت به موضوعی خاص دارید، با آن روبه‌رو شده و برای بهبود حالتان تلاش کنید. همچنین اگر در محل کار از کسی عصبانی هستید، پیش از هر اقدامی، آرام بگیرید و به درستی فکر کنید.

تعبیر خواب دعوا با پدر

اگر در خواب ببینید که با پدر خود دعوا می‌کنید به این معناست که با موقعیتی در زندگی مواجه می‌شوید که نیاز به فداکاری شما دارد. اگر ببینید که با پدرتان دعوا می‌کنید اما پس از آن ظاهرتان را مرتب می‌کنید، نشان می‌دهد که در بیداری با کسی وارد درگیری و جدال می‌شود اما شرایط به خوبی به پایان می‌رسد. اگر در خواب دعوای بسیاری شدیدی داشتید نشان می‌دهد که باید در واقعیت رابطه‌ای که با پدرتان دارید را اصلاح کنید. اگر پدرتان شما را کتک زند به این معناست که رابطه‌ی میان شما و پدر در بیداری بسیار بد است.

تعبیر خواب دیدن گریه پدر

دیدن گریه پدر در خواب نمادی از محقق نشدن آرزوها است. انتظاراتی از دیگران دارید و یا اهدافی در سر دارید که برآورده نخواهندشد. اما صبور باشید که در نهایت روزهای خوب می‌آیند. تعبیر خواب دیدن گریه پدر گاهی به این معناست که در زندگی از سوی کسی که اصلا انتظارش را ندارید راهنمایی و کمکی دریافت می‌کنید که نشان می‌دهد او یک دوست واقعی برای شما خواهدبود.

تعبیر خواب خنده پدر

دیدن خنده پدر در خواب نشان می‌دهد که تصمیم درستی گرفته‌اید. به خودتان اطمینان داشته‌باشید و با تلاش و استمرار در مسیر قدم بردارید. به یاد داشته‌باشید که باید کاری را انجام دهید که نتیجه‌ای به همراه دارد و همواره سخت تلاش کنید.

تعبیر خواب بیماری پدر

تعبیر خواب پدر بیمار می‌تواند معانی متفاوتی داشته‌باشد. اگر پدرتان رفتار بیمارگونه‌ای دارد به این معناست که در زندگی واقعی باید از برخی افراد فاصله بگیرید زیرا ممکن است باعث آسیب به شما شوند. دیدن بیماری پدر در خواب گاهی به معنای طول عمر و سلامتی پدرتان هم است.

تعبیر خواب دیدن مرگ پدر

تعبیر خواب پدر مرده نشان می‌دهد که به زودی خبرهای خوبی می‌شنوید. همچنین به این معناست که در کار و حرفه‌ی خود باید با دقت و احتیاط پیش بروید.

تعبیر خواب پدر شدن

تعبیر خواب پدر شدن دلالت بر قدرت، پول و تلاش برای کنترل دارد. شما تلاش می‌کنید که با پنهان کردن ضعف‌ها فردی توان‌مند به نظر برسید. اگر در خواب ببینید که صاحب فرزند دختری شده‌اید، نشان می‌دهد که بر مشکلات غلبه کرده و به آرامش می‌رسید. اگر متاهل باشید، نشانه‌ای از داشتن فرزند در آینده است. اما اگر ببینید که صاحب فرزند پسری شده‌اید، معانی متفاوتی دارد. گاهی نشانه‌ای از بروز مشکلی بزرگ در زندگی و گاهی نشانه‌ای از مورد عزت و احترام دیگران قرار گرفتن، است. اگر مجرد باشید نشان‌دهنده ازدواج است.

سخن پایانی

تعبیر خواب پدر می‌تواند با توجه به آن‌چه در خواب می‌بنید، تفسیر گوناگونی داشته‌باشد. اما همانطور که پدر در بیداری شخصی است که بخش عظیمی از بار مسائل و مشکلات زندگی بر دوش او بوده، دیدن رویای پدر نشان می‌دهد که شما به دنبال تلاش برای مدیریت و بهبود شرایط زندگی خود هستید.

 

برگرفته از: dreamchrist

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

  • سلام خواب دیدم که با پدرم دعوا شدم و بهش فحش میدم و بهش میگم پول به من و خواهرم بده میگه نمیدم تا عذرخواهی نکنید نمیدم ولی من حاضر به عذرخواهی نشدم و بهش گفتم هیچ وقت نمی بخشمت وحلالت نمیکنم چون درحقمون خیلی ظلم کردی پدرم امسال میره حج تمتع و من بهش گفتم تو باید عذرخواهی کنی ما که کاری نکردیم تو ظلم کردی به ما حقمون رو خوردی تو دلم میگفتم مردم میخوان برن حج حلالیت میطلبن پدر من برعکس هست و راحت میره حج و برمیگرده

    • سلام و درود بر شما! خوابتان به احساسات منفی نهفته تان اشاره دارد که درباره ی شخصی در زندگی تان دارید. در ابراز احساسات منفی تان مشکل دارید؛ لازمست آنها را بخاطر حل کشمکش درونی، ابراز کنید. تعبیر دیگر: بیان کننده ی تلاطمی است که از درون، آزارتان می دهد. تحت تنش و استرس شدیدی هستید. نباید به دیگران اجازه دهید اذیت تان کنند. لازمست از خودتان دفاع کنید و اجازه ندهید مورد سوءاستفاده ی دیگران قرار گیرید!

  • سلام دیشب خواب دیدم که پدرم به رحمت خدا رفته و هم جمع شده بودیم مادرم که در قید حیات نیستن هم بودن اما فقط نگاه مکرد تا آمدم پیش مادرم از خوب پریدم

    • سلام و درود بر شما! خوابتان یعنی می ترسید ایشان را از دست بدهید یا بیان کننده ی راهیست که با فقدان ایشان کنار آیید. از خوابتان بعنوان فرصت آخر استفاده می کنید که با ایشان برای بار آخر، خداحافظی کنید.

  • سلام وقت بخیر من خواب دیدم که پدرم توی یه جایی نمیدونم شیشه مانند و یه سری گل و لای اطرافش توی ماشینش هست و حالش زیاد خوب نیست و گریه میکنه رو دیدم که ازم درخواست کمک کرد و همزمان با اون دو مرد رو دیدم که از کنارم رد شدن با لبخند گفتن نمیتونی پدرتو نجات بدی منم با گریه اون شیشه رو میشکستم با این که دستم آسیب میدید و پدرم رو نجات دادم و به همراه مادرم که داشت گریه میکرد بعد پدرم بردیم بیمارستان
    حالش خوب شد

    • سلام و درود بر شما؛ ممنونم! خوابتان از دید سنتی: برایشان خیرات بدهید!

  • سلام روز بخیر دیشب خواب پدرم را که در قید هستن دیدم وارد منزل من شدن و احساس سرمای شدید میکردن و بدنشون میلرزید وسط اتاق یک اجاق گاز بود که پدرم ناگهان پاش رو روی اون گذاشت و آثار سوختگی روی پاش ایجاد شد اما میگفت اصلا احساس درد ندارم .

