تعبیر خواب رابطه با نامحرم و رابطه نامشروع

سلام من خواب دیدم زندایی م با من رابطه داشت تو خواب زن و شوهر بودیم

بعدمن‌رفتم‌چوب را‌ب‌ارامی‌از‌دستانش‌کشیدم و انداختم پایین و دستاشو گرفتم و باهاش صحبت کردم و قاتعش کردم ک نمیخامش واونم‌اروم‌شدورفت.
شب‌دوم‌ک‌خوابشو دیدم خواب دیدم در روستایمان‌هستیم‌وکنارهم‌نشسته‌بودیم واوداشت‌بامن‌سرموضوعی‌مربوط‌ب‌لباسام‌شوخی‌میکردومیخندیدو‌چندبارینزدیکم‌شدوانگاری‌ک‌مثلا‌بغلم‌میکردولمسم‌میکردولی‌هردومون‌شادبودیم‌واحساس‌بدی‌نداشتم.
من‌این‌شخص‌را‌خیلی‌دوست‌داشتم‌ولی‌تاالان خودش‌اصلخبرنداشته‌ونداره.‌واینکه‌جدیدن چندوقتی‌میشه‌ک‌دیگ‌مثل‌قبل‌دوستش‌ندارم.ممنون‌میشم‌تعبیرشوبهم‌بگین.

سلام من مطلقم وپسر عمومم مطلقه ست.الان رابطه احساسی با مردی مطلقه دارم که البته جدیدا حس خوبی ندارم چون فکر میکنم افکارش و اهدافش خیلی متفاوته بامن ولی بدون اجازه‌ لمس نمیکنه.خواب دیدم پسر عموم که فقط یه مادر و پسر کوچک داره توی مغازه زیر خونشون که برای خودشونه نذری دارن.ما از خونه ی کناره خونه ساکنشون(که قبلا بازنش اونجا زندگی میکرد)که چند نفر زن اشناهم مشغول فعالیت برای نذری بودن اومدیم بیرون تو کوچه چند پسر و..بود،دستشو داراز کرد با فاصله ای که ازم داشت گذاشت روی شونم
حس بدی نداشتم.ادامه بعد

سلام من پدرم فوت کرده و مادرم بخاطر مواد در زندان است ولی دیشب خواب میدیدم که مادرم با مرد نامحرمی لخت در حال معاشقه و…این چیزها هستن این در صورتی است که در دنیای واقعی مادرم زنی پاک و درستکار است

سلام، امروز ۳ مرداده و من دیشب خوابیدم و ساعت ۸ صبح بیدار شدم و دوباره خوابیدم و خواب دیدم.
دقیق یادم نمیاد فکر کنم منتظر بابام بودم بیاد دنبالم و دیدم که یه مرد بخاطر اینکه خصومت شخصی داشته با یه نفر دیگه پاهاش رو زیر ماشین وانتش له می کنه. مردی که پاهاش زیر ماشین رفته بود پا شد و با موتورش رفت. بعد دیدم که با زنش دارن بچه هاشون رو که دوتا بچه کوچیک بودن به مردمای دیگه می دن چون بی پول بودن و نمی تونستن از پس خرجشون بر بیان. اون آقا رفت. به طرز عجیبی حس می کردم قبلا جایی دیدمش. بعد دیدم چند تا بچه مدرسه ای با اتوبوس دارن می رن به سمت مرکز آزمون تیزهوشان که آزمون بدن و یجا متوقف شدن و روی زمین نشستن و عوامل مدرسه ی قبلیم رو هم می دیدم که یجورایی راهنماییشون می کردن بعد من تصمیم گرفتم با اون بچه ها چون خودم تو مدرسه تیزهوشانم حرف بزنم و بگم که اگه قبول نشدن ناراحت نباشن چون در هر حال ارزشمندن و …. ولی وقتی از معلم کلاس چهارمم اجازه گرفتم که سخنرانی کنم برای بچه ها یهو فرار کردن و من نفهمیدم چرا. بعد دیدم که وارد یه اتوبوس شدم و یه آقا پسری منو از پشت بغل کردن که من نمی شناختمشون. احساس راحتی می کردم و با اینکه اعتقاداتم توی دنیای واقعی اجازه نمی دن گذاشتم بغلم کنن. بعد کفشمو توی اون اتوبوس جا گذاشتم. رفتم بیرون و بعد دیدم کفش ندارم که تا خواستم برم دوباره توی اتوبوس اتوبوس غیب شد. بعد شب شده بود و توی خیابونا می گشتم و توی چندتا اتوبوس رفتم که کفشمو پیدا کنم ولی اتوبوس ها اشتباهی بودن و بعد یهو اتوبوسی که توش کفشام بود رو پیدا کردم و پوشیدم ولی تا جایی که یادم میاد توشون احساس راحتی نمی کردم و فکر می کنم بخاطر این بود که بد پوشیده بودمشون. بعد وارد یه تاکسی شدم رانندش زن بود و از جی پی اس ماشینش بابت یه عیب کوچیک شکایت می کرد. آدمای دیگه ای هم توی ماشین بودن و من یجورایی پشیمون بودم که توی اون تاکسی بودم چون حس می کردم طول می کشه منو برسونه خونه و حس می کردم بابام نگرانمه اما خب موندم تو اون ماشین و بعد ازون بیدار شدم.

سلام وقت بخیر .
من دیشب خواب دیدم که با یه پسر چاق که اصلا نمیشناختم تو یه جایی که اصلا نمیشناختم و کف اون اتاقم آب و یه عالمه آشغال بود رابطه برقرار کردیم از بوسه شروع شد و این پسر با اینکه چاق بود ولی آلت بسیار کوچیکی داشت شاید اندازه یه هسته خرما ولی من اصلا به روش نیاوردم و باهاش نزدیکی کردم که یهو دیدم آلتش بزرگتر شد نه خیلی بزرگ ولی بزرگتر از مال خودش
مبشه تعبیرش و بگید
البته من الان یک سالی میشه همسرم فوت کردن و بیوه هستم

سلام وقت بخیر در خوابم دیدم که با خانواده رفته بودیم خونه برادر مامانم پسر داییم خیلی بهم توجه میکرد وباهم همینطوری حرف می زدیم و شبو خونه شان موندیم و من وقتی میخواستم برم رو تخت بخوابم همه جا تاریک بود البته تخت بزرگ بود که مامانمم همون تخت خوابیده بود ودیدم که پسرداییمم رو تخت دراز کشیده و میخواستم بگم بره یه جا دیگه ولی نمیرفت منم از خستگی دیگه همون جا خوابیدم ولی چون جا کم بود یکم رو بغل پسرداییم دراز کشیدم با اینکه خجالت میکشیدم ولی خسته بودم احساس کردم پسرداییم میخواست منو لمس کنه ولی یکم لمس کرد بعد دستشو کشید وانگاری ارضا میشد