تعبیر خواب حمام و حمام کردن (استحمام)

سلام وقت شما بخیر و خسته نباشید. ببخشید خوابی چند قسمتی دیدم تعبیر بفرمایید ممنون میشم. اول دیدم دارم تو پارکینگی راه میرم وسایل آشپزخونه چیده شده مثلا انگار آشپزخونه بود مادرم هم بود ، یه دری رو باز کردم که حمام بود پدرم داشت سبزیهای زیادی رو تو تشت میشت سبزیها خورشتی و جعفری بودن حمام هم سفید و تمیز و بزرگ بود دوتا شیراب و دوش داشت حس خوبی از دیدن حمام پیدا کردم و گفتم چه حمام خوب و بزرگیه بعد دیدم تو خونمون که همه جاش سفیده( مثل خونه خودمون نبود) نشستم دارم تو کاسته ای بزرگ بستنی وانیلی میخورم یه کم بستنی آب شده بود انگار خواهرم هم بود اونم داشت بستنی میخورد بعد پسر خاله هام رو دیدم تو خونه نشستن در واقعیت رابطه خوبی نداریم باهاشون، خواستم برای پذیرایی براشون بستنی ببرم ولی به جای بستنی جلوی هر کدومشون یه بشقاب سیب زمینی خلالی سرخ شده گذاشتم یه سیب زمینی هم افتاد رو زمین ، بعد دیدم جلوی در خونمون خواهر زادم داره دستفروشی میکنه یادم نیس چیا چیده بود واسه فروش فقط دیدم یه تیپ قشنگی زده و وایساده. ببخشید زیاد شد

سلام من دختر ۲۶ ساله ی مجرد هستم یکی از همکارانم که فکر میکنم به من علاقه داره منم فکر میکنم یکم بهش علاقه دارم خواب دیدم که من میخواستم حمام کنم لباسهام در اوردم ناگهان او نفهمید من اونجا هستم و وارد حمام شد منم خیلی با عجله اون را هل دادم بیرون و خودم را پوشاندم او منو ندید که لخت بودم بعد جلوی در حمام نشسته بود میخندید مثل این که میخواست منو ببینه منم در رو روش بسته بودم بعد ناگهان در شکست یهویی من خودم را پوشانده بودم فقط دستهام دیده میشد منم خیلی ناراحت بودم و شرم میکردم بعد کفت انقدر شرم میکنی دستات همش جوش بزرگ بزرگ‌گرفته میخوام بدونم تعبیر این خواب چیه لطفا ؟؟؟؟!

ممنون از کمکتون

سلام خواب دیدم

من و مامان و خاهرم داشتیم از خیابونا رد میشدیم تو خابم خیابون تاریک و خلوت و تنگ و دلگیر بود بعد رسیدیم به یه دست فروش پیرمرد ک لباسای خیلی کهنه رو گذاشته بود واس فروش و ناراحت بود ک مونده رو دستش و کسی نمیخره ما دلمون سوخت انگار بیشتر رفتیم سمتش تا فک کنم کمکش کنیم اونجا یه پیرزن ام دیدم ک انگار ب نظرم اشنا میومد بعد رفتیم تو یه خونه ی فقیرانه و تاریک مامانم و خاهرم توی اون خونه رفتن حموم و دسشویی و خییلی دیر دراومدن

انگار طلسم شده بودن انگار نمیتونستن در بیان و ادامه میدادن (مطمئن نیستم ولی انگار تو خواب باید بهشون میگفتم یا یه کاری میکردم ک دربیان ولی کاری نمیتونستم بکنم و منتظر موندم تا خودشون بیان ولی خیلی دیر شده بود و درنیومدن) میدیدمشون از پشت شیشه که دارن خودشونو میشورن من نگرانشون شدم صاحب خونه انگار میدونست چ اتفاقی داره میفته و چیزی نمیگفت من مامانمو از حموم در اوردم انگار خفه شده بود توی چند تا پلاستیک پیچیده شده بود من پلاستیکارو پاره کردم و مامانمو دراوردم (وقتی درشون میوردم از حموم انگار میفهمیدم چیزایی ک از پشت شیشه میبینم واقعی نی ینی اون لحظه ک من میدیدمشون انگار کاری نمیکردن) و بعدم خاهرمو اونم بدنش توی چند لایه پلاستیک پیچیده شده بود بخار کرده بود و خیلی بی جون بود پلاستیکارو باز کردم و درش اوردم