    • سلام و درود بر شما؛ ممنونم! خوابتان یعنی می ترسید ایشان را از دست بدهید یا بیان کننده ی راهیست که با فقدان ایشان کنار آیید. از خوابتان بعنوان فرصت آخر استفاده می کنید که با ایشان برای بار آخر، خداحافظی کنید. علامتی از آگاهی در حال توسعه است.

  • سلام چند شب هست خواب پدر و مادر همسرم را که فوت کردن میبینم . خیلی ناراحت هستن همه بچه هاشون رو در خواب میبینم البته دوتا از پسرش به ظاهر در خواب از همسراشون جدا شدن و پدر شوهرم خیلی نگران هست به همراه انها دو تا بچه هم هست دقیقا این مورد در تمام خوابهایی که این چند شب دیدم تکرار شده

    • سلام و درود بر شما! خوابتان از دید سنتی: نشانگر ناراحت بودن ایشان از عملکرد فرزندانشان است.

  • سلام پدر من یه سال که فوت شدن خواب دیدم که در حیاط خون پدرم با زانو روی زمین نشسته و دست و پاهاش از پشت بسته شده به میله آب و پدر در حالی که به من خیره شده بود دائما سرش را محکم به زمین می‌کوبید وبلند می‌کرد وبعد از خواب پریدم.
    من این خواب رو سال قبل دیدم واز اون موقع تا الان در زندگیم با مشکلات بیشتری مواجه شده ام

    • سلام و درود بر شما! خوابتان از دید سنتی: اگر ایشان بدهی یا دِینی به گردن داشته اند، می بایست ادا شود!

  • سلام شبتون بخیر من خواب دیدم که با پدرم یه جایی هستم الان دقیقا یادم نمیاد که کجا بودیم .( پدرم در حال حاضر زنده هستند) یکی از پسرهایی که دوران دانشگاه میشناختمش(این پسر تا جایی که میدونم مجرده) هم توی خواب به پدرم پیشنهاد سفر دادن و پدرم داشت توی خواب بهم میگفت که چه قدر این پسر سفری که قبلا رفته ارزون براش درومده داشت منو قانع میکرد که به همراه اون پسر به سفر بریم تعبیرش چیه ؟
    بیرون از خواب این پسر اصلا پدر منو نمیشناسه و اینکه پدر من اصلا اهل سیر سفر نیست .

    • سلام بر شما؛ ممنونم! خوابتان علامتی از اختیارات و پشتیبانی است؛ یعنی، لازمست بیشتر به خود متکی باشید. این را در نظر بگیرید که چه جنبه هایی از شخصیت پدرتان ممکنست در شما نیز باشند. بیان کننده ی جنبه ای از خودتان است که قاطعانه، منطقی، پرخاشگر یا رقابتی است. شاید لازمست این جنبه ها را در شخصیت تان ایجاد کنید. ممکنست بازتابی از احساسات و نگرانی هایی باشد که درباره ی آن پسر دارید.

  • ممنون همچنین خدا رفتگان شمارو هم بیامرزه کارتون عالیه

  • سلام خسته نباشین، دو شبه خواب پدرمو میبینم، پدرم چند وقتیه توی اتش سوزی فوت شده و جدیدا فهمیدم به احتمال زیاد این اتش سوزی کار عموم بوده و وسیله های پدرمم دزدید، شب اول خوابمو زیاد یادم نیست ولی توی باغ بودیم یه انبار بزرگ که مال پدرم بود توی باغ بود و کلی وسیله داخل قفسه ها بود، انگار دنبال وسیله های دزدیده شده پدرم بودیم که یهو انگار عموم اومد من یا پدرم باهاش درگیر شدیم اونم انگار فرار کرد، من دیگه چیزی به پدرم درباره اذیت آزار های عمو ها و عمه هام نمیگفتم چون انگار پدرم میدونست و منم با خیال راحت همه چیو سپرده بودم به پدرم.
    دیشب خواب دیدم خونه قدیمیمون هستیم و یهو پدرم که انگار چند سال جوون تر از وقتیکه فوت شد بود اومد و منم خیلی خوشحال شدم، تو خواب میدونستم پدرم مرده و ازش پرسیدم بابا ما که دفنت کردیم یهو چیشد که زنده شدی و هیچ اثری از سوختگی هم نداری که انگار گفت عمت فاطمه یکی دو روز بعد اینکه دفنم کردین منو از خاک دراورد و متوجه شدن من زنده ام، پدرم خوشحال نبود ولی انچنان ناراحت هم نبود، من خوشحال بودم و انگار که پدرم همه چیو میدونست برای همین باز هم چیزی از اذیت شدنامون به پدرم نگفتم و پیش خودم میگفتم خب الان دیگه پدرم زندس خیالم راحته خودش میره دهن خواهر برادراشو سرویس میکنه، اینم بگم که انگار پدرم میدونست برادرش این کارو باهاش کرده و توی خواب بدون اینکه این حرفارو بزنیم انگار میفهمیدیم. همه چیو به خودش سپرده بودم و خیالم راحت بود. یه وسیله که تو واقعیت منبع درامد پدرم بود و الان دست منه رو تو خواب دوبار به پدرم گفتم بابا این وسیله دست منه بیا بگیر میخوای کار کنی باهاش که دومین بار پدرم گفت دیگه بهش نیاز ندارم، و یهو از خونه رفت بیرون و سوار ماشین شد با سرعت میخواست بره سمت باغی که اونجا اتش گرفت ولی یکم جلوتر که رفت زد به دیوار و پیاده شد و انگار عصبی شد منم سریع رفتم جلوتر پدرم گفت برای اینکه به این پیرمرده نزنم مجبور شدم بزنم به دیوار، اون لحظه که زده بود به دیوار انگار هیچکس نبود برای همین یکم متعجب شدم ولی همینکه این حرفو زد دیدم یه پیرمرد سوار دوچرخه داره میاد از کنارمون رد میشه که لبخند به لب داشت و شاد بود منم دیدم پیرمرده چیزی نگفتم ولی انگار گفتم چه وضعشه مراقب باش این چیزا، خود پدرم و ماشین هم سالم بود و هیچ نشده بودن.
    دیگه اینجا از خواب پاشدم، ممنون

    • سلام؛ ممنون! خوابتان یعنی سختکوشی و پشتکارتان در آخر، قدرش دانسته می شود و به نتیجه می رسد. علامتی از ثبات، پتانسیل و رشد درونی است. لازمست مهارت تازه ای را کشت و ترویج کنید یا به رشد شخصی یا روحانی تان را بپرورانید. بیان کننده ی انرژی ذخیره شده یا منابع پنهان است. به خاطره ها اشاره دارد. تعبیر دیگر: یعنی آرزوها و هدف هایتان را در دست نگه می دارید. نشان دهنده ی جنبه ای از میراث و خصوصیت خانوادگی شماست. علامتی از ایده های تازه و آگاهی هایی است که پدید می آیند. می ترسید ایشان را از دست بدهید یا حاکی از راهیست که با فقدان ایشان کنار آیید. از خوابتان بعنوان فرصت آخر استفاده می کنید که با ایشان برای بار آخر، خداحافظی کنید. به احساسات منفی نهفته تان اشاره دارد که درباره ی شخصی در زندگی تان دارید. در ابراز احساسات منفی تان مشکل دارید؛ لازمست آنها را بخاطر حل کشمکش درونی، ابراز کنید. تعبیر دیگر: گویای تلاطمی است که از درون، آزارتان می دهد. تحت تنش و استرس شدیدی هستید. برای ادامه ی تعبیر، متن خوابتان از «دیدم خونه قدیمیمون» را لطفا در ضمیمه ی همین پیغام ارسال کنید!

