تعبیر خواب دستگیر شدن

سلام من خواب دیدم که پلیس ها به خونمون اومدن اما لباس پلیسی ندارن و من‌میدونم پلیسن و بابام داره شیشه می‌کشه و من بهش میگم پلیس ها اومدن و اونارو ازش میگیرم و پشت صندوقم قایم میکنم و مأمور های زن خونرو میکردن اونارو پیدا میکنن و بابام می‌فهمه من مقصر نیستم هیچی نمیگه منم میگم اونا مال منم و من میفهمم ک‌ پلیس ها قرارع منو بزنن تا بازجویی شم آخه دم‌دور هم منو با چون زد دستم کبود شد

سلام دیشب خواب دیدم به همراه همسرم پیش یک فرد تبهکار معروف مواد مخدر رفتیم و او مواد مخدر داخل یک پاکت بزرگ به ما داد تا آن را بیرون ببریم به محض خروج از خانه آن فرد تعداد زیادی شبیه به عکاس و خبرنگار از من عکاسی کردند دوباره وارد خانه آن تبهکار شدیم و پس از مدتی پلیس آمد و من و همسرم را دستگیر کرد نمی دانم تعبیرش چیست

سلام دوباره و وقت بخیر.ادامه خواب من به درخواست شما:
《من از ترس اینکه مبادا دستگیر شوم،محموله را رها کردم و به خانه باز گشتم.البته از طرف دیگر وجدانم هم اجازه انجام چنین کاری رو بهم نداد.وقتی برگشتیم خونه،آن ها متوجه این تخطی من از دستورشون شدند و می خواستند من رو بکشند و دائم سرزنشم می کردند که چرا این کار رو کردم.من هم در اعاده حیثیت از خودم می گفتم من بر خلاف شما حلال و حرام سرم میشه و واقعاً نمی تونم این کار رو کنم.اگر دستگیر می شدم کدام یک از شما به داد من می رسیدید و…》
تعبیرش چه می تواند باشد؟سپاس فراوان.

سلام چرا نظر وخواب من اینجا نشان داده نشده ؟

باسلام وخسته نباشید خواب دیدم همسرم را دستگیر کردن و دستبند زدن وکشان کشان بردند و من نگاه میکردم و داد میزدم که اگه اونو ببرین دیگه به خدا،خدا نمیگم.یعنی خدا دروغه.ممنون میشم تعبیرشو بگین.باتشکر

تو خواب دیدم که پلیسا دنبال یه مجرم تو شهر دیگه ن و دارن میان شهرما بعد دیدم که تو خونه دراز کشیدم و میترسم بعد سایه ی همون فراری رو دیدم به مامانم نشونش دادم انگاری یه دریچه تو سقف خونه بود از اونجا بهم نگاه کرد و رفت تو خونه پشتی که متروک بود قایم شد بعد دیدم یه مدت گذشته ما خونه مون عوض کردیم با ماشین از سر اون کوچه میگذریم و من به یکی از دوستام که تو ماشینه میگم من میدونم اون اونجاست
تعبیر خوابم رو اگه بگین ممنون میشم
راستی خیلی ترسیده بودم واینکه خونه ای که تو رویام بود انگار گلی بود و اینکه با خونه مون تو واقعیت یکی نبود

خواب دیدم اومدیم اداره آگاهی بهم گفتن با شوهرم بهم بزن هر چی زودتر ایشون رو الان گرفتیم چندجا به شما خیانت پول و مالی کردن سود بیشتری از شما دزدیدن،من سکوت کردم پلیس گفت مادرتون هم شکایت کردن،بعد یعنی مادر شوهرم هم چندتا دزدی کرده بود پلیس اینا رو به من گفت از وحشت از خواب پریدم. ولی قبل از دستگیر شدن شوهرم توی خواب رفتیم روی یه برج سفیر مثل برج میلاد بلند بود یه تخت داشتن باهم خوابیدیم سکس کردیم فکر کنم بعدش گرفتنتش،معذرت میخوام تعبیرش چیه؟ممنون