توی ادامه خابم بازم خاهرمو دیدم ولی مامانمو یادم نی

ولی هردوشون خیلی تو خابم حالشون بد بود

بعد تو خابم نگران این بودم ک خاهرم معتاد نشده باشه و بهش میگفتم چرا رفتی اون تو (منظورم دسشویی بود) اگه معتاد شی چی و اینا و خاهرم اصلنننن تو خواب حالش خوب نبود مصه دیونه ها رفتار میکرد و متوجه بودم حالش خوب نی

ادامه ی خابم سعی میکردم از اون خونه فرار کنم اطرافش پر از کوچه تنگ و خرابه و کوتاه بود ک اخرش بن بست میشد انگار یجایی دور از ادما بود ولی فاصله ی خیلی کمی تا خیابون اصلی ک شلوغ بود داشت بعد تو خواب سعی میکردم به اون خیابون روشن تر و شلوغ برسم یه دختر دنبالم بود اما نمیشناختمش

اون کوچه های تنگ و کوتاه رو راحت دراومدم و وقتی داشتم به سمت اون خیابون شلوغ میدوییدم دختره به سمتم چاقو پرت میکرد منم واس اینکه اون چاقوها بهم نخورن یه حوله رو با دستام جلو خودم میگرفتم تا چاقو ها به بدنم نرسن و میخوردن به حوله و می افتادن یه بارم من چاقو پرت کردم هر چقدر میدوییم انگار خیلی سخت تکون میخوردم نمیرسیدم به اون خیابون اما ادامه خابم رسیدم

خوابم طولانی بود ادامه داره ولی پیوسته یادم نمیاد

ادامه خوابم یه تیکه یادمه من داشتم سعی میکردم از یه خونه یواشکی برم جایی بعد یه مرد از داخل اون خونه متوجه شد و افتاد دنبالم ادامه خوابم اون من دیگه خاهرم بود ینی ادامش خاهرم بود ک فرار میکرد از اون مرد و منم سعی میکردم نزارم اون مرد بهش برسه بعدش یادم نی چی شد یادمه خاهرم تو بغلم بود ازم بزرگتره ولی تو خاب بچگونه شده بود بهم گفت نمیخام بیام پیش مامان قلبم مریض میشه منم بهش گفتم اره میدونم چی میگی منم همینطورم منم سختمه ولی اینجا حداقل رفاه مالی داری چیزی ک اونجا نداری بعد برگشت خونه ادامه خابم یادم نی فقط یه تیکه یادمه مامانم و خاهرم خواب بودن بعد پسر داییم تو خونه اهنگ گذاشت با صدای بلند و من عصبانی شدم چون اونا خواب بودن بهش گفتم صداشو کم کن صداشو کم میکرد من ک میرفتم دوباره اروم اروم صداشو زیاد میکرد اخر مجبورش کردم هنسفری بزاره

بعدشم مامانم پاشد یه هنسفری گذاشت و ازم خواست اهنگاشو براش بیارم و بعدم اهنگ گذاشت با اینکه صداش از پشت هنسفری میشنیدم

ممنون از سایت خوبتون

سلام

ما در همسایگیمون یه حمام عمومی متروک داریم که مدتی استفاده میشد و دو سومش هیچوقت ساختش تموم نشد چون دیگه خونه ها دارای حمام شدن… از اونا بود که اتاق های مجزا برای یه نفر داشتن.. خزینه نبود

دیشب خواب دیدم بعد سال ها با چند نفر دیگه وارد اون مکان خوفناک شدیم.. پر از کثیفی و حشرات موزی و گرد و غبار بود.. گویی در دالان ها و راه رو هاش دنبال کسی بودیم که داشت بدون اجازه و بعد مدتها در یکی از اتاق های طرف مردانه استحمام میکرد. انگار که ارباب همه تاریکی های اونجا بود.. اما از داخل اتاق های متعدد نمیشد پیداش کرد چون صداش میپیچید و اکو میداد..