      • پدرم خوشحال نبود ولی انچنان ناراحت هم نبود، من خوشحال بودم و انگار که پدرم همه چیو میدونست برای همین باز هم چیزی از اذیت شدنامون به پدرم نگفتم و پیش خودم میگفتم خب الان دیگه پدرم زندس خیالم راحته خودش میره دهن خواهر برادراشو سرویس میکنه، اینم بگم که انگار پدرم میدونست برادرش این کارو باهاش کرده و توی خواب بدون اینکه این حرفارو بزنیم انگار میفهمیدیم. همه چیو به خودش سپرده بودم و خیالم راحت بود. یه وسیله که تو واقعیت منبع درامد پدرم بود و الان دست منه رو تو خواب دوبار به پدرم گفتم بابا این وسیله دست منه بیا بگیر میخوای کار کنی باهاش که دومین بار پدرم گفت دیگه بهش نیاز ندارم، و یهو از خونه رفت بیرون و سوار ماشین شد با سرعت میخواست بره سمت باغی که اونجا اتش گرفت ولی یکم جلوتر که رفت زد به دیوار و پیاده شد و انگار عصبی شد منم سریع رفتم جلوتر پدرم گفت برای اینکه به این پیرمرده نزنم مجبور شدم بزنم به دیوار، اون لحظه که زده بود به دیوار انگار هیچکس نبود برای همین یکم متعجب شدم ولی همینکه این حرفو زد دیدم یه پیرمرد سوار دوچرخه داره میاد از کنارمون رد میشه که لبخند به لب داشت و شاد بود منم دیدم پیرمرده چیزی نگفتم ولی انگار گفتم چه وضعشه مراقب باش این چیزا، خود پدرم و ماشین هم سالم بود و هیچ نشده بودن.
        دیگه اینجا از خواب پاشدم، ممنون

        • در ادامه: نمایشی از احساسات تان باشد. شاید درباره ی آنچه در مورد کسی اتفاق افتاده است، غمگین هستید. بیان کننده ی هدف های تمام نشده است. سفر یا مسیری را شروع کرده اید، اما هرگز به پایانش نرسانده اید. شاید زندگی، شما را به جهتی متفاوت از آنچه برنامه ریزی کرده اید یا هدفش را داشته اید، برده باشد. به دنبال جهتی در زندگی تان هستید. انگیزه ندارید. تعبیر دیگر: نشان دهنده ی تحول است. لازمست زمانی را به فراغت و تفریح اختصاص دهید. خدا ایشان را در پناه خویش مورد رحمتش قرار دهد و به شما صبر و امید به زندگی بدهد!

      • دیدم خونه قدیمیمون هستیم و یهو پدرم که انگار چند سال جوون تر از وقتیکه فوت شد بود اومد و منم خیلی خوشحال شدم، تو خواب میدونستم پدرم مرده و ازش پرسیدم بابا ما که دفنت کردیم یهو چیشد که زنده شدی و هیچ اثری از سوختگی هم نداری که انگار گفت عمت فاطمه یکی دو روز بعد اینکه دفنم کردین منو از خاک دراورد و متوجه شدن من زنده ام، پدرم خوشحال نبود ولی انچنان ناراحت هم نبود، من خوشحال بودم و انگار که پدرم همه چیو میدونست برای همین باز هم چیزی از اذیت شدنامون به پدرم نگفتم و پیش خودم میگفتم خب الان دیگه پدرم زندس خیالم راحته خودش میره دهن خواهر برادراشو سرویس میکنه، اینم بگم که انگار پدرم میدونست برادرش این کارو باهاش کرده و توی خواب بدون اینکه این حرفارو بزنیم انگار میفهمیدیم. همه چیو به خودش سپرده بودم و خیالم راحت بود. یه وسیله که تو واقعیت منبع درامد پدرم بود و الان دست منه رو تو خواب دوبار به پدرم گفتم بابا این وسیله دست منه بیا بگیر میخوای کار کنی باهاش که دومین بار پدرم گفت دیگه بهش نیاز ندارم، و یهو از خونه رفت بیرون و سوار ماشین شد با سرعت میخواست بره سمت باغی که اونجا اتش گرفت ولی یکم جلوتر که رفت زد به دیوار و پیاده شد و انگار عصبی شد منم سریع رفتم جلوتر پدرم گفت برای اینکه به این پیرمرده نزنم مجبور شدم بزنم به دیوار، اون لحظه که زده بود به دیوار انگار هیچکس نبود برای همین یکم متعجب شدم ولی همینکه این حرفو زد دیدم یه پیرمرد سوار دوچرخه داره میاد از کنارمون رد میشه که لبخند به لب داشت و شاد بود منم دیدم پیرمرده چیزی نگفتم ولی انگار گفتم چه وضعشه مراقب باش این چیزا، خود پدرم و ماشین هم سالم بود و هیچ نشده بودن.
        دیگه اینجا از خواب پاشدم، ممنون

        • در ادامه: شاید خوابی جبرانی باشد و خواب وارونه باشد. ممکنست می کوشید ناراحتی یا استرس زندگی تان را جبران کنید. بیان کننده ی تمایل تان برای ساخت خانه، خانواده و مرام های خانوادگی شماست. بازتابی از جنبه های خودتان است که در طی زمانی که در آن خانه زندگی کردید، مهم بوده یا رشد یافته اند. ممکنست احساساتی ناتمام را تجربه کنید که در پی موقعیتی در بیداری تان است. تعبیر دیگر: ممکنست نشان دهنده ی تفکر قدیمی تان باشد. می ترسید ایشان را از دست بدهید یا حاکی از راهیست که با فقدان ایشان کنار آیید. از خوابتان بعنوان فرصت آخر استفاده می کنید که با ایشان برای بار آخر، خداحافظی کنید. گویای شک به خود است. توانایی پرسیدن درباره ی چیزها ممکنست به دانش و روشنگری روحی بیشتر، منجر شود. برای ادامه ی تعبیر، متن خوابتان از «پدرم خوشحال نبود» را لطفا در ضمیمه ی همین پیغام ارسال کنید!

