تعبیر خواب خانه | تعبیر خواب خانه جدید، بزرگ و قدیمی

سلام دوباره.عرض ادب.جسارته فرمودین خواب‌ها رو دوباره بفرستم اطاعت‌امر فقط نمیدونستم کجا بفرستم.همین‌جا فرستادم.من مدت ۱۰_۱۵ سال هر دو سه شب یک بار خواب میدیدم پسرعمه‌م ک ۷ ساله ژاپن هستن ازم خواستگاری میکنن.محبت رو از چشماشون میشه خوند.اواخر عمه‌م و برادرشون هم مطلع بودن.منتظر جواب مثبت از طرف من بودن.من هم تو خواب نسبت به ایشون بی‌مهر نبودم .یک بار هم خواب دیدم ایشون خواستگاری کردن و برای خرید نامزدی رفتیم.هفتهء گذشته یه خواستگار داشتم من جوابم منفی بود اما دقیقا همون شب خواب دیدم پسرعمه‌م بیمار هستن و با چشماشون با حالت غم به من نگاه میکنن.اما من بی‌اهمیت از کنارشون عبور میکردم.بعد ک جواب منفی دادم خواب ایشونو دیدم ک کاملا سرحال و خوشحال بودن.یک بار ۱۵ سال قبل من با پسرعمه‌م ک پسرخالهء ایشون هست نامزد شدم.شب‌ها خواب میدیدم ایشون با غم و ناراحتی بهم نگاه میکنن.ابدا تو خواب صحبتی بینمون ردوبدل نمیشد.اما بعد از بهم خوردن نامزدی خواب‌هام تفاوت داره و مدام خواب میبینم خواستگاری میکنن و منتظر جواب مثبت از من هستن.البته بار آخر برای خرید نامزدی رفتیم.و خواب دو شب قبل ک عرض کردم عمه‌م فرمودن من قراره با پسرشون زندگی کنم و کلمهء زوجین ک وسط آلبوم نوشته شده بود.

“جسارته توضیحی رو خدمت شما عرض کنم؛

ایشون همونطور ک عرض کردم ۷ ساله ژاپن تشریف دارن و هیچ‌گونه ارتباطی با هم نداشتیم و نداریم.به خدا من هرگز حتی لحظه‌ای به ایشون فکر نکردم چون شرایط ما ابدا یکی نیست.من و پسرعمه‌م تو بیداری هم ابدا با هم صحبت نداشتیم هرگز.ایشون با دخترای فامیل صحبت میکردن اما با من هرگز.البته منم در حد سلام و خداحافظ بود همین.”

“چند ماه قبل هم این خواب‌ها رو از پرسیدم ک فرمودن تله‌پاتی عشق هست.”

لطفا کمکم کنین.سپاسگزارم از شما و سایت بی‌نظیرتون

سلام

من خواب دیدم که یه خونه جدید خریدیم.خونه ی جدید معماری قدیمی داشت. مثلا اتاقهای تو در تو. ولی من خیلی حس خوبی داشتم وقتی خونه رو میدیدم و یکی از اتاق ها رو برای خودم انتخاب کردم.ممنون‌میشم تعبیرش رو بگید

سلام در خواب دیدم در گوچه هایی قدیمی که کمی باریک هستن و خانه های کاگلی قدیمی هست به سرعت راه میروم و میدوم که در مسیرم گله بزرگ و زیادی از اسبهای بدون زین و.. بودند کوچه پر بود از اسبهاا ی قهوه ای روشن و زیبا وجلوی حرکتم را گرفته بودن و من طوری بین اسبها عبور کردم که اسبها را به هوا پرتاپ یا به اینور و آنور پرتاپ میکردم و راه عبورم را راز میکردم که دیگر در جایی ترجیج دادم از دیوار خانه ها بالا بروم واز روی بام حرکت کنم و به پشت بامها رفتم اما بامها کاگلی نبود بتونی و سیمانی و محکم بودن که در جریان حرکت به سمت خانه ام ببری به من هجوم آورد چندین بار ببر را به پایین انداختم ولی بازم آمداین بار ابنقدر اورازدم و فشار دادم تا شبیه به یک جوجه شد و پرتابش کردم تا اینکه به خانه رسیدم این بار موجودی کوچک شبیه حلزون مرا ول نمیکرد و وارد خانه میشدهر بار اورا به به بیرون میانداختم وقتی به بیرون پرت میشد شبیه مارمولکی بود که تند راا ه می رفت ولی به من که میرسید حلزون میشد اورا اینقدر زدم تا چیزی شبیه پسته شد پرتش کردم ممنون

