تعبیر خواب خرس معمولی و خرس قطبی

سلام خسته نباشید ممنون میشم خوابمو تعبیر کنید.. خواب دیدم یجایی با آشناهام بودم و یه خرس قطبی بینمون بود. بعضی وقتا میخواست وحشی بشه ولی کنترل میکرد.. دیدم یه قد کوتاهی از پشت پوم پرتش کرد پایین چون خرس قطبی خطرناک بود. یکم دست و پا زد ولی بعد مرد

سلام من خواب دیدم که یه خرس قطبی و بچه اش توی جایی مثل پارکینگ خانه ما آمدند و من با تعجب دیذم که به گوشه ای رفتند تا بخوابند. من دیدم که روی سقف ماشین ما نشسته اند به این فکر میکردم که چطور سوار ماشین بشیم و اینکه اینها با حرکت ماشین بیدار میشن و چه انفاقی میافته.

با سلام
من خواب دیدم یه جایی مثل روستا بود جشن یا عزاداریربود چون جمعیت زیاد بود یهو از داخل ی حیاط بزرگ یک خرس سفید بزرگ وحشی امد بیرون و دوتا خرس بزرگ یکی روش و یکی زیرش چسبیده بود من به همه گفتم خرسه و فرار کنن سعی کردم بیارمشون داخل حیاط ولی نمیومدن دخترم دم در ایستاده بود میگفت در رو‌ نبندم چون پسر برادرم بیرونه من خودم دم در ایستادم تا بقیه رو بیارم داخل وقتی رسیدم جلو در خرس داشت رد میشد ولی چندتا زن با حالت بازی کردن جلو در انگار خرس رو مسخره میکردن ک دیدم خرسه یک مرده

عصبانیش میکردن اونارو میکشت منم پشتم رو به خرسه کردم و نشستم تا توجهش رو جلب نکنم دیدم که به شکل انسان در امد و امد تو تریلی باری پشت تراکتور نشست به شکل یه مرد قد بلند با چونه ی خیلی خیلی بزرگ و ته ریش و پوست سفید در امد که حرف زدنش یه جوری بود نمیفهمیدم اون مره که قبلا برام وسایل بلند کرده بود به خرسه گفت ایشون دکتر هستن تا موعدب باشه و بهمون اسیب نزنن و بهم خیره شد که اون مرده که لباس هارو برام آورده بود بهش گفت که بهم خیره نشه و عادی باشه
ممنونم بابت زحمتتون ببخشید که زیاد شد

سلام و خسته نباشن خواب دیدم که یه مرد تقریبا میان سال میخواست برای یه عروسش لباس عروسی بخره ، ولی خانواده عروس خودشون یه لباس ارزون قیمت خردیدن و میخواستن پول بیشتر رو از اون مرد بگیرن و اون مرد هم زیر بار نرفت و فهمید و و لباس رو براش نخرید
بعد یه کیسه نایلون بهم داد منم میخواستم اون رو تا کنار جوی ببرم که دیدم خیلی سنگینه و از دستم افتاد و یه نفر که از طرف اون مرده همراهم بود وسایل رو برام برداشت ِِو وسایل رو تا کنار تریلی باری پشت تراکتور برام آورد و که داخلش وسایل بود
ماهم نشستیم رو وسایل نشستیم و کیسه رو باز کردم که بفهمم چرا اونقدر سنگینه دیدم داخلش تک کت با دوتا لباس دیگه ست منم گفتم پس چرا اونقدر سنگین بود که نمیشد بلند کرد اون مرده گفت برای اینکه وسایل رو ندزدن‌ منم تک کت رو پرت کردم سمتش و گفتم من دزد نیستم و یهو دیدم که یه خرس تو جاده است که اگه با هرکی دعوا کنه کارش تمومه و به بچه ها و کسی که بچه همراهشه حمله نمیکنه منم گفتم چرا نمیکشینش اون مرده گفت اینقدر زورش زیاده که اگه به یکی حمله کنه حتما تا اون رو نکشه ولش نمیکنه و ماشین هارو دیدم که داشتن به اون میزدم تا بمیره ولی فقط عصبانیش میکردن و اونارو میکشت منم پشتم رو به خرسه کردم و نشستم تا توجهش رو جلب نکنم دیدم که به شکل انسان در امد و امد تو تریلی باری پشت تراکتور نشست به شکل یه مرد قد بلند با چونه ی خیلی خیلی بزرگ و ته ریش و پوست سفید در امد که حرف زدنش یه جوری بود نمیفهمیدم اون مره که قبلا برام وسایل بلند کرده بود به خرسه گفت ایشون دکتر هستن تا موعدب باشه و بهمون اسیب نزنن و بهم خیره شد که اون مرده که لباس هارو برام آورده بود بهش گفت که بهم خیره نشه و عادی باشه