  • سلام.من خواب دیدم که انگار بابام میخواست بره از پیش ما و خواهرم گریه میکرد بابام بردش توی اتاق و اومد به مامانم گفت که اشکاشو پاک کردم . بعد زنگ زد به یک پسر یادم نمیاد کی بود ولی فکر میکنم اشنا بود.بعد درمورد بوکس توی امریکا توضیح میداد. بعدش بابام گفت اره درسته امریکا فیلم ترکی میسازه دیگه پس بوکس هم داره.‌ خواب من همین بود و من حتی ذره ای با بوکس ارتباطی ندارم . تعبیرش چیه؟ ممنون میشم بگید🌹🌹🌹🌹🌹

    • سلام! خوابتان بسیار ناکامل تعریف شده است و ازین رو نمی توان تعبیر استواری را برایش آورد؛ ذکر جزئیات خوابتان باعث بهتر تعبیر شدن خواب می شود؛ اما با وجود این: خوابتان یعنی ممکنست نشانگر احساسات تان درباره ی کسی دیگر باشد. اگر در زندگی تان گریه نمی کنید، ممکنست ساده تر با این مسأله کنار بیایید، تا اینکه خودتان را ببینید که گریه می کنید. می ترسید ایشان را از دست بدهید یا بیان کننده ی راهیست که با فقدان ایشان کنار آیید. از خوابتان بعنوان فرصت آخر استفاده می کنید که با ایشان برای بار آخر، خداحافظی کنید.

  • zeinab zeinab

    سلام من خواب پدر بزرگم که فوت شده رو چند باری دیدم که وقتی میخوام به طرفش برم و بغلش کنم میره احساس میکنم از دستم ناراحته.

    • سلام! خوابتان بسیار ناکامل تعریف شده است و ازین رو نمی توان تعبیر استواری را برایش آورد؛ ذکر جزئیات خوابتان باعث بهتر تعبیر شدن خواب می شود؛ اما با وجود این: خوابتان نمایشی از احساسات تان باشد. شاید درباره ی آنچه در مورد کسی اتفاق افتاده است، غمگین هستید. می کوشید زمانی که با او، وقتی که زنده بودند، گذرانده اید را زنده کنید. مرگشان هنوز در ذهن تان تازه است. هنوز می کوشید با واقعیتی که او رفته است، خو بگیرید.

  • سلام، امروز صبح خواب دیدم با چندتا از دوستان خانوادگی میخوایم بریم کوه برای تفریح، من برای همه قرار شد بستنی بخرم و رفتم مغازه بنده خدایی که توی واقعیت چند وقت پیش گنج گرفته بود و وضعش توپ شده بود ولی توی خواب انگار ورشکسته شده بود، بهرحال بستنی رو خریدم و رفتیم به کوه که رسیدیم انگار پدرم که دو ماه پیش فوت شده بود توی خواب حسش کردم بعدش انگار که پدرم توی خواب مرده بود یا گم شده بود دقیق نمیدونم، بهرحال من داشتم توی خواب کلی دنبالش میگشتم که یدفعه رسیدم به جایی که شبیه باغ بود، بعد با اینکه اصلا شبیه باغ خودمون نبود متوجه شدم که اینجا باغ ماست، که البته در واقعیت چند سالی پدرم اونجا زندگی میکرد و زحمت میکشید، بهرحال در باغ رو باز کردم و دیدم باغ باید توش کار بشه از بس علف های هرز و … داشت، یهو اینجا یادم اومد که پدرم مرده و انگار ناراحت بودم، اینم بگم که از وقتی پدرم فوت شده خانواده پدرم که شمال ۲ تا عمو و ۲ تا عمه که تنی هستن خیلی من و مادرم و ۲تا خواهرمو اذیت میکنن، یکم که شروع کردم کار کردن انگار خسته شده بودم، یهو دیدم پدرم اومد یه چند نفری هم بیرون باغ بودن که انگار آشنا بودن، همینکه پدرم اومد انقدر خوشحال شده بودم، پدرم هم شاد بود و من شروع کردم هرچی از طرف خانوادش اذیت شدیم رو به پدرم گفتم، انگار پدرم خودش همه چیو میدونست و به لحن شوخی که تو زندگی هم میگفت، میگفت اررررههههه، اینم بگم تا پدرم پاشو تو باغ گذاشت یهو باغ آباد و سرسبز شد و یه رودخونه تو باغ بوجود اومد که من احساس خوبی داشتم ازینکه همچین پدری دارم، هرچی که به پدرم میگفتم رو نه تنها خودش میدونست بلکه انگار همه چیو که بهش میگفتم میفهمید ولی لبخند میزد و زیاد هم حرف نمیزد، یهو یکی از عموهام که به نسبت از اون یکی بهتره اومد داخل انگار باغ و انگار ازینکه پدرم زنده بود خوشحال بود، اومد داخل جفتشون میخندیدن و انگار حرف میزدن، من که یه سمت دیگه بودم انقدر از زنده بودن پدرم خوشحال بودم که همینطوری که گریه میکردم بین گریه ها خنده هم میکردم، توی خواب همه از پدرم به شدت حساب میبردن البته تو واقعیت هم همین بود، یهو سر موضوعی پدرم قاطی کرد و دقیق نمیدونم ولی فکر کنم از دست عموم عصبی شد ولی بعدش سریع دوباره لبخند زد بهش و دوباره شروع کردن به حرف زدن، عموم یدفعه منو نگاه کرد و با لبخند گفت برادر کله خراب منه دیگه، بعدش من که هنوز هم گریه میکردم هم میخندیدم بهم گفت خوشحالی گفتم اره، کم کم عموم رفت بیرون، من و پدرمم خواستیم از در بریم که یهو یه موجود ۴پا که تقریبا هم قد خودم بود و بدون مو و بدون چشم و بدون صورت بود داشت سمت ما میومد که پدرم گفت این یه سگ ماده هستش که تازه از جفتش جدا شده ازش دوری کن، من که از این فرمش ترسیده بودم تو دلم گفتم این کجاش شبیه سگ مادست، رفتم پشت پدرم وپدرم اون سگو دور کرد البته سگ نه پارس کرد و نه هیچ حرکت خاصی کرد فقط داشت منو نگاه میکرد و میخواست بیاد سمتم، این موجود که از باغ بیرون کرد کم کم فرمش تغییر کرد و داشت شبیه سگ میشد و همینطور قدش هم اندازه سگ کوتاه شده بود، انقدر حس امنیت داشتم پیش پدرم که انگار وقتی زنده بود این حسو نداشتم، خیلی خوشحال بودم و تو خواب گریه میکردم از خوشحالی که یهو از خواب بیدار شدم و فهمیدم که خواب ودم همینطوری تا یه ربع که بیدار شدم داشتم گریه میکردم، ببخشید طولانی بود، ممنون میشم تعبیر کنین

    • سلام! خوابتان یعنی از نظر احساسی و ذهنی، خسته اید. دچار توفان مغزی ایده های نو هستید و به انتخاب های گوناگون پیش رویتان نگاه می کنید. ایده، شرط یا موقعیتی را می پذیرید. تعبیر دیگر: چیزی در زندگی تان ندارید و به دنبال تکمیل و اجرا هستید. علامتی از نیازها و تمایلات تان است. حاکی از فرصت ها و گزینه هایی است که در زندگی، پیش روی شماست. گویای خوش شانسی، خوشی، موفقیت در عشق و رضایت از زندگی است. لازمست لحظه را دریابید و از آن لذت ببرید. تعبیر دیگر: ممکنست نمایانگر این باشد که لازمست کمی خونسرد باشید و اجازه ندهید اعصاب تان از کنترل تان خارج شود. به معنای یک زندگی شاد و آرام در خانه است. ساده ترین چیزهای زندگی را ترجیح می دهید. برای ادامه ی تعبیر، متن خوابتان از «انگار پدرم که» را لطفا در ضمیمه ی همین پیغام ارسال کنید!