سلام واحترام

صبح بود که این خواب رو دیدم که وارد منزلی شدم قبلا یکبار برای سفره ی حضرت رقیه رفته بودم اونجا داشتم توی اون منزل با خانمی تلفنی صحبت می کردم اون خانم به شدت برای من نگران بود و برایم گریه می کرد می گفت تو خیلی برام عزیزی و نمی تونم رنج هایت رو ببینم گفتم خاله ام هم اینا رو بهم میگه حاج خانم میگه من با وجودی که بیمار هستم ولی برای تو همش دعا می کنم من نم نم اشک می ریختم بعد زنگ در رو زدند در رو باز کردم دیدم مامانم و دوستش آمدند داخل دوست مامانم گفت با خودم مهمان دارم و من ناراحت شدم گفتم چه مهمانی فکر کنم یک آقایی بود این مهمان بعد خانم داشت دنبال وسیله ی پذیرایی می گشت درب ظرفی رو باز کرد توش فقط یک قاچ کیک بود گفت هیچی ندارید گفتم نه ولی بعد پشیمان شدم و چند خوشه ی بزرگ انگور براق و خوشرنگ یاقوتی رو آوردم برای پذیرایی خیلی خوشحال شدم که اینکار رو انجام دادم

بعد رفتم پیش مامانم داشت ظرف میشست مامانم شده بود یک دختر بچه که دامن چین دار پوشیده بود و موهایش رو دو گوش بسته بود

بعدش دیگه چیزی یادم نیست

لطفا تعبیر کنید

مچکرم

سلام.خواب دیدم که خانه‌ی بزرگی داریم خیلی بزرگ بود مثل باغ بزرگ بود ساختنش کامل شده بود فقط ورودی حال وپذیرایی وحیاط خانه هنوز کامل ساخته نشده بود کف زمین حال وحیاط خاکی بودبعدبه شوهرم گفتم که به دخترم بگیم که بیاد طبقه بالای خونه خودمون برای خودش خونه بسازه..یکطرف حیاط شوهرم سه تا گوسفند با شوهر خواهرش و پسرش سربریده بودن برای نذری که میخاستیم آبگوشت بپزیم شوهرم گفت یه دونه دیگ بیشتر نداریم پول هم نداریم که سه تا دیگ باربزاریم یک دیگ امسال بارمیگذاریم ۲تا گوسفند دیگه گوشتشو میزاریم فریزر برای سال آینده نذر میدهیم.بعدشوهر خواهر شوهرم گوشت گوسفند را روی دوشش گذاشت آورد گذاشت توی فریزر میخاستم خواهش کنم اگرمیشه لطف کنید تعبیرکنید ممنون.

سلام و خسته نباشید خدمت سایت خوب عالی ستاره…پسر عموی من خواب دیده که من صاحب یه قصر بزرگ با خدم و حشم داخل این قصر یه الماس بزرگ هست که مال منه …

بعد من به خدمه های خودم میگم که برین پسر عموی من را بکشید که او تنها کسی هست که میتواند این الماس را صاحب شود…ممنون

من خواب دیدم توی خونه قبلیمون دم در روی راه پله منتظرم تا یکی بیاد دنبالم برم سرکار درست مثل روزهایی که منتظر سرویس بودم برم مدرسه با این تفاوت که هوا هنوز تاریک بود و من نمیدونستم کی قراره بیاد دنبالم .و ترس و اضطراب داشتم

ساعت دو شب این خوابو دیدم بعدش از خواب پریدم

خیلی ممنونم از توجهتون بزرگوارید بله در ادامه خواب خانم سباه پوستی ماده ای با همه میداد بخورند ولی من قبول نکردم وبه زور ماده سیاه رنگ با قاشق در دهانم گذاشت طعم و مزه ای نداشت فقط احساس میکردم قدرتمند تر شدم قدرت مراقبه هام بیشتر شده ..اقای عزیز من در واقعیت مراقبه انجام میدم و سختی هایی کشیدم به خاطر پاک شدت روح ازگناه…و این درخواب به یادم آمد وبه آسمان رفتم و دوباره به زمین برگشتم دیگران فقط میتوانستند یک متر از زمین بالاتر باشنداین ماده روی من تاثیر بیشتری داشت بعد دیدم روز شد و از پنجره دور دست می دیدم گازهای رنگی سمی روی زمین است به اطرافیانم گفتم دستمالی را خیس کنند و روی صورتشان بگذارند و آنها آسیبی ندیدند و لی بقیه مردم شهر یا فرار کردند یا آسیب دیدند تشکر از شما و زحمتتون بزرگوارید

سلام ما در حال جداشدن از همسرم هستیم در مراحل پایانی کار هستیم ولی قلبا دوتامون راضی به جدایی نیستیم… دیشب خواب دیدم رفتم خونه خودمون بقیه وسایلم را بیارم همسرم هم ایستاده بود من وسایل بردارم دوتا اتاق خونمون خیلی به هم ریخته و پر وسایل درهم برهم بود از خونه داشتیم میومدیم بیرون دیدم همسرم طبقه بالا که در اصل نداریم داده اجاره اومدنی مثل همیشه من در حال را میخواستم قفل کنم در کلا از جا درآومد همسرم اومد درست کرد.مثل همیشه کلید گذاشتم زیر فرش اومدیم بیرون بیرون خونه هم شلوغ بود….تعبیرش چی میشه؟