تعبیر خواب شهاب سنگ – دیدن شهاب سنگ در خواب چه تعبیری دارد؟

سلام و درود
راستش من دیشب بعد از مدتی یه خواب تکراری دیدم. خب از نظر روحی این مدت تو شرایط خوبی نبودم و مدام تمام زندگیم با دیوار شکست روبرو شده. چه زندگی عاطفی و چه زندگی شغلی. دیشب خواب دیدم که من جایی ایستادم، دقیق یادم نیست کجا بود، ولی میدونم که داشتم به آسمون نگاه میکردم. آسمونی که اصلا حالت طبیعی نداشت. از اون نظر که این آسمون پوشیده از ستاره بود، انگار منم تو دل این آسمون زیر ستاره ها داشتم بهشون نگاه میکردم. انگار در مرکز کهکشان راه شیری ایستاده بودم. هوای خنکی به صورتم میخورد ولی باز حسش طبیعی نبود، بد نبود ولی نرمال هم نبود و حس غریبی داشت. همین که به آسمون پر ستاره خیره شدم از میان اون همه ستاره ها متوجه گذر سه شهاب سنگ شدم. دو تای اولی با سرعت اومدن رفتن ولی خیلی زیبا و درخشان بودن، بعد از چند دقیقه مکث انگار یکی پشت سرم ایستاده بود، من نمیدیدمش و حسم بهم میگفت یه خانم قد بلنده که از منم قدش بلند تره، احساس میکنم عینک داشت. لباسش تماما سفید بود. اجازه نمیداد برگردم بهش نگاه کنم ولی بسیار مهربون بود، حسی که تو صداش بود اینطور بود. درست یه مکث و سکوت کوتاه و کشیده بعد از گذر دو شهاب سنگ زیبا، من فقط داشتم از زیبایی لذت میبردم و به نظرم این جهانی نبود. یهو صدای خانمی که کنارم ایستاده بود و نمیتونستم بهش نگاه کنم اومد که گفت حالا اینو ببین و خندید شادمانه. منم خیلی جا خوردم، همین که اومدم حرفهاشو درک کنم یه شهاب سنگ درخشان تر از دوتای قبلی تو آسمون درخشید و رد شد در حالیکه ستاره ها رو میشکافت. این شهاب سنگ سوم همینطور از خودش شرابه های نورانی طلایی میریخت و دوامش تو آسمون بیشتر از بقیه بود، حتی بعد از محو شدنش جای اون تو آسمون حک شد. و من تا اومدم به خودم بیام گره خوردم به خواب سه سال پیش خودم، بله دقیقا سه سال پیش همین موقعها بود. همین خواب رو دیده بودم.دقیقا همین بود. منتهی از یه زاویه ی دیگه. اون بار انگار تو پنجره ی اتاقم بودم، ولی اینبار تو دل ستاره ها ایستاده بودم. حالا نمیخوام قضاوتی کنم ولی حسی که این خواب به من داد یه حس بسیار دل انگیز بود. مثل جشن آسمانی بود، شاید نشونه بود. ولی سه شهاب سنگ، که دوتا پشت هم میان و میدرخشن و محو میشن، و سومی در حالیکه در آسمون شعله وره، بسیار زیبا از میان ستاره ها عبور میکنه و ازش بارونی از نور طلا میریزه و حتی بعد از محو شدنش ردش تو آسمون میمونه.
خواهش میکنم این خواب منو یه تعبیری بگین. چون چیزایی که اینجا خوندم برام حس دوپهلویی ایجاد کرد. با اینکه اصلا خواب بدی نبود و حس بدی نداشت ولی من گیج شدم. سپاس

سلام من خواب دیدم که با داداشم داخل کوچه ی خودمون شده بودم که به طور ناگهانی متوجه حضور شهاب سنگی تو اسمان شدم،کیلو متر ها از ما دور بود درست پشت سرمون سمت چپ،که از سمتی از آسمان با سرعت به سمت دیگه ی آسمون برخورد کرد و در آسمان یه حفره یا یه شکستگی ایجاد کرد و بعد با سرعت به زمین برخورد کرد همینطور که به زمین میومد ازشدت داغی زیادش که چند برابر از خورشید سوزان تر بود در قسمتی از کمرم سمت چپش که به طرف این حادثه بود گرما ی سوزان ایجادشد و با برخوردش به زمین یه صدای بمب کمی ایجاد شد و همه جای آسمان و هوا ی رو زمین همه جا به یک باره سرخ شد ،از شدت این برخورد نوری از قسمت گودی (که تصویر بیرون خونه رو میبینیم) آیفون تصویری های خونه هامون به بیرون زد. من یکم ترسیده بودم ولی مطمئن بودم که ما در امنیتیم و برای کسایی که نزدیک حادثه اند ناراحت بودم ومیدونستم همشون ذوب شدند و نشونه ای از اخر زمان است.