      • ممنونم، تعبیر شما فوق العاده بود، واقعا تمام حرف هایی که زدین مربوط به زندگی و افکارم بود، امیدوارم همواره شاد و سرحال باشین و همیشه خداوند پشت و پناه شما باشه

      • انگار پدرم که دو ماه پیش فوت شده بود, توی خواب حسش کردم بعدش انگار که پدرم توی خواب مرده بود یا گم شده بود دقیق نمیدونم، بهرحال من داشتم توی خواب کلی دنبالش میگشتم که یدفعه رسیدم به جایی که شبیه باغ بود، بعد با اینکه اصلا شبیه باغ خودمون نبود متوجه شدم که اینجا باغ ماست، که البته در واقعیت چند سالی پدرم اونجا زندگی میکرد و زحمت میکشید، بهرحال در باغ رو باز کردم و دیدم باغ باید توش کار بشه از بس علف های هرز و … داشت، یهو اینجا یادم اومد که پدرم مرده و انگار ناراحت بودم، اینم بگم که از وقتی پدرم فوت شده خانواده پدرم که شمال ۲ تا عمو و ۲ تا عمه که تنی هستن خیلی من و مادرم و ۲تا خواهرمو اذیت میکنن، یکم که شروع کردم کار کردن انگار خسته شده بودم، یهو دیدم پدرم اومد یه چند نفری هم بیرون باغ بودن که انگار آشنا بودن، همینکه پدرم اومد انقدر خوشحال شده بودم، پدرم هم شاد بود و من شروع کردم هرچی از طرف خانوادش اذیت شدیم رو به پدرم گفتم، انگار پدرم خودش همه چیو میدونست و به لحن شوخی که تو زندگی هم میگفت، میگفت اررررههههه، اینم بگم تا پدرم پاشو تو باغ گذاشت یهو باغ آباد و سرسبز شد و یه رودخونه تو باغ بوجود اومد که من احساس خوبی داشتم ازینکه همچین پدری دارم، هرچی که به پدرم میگفتم رو نه تنها خودش میدونست بلکه انگار همه چیو که بهش میگفتم میفهمید ولی لبخند میزد و زیاد هم حرف نمیزد، یهو یکی از عموهام که به نسبت از اون یکی بهتره اومد داخل انگار باغ و انگار ازینکه پدرم زنده بود خوشحال بود، اومد داخل جفتشون میخندیدن و انگار حرف میزدن، من که یه سمت دیگه بودم انقدر از زنده بودن پدرم خوشحال بودم که همینطوری که گریه میکردم بین گریه ها خنده هم میکردم، توی خواب همه از پدرم به شدت حساب میبردن البته تو واقعیت هم همین بود، یهو سر موضوعی پدرم قاطی کرد و دقیق نمیدونم ولی فکر کنم از دست عموم عصبی شد ولی بعدش سریع دوباره لبخند زد بهش و دوباره شروع کردن به حرف زدن، عموم یدفعه منو نگاه کرد و با لبخند گفت برادر کله خراب منه دیگه، بعدش من که هنوز هم گریه میکردم هم میخندیدم بهم گفت خوشحالی گفتم اره، کم کم عموم رفت بیرون، من و پدرمم خواستیم از در بریم که یهو یه موجود ۴پا که تقریبا هم قد خودم بود و بدون مو و بدون چشم و بدون صورت بود داشت سمت ما میومد که پدرم گفت این یه سگ ماده هستش که تازه از جفتش جدا شده ازش دوری کن، من که از این فرمش ترسیده بودم تو دلم گفتم این کجاش شبیه سگ مادست، رفتم پشت پدرم وپدرم اون سگو دور کرد البته سگ نه پارس کرد و نه هیچ حرکت خاصی کرد فقط داشت منو نگاه میکرد و میخواست بیاد سمتم، این موجود که از باغ بیرون کرد کم کم فرمش تغییر کرد و داشت شبیه سگ میشد و همینطور قدش هم اندازه سگ کوتاه شده بود، انقدر حس امنیت داشتم پیش پدرم که انگار وقتی زنده بود این حسو نداشتم، خیلی خوشحال بودم و تو خواب گریه میکردم از خوشحالی که یهو از خواب بیدار شدم و فهمیدم که خواب ودم همینطوری تا یه ربع که بیدار شدم داشتم گریه میکردم، ببخشید طولانی بود، ممنون میشم تعبیر کنین

        • در ادامه: لازمست چیزی را بیابید که گم شده است یا در زندگی تان نیاز است. ممکنست مشابه این باشد که در جستجوی عشق، روشنگری روحی، صلح یا حتی راه حل مسأله ای می باشد. سختکوشی و پشتکارتان در آخر، قدرش دانسته می شود و به نتیجه می رسد. علامتی از ثبات، پتانسیل و رشد درونی است. لازمست مهارت تازه ای را کشت و ترویج کنید یا به رشد شخصی یا روحانی تان را بپرورانید. گویای فرصت های تازه ای است که در برابرتان می باشند. وارد مرحله ای نو از زندگی تان می شوید و از یک سطح خودآگاه به سطح دیگر می روید. تعبیر دیگر: نیاز دارید بیشتر در دسترس دیگران باشید. تعبیر دیگر: حاکی از تمایل تان برای اکتشاف درون و کشف خویش است. برای ادامه ی تعبیر، متن خوابتان از «از بس علف های هرز» را لطفا در ضمیمه ی همین پیغام بفرستید!

  • سلام وقت بخیر! خواب دیدم در اتاقی با خانواده ام مشغول حرف زدن هستیم پدرم با ی تیشرت آبی نشسته بود بعد نچیکدفعه اتاق بغلی را نگاه کردم دیدم یکی عین خود پدرم آنجا هم هست با همان سرو وضع و لباس بعد متعجب شدم و ترسیدم پدرم دوتا شده بود هم در این اتاق هم در اتاق بغلی بود به بقیه هم گفتم و خود پدرمم وقتی خودش را در اتاق بغلی دید جا خورد. ممنون از تعبیرتون

    • سلام؛ همچنین! خوابتان بسته به رابطه تان با خانواده، حاکی از امنیت، گرمی و عشق؛ یا علامتی از تلخی، حسادت یا رقابت است. تعبیر دیگر: یعنی به خانواده تان بشدت وابسته اید؛ بویژه اگر اعضای خانواده تان در خواب های تکراری تان باشند. گویای جنبه ی خاصی از شما یا یک رابطه ی خاص است. اگر اتاق، خوشایند یا راحت باشد، پس، نمایانگر توانگری و رضایت در زندگی است. اگر اتاق تاریک یا محصوری را می بینید، یعنی حس می کنید در موقعیتی گیر افتاده اید یا سرکوب شده اید. علامتی از اختیارات و پشتیبانی است؛ یعنی، لازمست بیشتر به خود متکی باشید. این را در نظر بگیرید که چه جنبه هایی از شخصیت پدرتان ممکنست در شما نیز باشند. به دنبال جهتی در زندگی تان هستید. انگیزه ندارید. تعبیر دیگر: نشانگر تحول است.

      • از بس علف های هرز و … داشت، یهو اینجا یادم اومد که پدرم مرده و انگار ناراحت بودم، اینم بگم که از وقتی پدرم فوت شده خانواده پدرم که شامل ۲ تا عمو و ۲ تا عمه که تنی هستن ،من و مادرم و ۲تا خواهرمو اذیت میکنن، یکم که شروع کردم کار کردن انگار خسته شده بودم، یهو دیدم پدرم اومد یه چند نفری هم بیرون باغ بودن که انگار آشنا بودن، همینکه پدرم اومد انقدر خوشحال شده بودم، پدرم هم شاد بود و من شروع کردم هرچی از طرف خانوادش اذیت شدیم رو به پدرم گفتم، انگار پدرم خودش همه چیو میدونست و به لحن شوخی که تو زندگی هم میگفت، میگفت اررررههههه، اینم بگم تا پدرم پاشو تو باغ گذاشت یهو باغ آباد و سرسبز شد و یه رودخونه تو باغ بوجود اومد که من احساس خوبی داشتم ازینکه همچین پدری دارم، هرچی که به پدرم میگفتم رو نه تنها خودش میدونست بلکه انگار همه چیو که بهش میگفتم میفهمید ولی لبخند میزد و زیاد هم حرف نمیزد، یهو یکی از عموهام که به نسبت از اون یکی بهتره اومد داخل انگار باغ و انگار ازینکه پدرم زنده بود خوشحال بود، اومد داخل جفتشون میخندیدن و انگار حرف میزدن، من که یه سمت دیگه بودم انقدر از زنده بودن پدرم خوشحال بودم که همینطوری که گریه میکردم بین گریه ها خنده هم میکردم، توی خواب همه از پدرم به شدت حساب میبردن البته تو واقعیت هم همین بود، یهو سر موضوعی پدرم قاطی کرد و دقیق نمیدونم ولی فکر کنم از دست عموم عصبی شد ولی بعدش سریع دوباره لبخند زد بهش و دوباره شروع کردن به حرف زدن، عموم یدفعه منو نگاه کرد و با لبخند گفت برادر کله خراب منه دیگه، بعدش من که هنوز هم گریه میکردم هم میخندیدم بهم گفت خوشحالی گفتم اره، کم کم عموم رفت بیرون، من و پدرمم خواستیم از در بریم که یهو یه موجود ۴پا که تقریبا هم قد خودم بود و بدون مو و بدون چشم و بدون صورت بود داشت سمت ما میومد که پدرم گفت این یه سگ ماده هستش که تازه از جفتش جدا شده ازش دوری کن، من که از این فرمش ترسیده بودم تو دلم گفتم این کجاش شبیه سگ مادست، رفتم پشت پدرم وپدرم اون سگو دور کرد البته سگ نه پارس کرد و نه هیچ حرکت خاصی کرد فقط داشت منو نگاه میکرد و میخواست بیاد سمتم، این موجود که از باغ بیرون کرد کم کم فرمش تغییر کرد و داشت شبیه سگ میشد و همینطور قدش هم اندازه سگ کوتاه شده بود، انقدر حس امنیت داشتم پیش پدرم که انگار وقتی زنده بود این حسو نداشتم، خیلی خوشحال بودم و تو خواب گریه میکردم از خوشحالی که یهو از خواب بیدار شدم و فهمیدم که خواب ودم همینطوری تا یه ربع که بیدار شدم داشتم گریه میکردم، ببخشید طولانی بود، ممنون میشم تعبیر کنین

        • خنده هم میکردم، توی خواب همه از پدرم به شدت حساب میبردن البته تو واقعیت هم همین بود، یهو سر موضوعی پدرم قاطی کرد و دقیق نمیدونم ولی فکر کنم از دست عموم عصبی شد ولی بعدش سریع دوباره لبخند زد بهش و دوباره شروع کردن به حرف زدن، عموم یدفعه منو نگاه کرد و با لبخند گفت برادر کله خراب منه دیگه، بعدش من که هنوز هم گریه میکردم هم میخندیدم بهم گفت خوشحالی گفتم اره، کم کم عموم رفت بیرون، من و پدرمم خواستیم از در بریم که یهو یه موجود ۴پا که تقریبا هم قد خودم بود و بدون مو و بدون چشم و بدون صورت بود داشت سمت ما میومد که پدرم گفت این یه سگ ماده هستش که تازه از جفتش جدا شده ازش دوری کن، من که از این فرمش ترسیده بودم تو دلم گفتم این کجاش شبیه سگ مادست، رفتم پشت پدرم وپدرم اون سگو دور کرد البته سگ نه پارس کرد و نه هیچ حرکت خاصی کرد فقط داشت منو نگاه میکرد و میخواست بیاد سمتم، این موجود که از باغ بیرون کرد کم کم فرمش تغییر کرد و داشت شبیه سگ میشد و همینطور قدش هم اندازه سگ کوتاه شده بود، انقدر حس امنیت داشتم پیش پدرم که انگار وقتی زنده بود این حسو نداشتم، خیلی خوشحال بودم و تو خواب گریه میکردم از خوشحالی که یهو از خواب بیدار شدم و فهمیدم که خواب ودم همینطوری تا یه ربع که بیدار شدم داشتم گریه میکردم، ببخشید طولانی بود، ممنون میشم تعبیر کنین

          • در ادامه: گویای جنبه ای از میراث و خصوصیت خانوادگی شماست. علامتی از ایده های تازه و آگاهی هایی است که پدید می آیند. لازمست تکلیف مسأله هایتان را روشن کنید و رهایشان کنید بروند. فشار شدیدی به خود نیاورید! نشانه ی آزاد کردن لذت و خوشی است. علامتی از شهود (بینش)، وفاداری، سخاوت، حفاظت و راستی است. ارزش های قوی و تنش های خوب تان، قادرتان می سازند که در دنیا پیش بروید و موفق شوید. ممکنست حاکی از کسی در زندگی تان باشد که این ویژگی ها را دارد. تعبیر دیگر: نمایانگر مهارتی است که ممکنست رد کرده باشید یا فراموش کرده باشید. همچنین ممکنست علامتی از خواهر، برادر، بچه ها یا اعضای دیگر خانواده باشند که حس می کنید لازمست حمایت شوند و از گزندها دور باشند.