سلام
من خواب دیدم که به آسمون نگاه میکردم و رعد و برق زد و با روشن شدنش تعدادخیلی زیادی سنگ های کوچیک توی آسمون بود که یدفعه یکیش دقیقا کنار من برخورد کرد مادرمم کنارم بود پس باهم فرار کردیم توی خوابم کسی سنگ هارو نمیدید مگ اینکه دقیقا کنار من میبود داشتیم فرار میکردیم ک مادرم از دویدن خسته میشه و من همش هولش میدادم ولی هیچ وقت سنگها به ما بر خورد نمیکرد دقیقا جای قبلیی میخورد ک من ازش گذشته بودم انگار بیشتر یکی اونارو پرتاب میکرد و بعضی وقتا پولو و طلا و جواهرات پرتاب میشد…

سلام

ببخشید من خواب دیدم که اوایل صبح بنظرم بود که داخل بالکن ایتاده بودم و اول دیدم یک چیزی به سرعت از آسمان رد شد بعد ۱ الی ۲ ثانیه یک شهاب سنگ به کنار خونه همسایمون خورد و یکی شهاب سنگه دیگر به پشت خونشون ولی از زیر دومی اب فوران کرد ولب من نترسیدم و خیلی خوشحال بودم

باعرض‌سلام
من‌ و پدرم پیاده تو خیابون بودیم که یکدفعه من دیدم که از آسمون شهاب سنگ میاد، دور بود،یک مکان دیگر از شهر بود، که در آخر افتاد پشت ساختمونا و منو پدرم دویدیم به اونجا که دیگه اون موقع بود که از خواب بلند شدم چه تعبیری دارد ممنون

با سلام من خواب دیدم:دوستم داره توی ی اسمون پرستاره بارش شهاب سنگ رو نگاه میکنه…بعدش من از اونجا رفتم کنار ی دریا ی یخ زده شهاب ها میخوردن یخها رو خورد میکردن پشت هم من هم بی توجه و ترس فقط داشتم نگاه میکردم یجورایی زیبا هم بود…
من کلا خواب نمیبینم هرگز ولی وقتی میبینم میدونم ی خبراییه اینو بی زحمت برام تعبییر کنیین لطفااا

سلام خواب می دیدم یا خانواده در حال سفر به جای مشخصی بودیم‌. توی راه بابام متوقف شد تا چیزی بخره ولی یه دفعه ای دیدم که شهاب سنگی توی نزدیکی های ما سقوط کرد. بعد تعداد این شهاب سنگ ها بیشتر هم شد. بابام از شهاب سنگا اصلا نمی ترسید ولی من ترسیدم و بابام رو مجبور کردم که سوار ماشین بشه تا فرار کنیم. شروع به فرار کردیم و همین طور به مقصدمون نزدیک تر می شدیم. در حین راه یه شهاب سنگی دقیقا کنار ماشین برخورد کرد به زمین اما به ماشین ما نخورد. ابن دفعه تا جایی که یادم میاد نه بابام نرسیده بود نه من نه کس دیگ ای تو ماشین. ممنون می شم تعبیر این خواب رو بگید.

سلام من خواب دیدم که در کوچه هستم پدر دوستم و خالم هی بهم زنگ میزنن ولی من نمیتونم بر دارم یک دفعه آسمان پره شهاب سنگ های بزرگ میشه من هم به اطرافیانم میگم برید حیاط خونه ما و بعدش تموم میشه
نظرتون درباره خوابم چیه شهاب سنگ ها خیلی بزرگ بودن ولی هیچ خسارتی وارد نکردند یکی از شهاب سنگ ها هم زیر پایم افتاد و هی اسم خدا رو تکرار میکردم

سلام، روزگارتون خوش

من امشب خواب دیدم با خواهر کوچیکترم از سرکوچه مادرم به سمت مسجد که مسیر مستقیمی بود با عجله درحال دویدن هستیم به نظر شب یا نزدیک صبح بود

آسمان پر از ستاره…

سلام خسته نباشید من دیشب درخوابم خونه مون رفته بود به دشتی دور از شهر وحدودای نیمه شب بود ونور ماه زمینو روشن کرده بود که دریک خونه ی چوبی بودیم که من پایین خونه بودم حیاط بودم که یه شهاب سنگ خورد به کوهی زمینو روشن کرد من ترسیدم گفتم الان همه ی دنیا نابود میشه که مادرم همش میگفت نترس و شهاب سنگه نور و آتشش خاموش میشد و دوباز باز یه شهاب سنگ دیگه خورد به همون کوه و بازم ترسیدم اما مادرم دلداریم داد و شهاب سنگه آنش و نورش خاموش شد