        • در ادامه: لازمست از ناامیدی هایتان بیاموزید و فقط شاد باشید. نکوشید روی منفی ها بمانید! ممکنست بازتابی ازین باشد که در زندگی تان چه حسی دارید. می ترسید ایشان را از دست بدهید یا حاکی از راهیست که با فقدان ایشان کنار آیید. از خوابتان بعنوان فرصت آخر استفاده می کنید که با ایشان برای بار آخر، خداحافظی کنید. با جریان موجود پیش می روید. اجازه می دهید عمرتان با جریان زندگی پیش رود و شناور دور شود. زمانش رسیده است نقش تصمیم گیرنده تری در جهتدهی به زندگی تان بگیرید. تعبیر دیگر: علامتی از خوشی های لذت بخش، صلح، کامیابی و باروری است. نشانگر برخی ناراحتیهای عمیق در زندگی شما است. احساسات غمگینی خود را سرکوب می کنید. سرکوب کردن این احساسات، همیشه گواه بر سلامتی نیست. برای ادامه ی تعبیر، متن خوابتان از «خنده هم میکردم، توی» را لطفا در ضمیمه ی همین پیغام ارسال کنید!

  • سلام . ما داشتیم از یجایی برمیگشتیم با مادر پدرم چند تا بچه بودن که دوتا گوسفندو بسته بودن و داشتن اذیتشون میکردن من رفتم جلو و دواشون کردم و گفتم این کارو نکنن که یهو یه صدای خیلی ترسناکی از پشت سرمون اومد ،یک موجود خیلی ترسناک بود ،هر چی به مادر پدرم گفتم که فرار کنیم انگار شوکه بودن و وقتی بهم نزدیک تر شد فرار کردیم که یهو یک مرد نورانی دیدم که داشت قدم میزد نمیدونم چرا ولی احساس کردم که امام زمانه بعد پشت سرم رو نگاه کردم ک مادرم محو شد دست منم که تو دست پدرم بود اونم محو شد و بعدشم خودم.میشه لطفا
    خواب من رو تعبیر کنین

    • سلام! مخاطب گرامی! خوابتان در همان صفحه که خوابتان را پیشتر ارسال کرده اید (صفحه ی تعبیر خواب «حرف ق»)، با نام خودتان تعبیر شده است. خوابها در همان صفحه ای که ارسال می کنید، تعبیر می شوند.

  • سلام خواب دیدم توی یک دور همی هستیم که پدر مرحومم هست ولی من قیافه هیچکدوم از ادمارو نمیبینم فقط پشتشونو میبینم بعد پدرم بهم میگه برام حلوا با ارد برنج درست کن منم وقتی میرم درست کنم انگار که بالای یه کوهه آرد خیلی برام سخته که برم بیارمش ازونجا تعبیرش چیه؟

    • مدیر سایت

      سلام! خوابتان علامتی از روش شاد زندگی کردن است؛ شاد اما باصرفه. نمایانگر سختکوشی است. از دیدگاه تعبیر خواب سنتی: برایشان خیرات بدهید!

  • سلام من خواب پدر مرحومم رو دیدم که روو تختی نشسته و یه جورایی کز کرده گوشه تخت چشماش پر اشک بود و یهو گریه ش میگیره منم میرم بغلش میکنم هی میگم چی شده چیزی نمیگه و وقتی بغلش کردم فهمیدم به شدت لاغر شده مثه پوست استخون به پشت سرشم ک دست کشیدم استخون سرش فرو رفته بوده تعبیرش رو اگه بگید ممنون میشم.

    • مدیر سایت

      سلام! خوابتان ممکنست نشانگر احساسات تان درباره ی کسی دیگر باشد. اگر در زندگی تان گریه نمی کنید، ممکنست ساده تر با این مسأله کنار بیایید، تا اینکه خودتان را ببینید که گریه می کنید. نمایانگر شک به خود است. توانایی پرسیدن درباره ی چیزها ممکنست به دانش و روشنگری روحی بیشتر، منجر شود. علامتی از ماهیت مراقب و عشق ورزنده ی شماست. نیاز به عاطفه ی شدیدتر دارید یا لازمست عشق شدیدتری بنمایانید. تعبیر دیگر: ممکنست نمایانگر این باشد که لازمست مهربان تر باشید. تعبیر دیگر: نیاز به تماس فیزیکی یا احساسی دارید. نمایانگر تمایل و کشش قلبی تان بسوی شخصی خاص است. از دیدگاه تعبیر خواب سنتی: برایشان خیرات بدهید!

  • سلام.دو تا خواب مشابه پدرم دیده. خواب 1 : پدرم حدودا 25 سال پیش خواب دید که یه گوشتی رو کباب کرده و داره میخوره.بعد مدتی که مشغول خوردن هست می فهمه که گوشت من ( پسرش ) هست.و یه ناراحتی بسیار زیاد همراه با افسوس بهش دست میده که چرا من گوشت پسرم رو کباب کردم و خوردم. خواب 2 : 25 سال بعد من خودم پسر دارم.و پدرم دوباره خواب دید که گوشتی رو کباب کرده و داره میخوره.و این بار میفهمه که گوشت نوه اش ( یعنی پسر من) هست. و دوباره یه ناراحتی زیاد بهش دست میده.

    • مدیر سایت

      سلام! خواب‌تان نمایانگر مانع‌ها و دلسردی‌هایی است که در راه حرکت بسوی دستیابی به هدف‌هایتان از آنها خواهید گذشت. تعبیر دیگر: ممکنست بازتابی از ماهیت رام‌نشدنی، جانوری و احساسات خام‌تان باشد. در پاداش‌ها و خوشی‌های زندگی، افراط می‌کنید. لازمست از ناامیدی‌هایتان بیاموزید و فقط شاد باشید. نکوشید روی منفی‌ها بمانید! ممکنست بازتابی ازین باشد که در زندگی‌تان چه حسی دارید. از دیدگاه تعبیر خواب سنتی: از غیبت کردن به دور باشید!

  • سلام خسته نباشید امیدوارم حالتون خوب باشه
    من چند سالی ایران زندگی نمیکنم دیروز خواب دیدم در روستای مادرم هستم در آنجا در خانه جدید پدر بزرگم هستم ( پدر بزرگ من وقتی فوت کرد ما خانه قدیم را خراب کردیم و خانه جدید ساختیم در همان محل) دیدم در در حیاط آنجا هستم انگار در روستا مراسمی بود
    معشوق خودم را دیدم خوشحال بودم (به کسی که علاقه دارم او من را نمیخواهد ) ولی کمی سرگرم میشوم میرم در خانه دختری دیگر را میبینم با او آشنا میشوم من میشینم آن دختر دراز میکشد و سرش را روی پای من قرار میدهد در همین حین یاد معشوق خودم افتاد رفتم سریع حیاط به دنبال معشوق خودم ولی پیدا نکردم ناراحت شدم
    در آنجا شب بود نگاه به یک اتاقی کردم که همیشه پدر بزرگم بود در آنجا تلویزیون میدید
    آن اتاق تاریک بود اما روح پدر بزرگم را دیدم که به من نگاه کرد و اخم کرد رومو برگردونم به اتاق دیگری نگاه کردم دیدم در آنجا هم هست رفتم سلام کردم کمی خوشحال شد بهش گفتم دلم برات تنگ شده خونه را ببین خراب کردن دوباره ساختن گفتش من جز در های خانه چیزی نمیشناسم و خانه جدید هست بهش گفتم دلت تنگ شده برای ما گفت نه اون بالا تو آسمون به ما اجازه میدن میایم سر میزنیم بعدش منم بغلش کردم خوشحال شده بود منم همینطور که از خواب بیدار میشوم
    ممنون میشم تعبیر خواب منم بگید

    • مدیر سایت

      سلام؛ ممنون؛ همچنین! خواب‌تان گویای محدودیت است. لازمست قانون‌ها را دنبال کنید. تعبیر دیگر: نشانگر اجتماع، سادگی و سنت است. اشاره به طول عمر، امنیت و ارزش‌های خوب قدیمی دارد. لازمست بخاطر اینکه رشد کنید، به رگ و ریشه‌ی سفت و محکم تکیه کنید. نشانگر چیزیست که انتخاب می‌کنید دیگران ببینند. نمادی از شخصیت اجتماعی شماست. می‌نمایاند شما یا شخصی، دچار وسوسه‌ی برخی تفریحات منفی شده‌اید. تعبیر دیگر: نماد بخشی از انگیزه و هدف‌هایتان در زندگی بیداریست. این هدف‌ها صرفا زمینه‌های عاطفی زندگی‌تان را شامل نمی‌شوند و می‌توانند به مسأله‌هایی که در شغل یا تحصیلات برایتان انگیزه‌آفرین‌اند، اشاره داشته باشد. شاید خوابی جبرانی باشد و خواب وارونه باشد. ممکنست می‌کوشید ناراحتی یا استرس زندگی‌تان را جبران کنید. برای ادامه‌ی تعبیر، متن خواب‌تان از «سرگرم میشوم» را لطفا در پیامی دیگر بفرستید!

  • کمی سرگرم میشوم میرم در خانه دختری دیگر را میبینم با او آشنا میشوم من میشینم آن دختر دراز میکشد و سرش را روی پای من قرار میدهد در همین حین یاد معشوق خودم افتاد رفتم سریع حیاط به دنبال معشوق خودم ولی پیدا نکردم ناراحت شدم
    در آنجا شب بود نگاه به یک اتاقی کردم که همیشه پدر بزرگم بود در آنجا تلویزیون میدید
    آن اتاق تاریک بود اما روح پدر بزرگم را دیدم که به من نگاه کرد و اخم کرد رومو برگردونم به اتاق دیگری نگاه کردم دیدم در آنجا هم هست رفتم سلام کردم کمی خوشحال شد بهش گفتم دلم برات تنگ شده خونه را ببین خراب کردن دوباره ساختن گفتش من جز در های خانه چیزی نمیشناسم و خانه جدید هست بهش گفتم دلت تنگ شده برای ما گفت نه اون بالا تو آسمون به ما اجازه میدن میایم سر میزنیم بعدش منم بغلش کردم خوشحال شده بود منم همینطور که از خواب بیدار میشوم
    ممنون میشم تعبیر خواب منم بگید

    • مدیر سایت

      در ادامه: به از دست رفتن هویت، مسیر زندگی، امنیت، معنویت، و غیره اشاره دارد؛ بسته به اینست که اهمیت آنچه دنبالش هستید، چقدر است. لازمست از ناامیدی‌هایتان بیاموزید و فقط شاد باشید. نکوشید روی منفی‌ها بمانید! ممکنست بازتابی ازین باشد که در زندگی‌تان چه حسی دارید. نشانگر مانع‌ها و مشکل‌های بزرگی در کسب هدف‌هایتان است. با مسأله‌ای روبرو می‌شوید که خیلی واضح و روشن نیست. تعبیر دیگر: ممکنست مترادف تولد دوباره، انعکاس و اندیشه و شروع تازه باشد. ممکنست نمایشی از احساسات‌تان باشد. شاید درباره‌ی آنچه در مورد کسی اتفاق افتاده است، غمگین هستید. نمادی از ماهیت مراقب و عشق‌ورزنده‌ی شماست. نیاز به عاطفه‌ی شدیدتر دارید یا لازمست عشق شدیدتری بنمایانید. تعبیر دیگر: ممکنست گویای این باشد که لازمست مهربان‌تر باشید. تعبیر دیگر: نیاز به تماس فیزیکی یا احساسی دارید. گویای تمایل و کشش قلبی‌تان بسوی شخصی خاص است.

  • ادامه….انگار جدا شدم بعد جمعیت زیادی بود از مردم چند تا از آشناها رو دیدم ازشون پنهان شدم که منو با عشقم همون دوست پسرم نبینن بعد تو جمعیت یکی از خواهرامو دیدم بادختر کوچیکش که اون از قضیه منو دوست پسرم خبر داشت باهم رفتیم یه خونه ای غیر آشنا نمیدونم کجا بود بعد دیدم اون خواهرم که مجرد هست دنبالم اومده خیلی عصبانی بود چرا ازشون جدا شدم و با دوست پسرم اومدم فکر کنم چند تا مشت زد منو بعد از دنبالش رفتم البته قبلش دوست پسرمو از گونش بوسیدم خیلی محکم بعد رفتم دوست پسرمم از دنبالم اومد، بعدش دیدم همراه خواهرم پدرم که فوت شده بود البته تو خوابم خیلی عادی بود منم احساس نکردم که پدرم در واقعیت فوت شده با همون لباس هاش فقط جوان تر بنظر میامد بهم چیزی نگفت فقط باهم داشتیم میرفتیم تو یه مغازه رفتیم بعد دوست پسرم دیدم بازم اومد پدرم بهش گفت چی میخوای اونم دوتا شیشه عطر داد که داخلش عطر بریزیم چه تعبیری داره؟

    • مدیر سایت

      در ادامه: لازمست فضایی برای‌تان قائل شوید. لازمست خلوت کنید تا روی موقعیتی بیندیشید و دوباره انرژی بگیرید. این، گویای انطباق و عدم فردیت است. شاید حس می‌کنید روی دیدگاه‌هایتان حساب نمی‌کنند یا دیدگاه‌هایتان مهم نیستند. تعبیر دیگر: لازمست جنبه‌های گوناگون جمعیتی را در شخصیت‌تان دخیل کنید. می‌کوشید بخشی از خودتان را پنهان کنید یا از نمایاندنش می‌هراسید. بر بی‌یاوری و بی‌قدرتی در موقعیتی در بیداری تأکید دارد؛ یعنی، کسی دیدگاه‌هایش را به شما تحمیل می‌کند. گویای ستایش، حسن نیت، دوستی یا احترام است. تعبیر دیگر: به شور مهارنشده اشاره دارد. درگیر تمایل‌های فیزیکی‌تان می‌شوید. نشانگر خاطره‌ها و یادمانه‌ها است. گذشته‌تان را به یاد می‌آورید. نمادی از اختیارات و پشتیبانی است؛ یعنی، لازمست بیشتر به خود متکی باشید. این را در نظر بگیرید که چه جنبه‌هایی از شخصیت پدرتان ممکنست در شما نیز باشند. خدا پدرتان را رحمت کند!

نظر خود را بنویسید