نظرتون درباره همچین خوابی چیه

پیشاپیش تشکر بابت جوابتون

سوال داشتم

خواب دیدم که دم دستشوی ها ایستاده ام ولی همه پر هستن و یگباره دیدم که صدای آشنا از از حمام کنار دستشوی میاد رفتم و دیدم که از بچهای فامیل ما هستن و یک باره متوجه میشم که من بدون لباس هستم و براشون میگم که سری بیرون شدم و یادم رفت که لباس بپوشم. و آنها برای من حوله و خوشک کن تمیز دادن

حمام تاریک بود و خیلی حمام تمیزی نبود

به نظر شما دلیلش چی میتونه باشه ؟؟؟؟؟؟؟

سلام من حدود سه بار این مکان تکراری رو خواب دیدم که یه حموم خیلی بزرگه همه مدل حموم داره مثلا یه قسمت چندین وان داره یه قسمت دوش های سر پا و نشسته داره و یه قسمت استخر پر از آب داره تو خواب های قبلیم این مکان خالی بود من تنها توش میرفتم اما این دفعه که همین مکان رو خواب دیدم عوض شده بود بخشی تبدیل به خونه شده بود و یکی از دیوار های این خونه یه سوراخ داشت به اندازه ای که فقط یه آدم بتونه ازش نشسته رد شه بعد که ازش رو شدم وارد حموم عمومی با کاشی های قرمز شدم کلی دوش بود که مردم روبه‌روی اونا میشستن و دوش میگرفتن منم بلافاصله جلوی یکی از اونا در اومدم دو تا بغل دستم هم آدم بود داشتن جموم میکردن من پرده هایی که اونام قرمز بود کشیدم چون برهنه بودم و دیدم که حموم هم زنونس هم مردونه بعد یه خانومی اومد گفت شما پول ندادی چرا قایمکی اومدی منم توضیح دادم که من از پشت ساختمون اومدم و اینجا خالی بود همیشه و از این حرفا که نمیدونستم تغییر کرده بعد خانومه گفت منتظر بمونم یه فرد خاص قراره بیاد منو ببینه. ممنون میشم تعبیرش رو بگید

سلام من خواب دیدم داخل یه حمامی بودم (حمام خودمان نبود) حمام خیلی بزرگی بود و پنجره های با شیشه های مات و بسیار بزرگ و قدیمی داشت میخواستم حمام کنم که متوجه شدم مردی از لای یکی از پنجره ها داره نگاه میکنه ترسیدم و سریع پنجره را بستم اما پنجره خوب بسته نمی شد.

ممنون میشم تعبیرش رو بفرمایید

ظهر بخیر خواب دیدم با خواهرهام توی خیابون بودیم و من به تنهایی تصمیم ‌کرفتم برم کتابخونه، در جایی رو زدم و دختری در رو باز کرد، فهمیدم که دختره تازه کتابخونه رو‌افتتاح کرده و با خودم گفتم اینجا کوچیکه ایا درامدی داره!؟ بعد دیدم که نسبتا شلوغه و تعدادی دختر پسر اونجا بودن،،، بعد من داخل کتابخونه دوش گرفته بودم، حمام!!! بعد ازینکه تمیز شدم فهمیدم با خودمحوله یا لباس مناسب نبرده بودم،،، اب موهام رو با دستم میگرفتم که متوجه نگاه چندش وار دختری شدم و ناراحت شدم…

سلام دیشب خاب دیدم تمام اقوام خودم نشستن میگن نوبت تو برو حموم میرم حموم آب پر یه تشت قول وبزرگه هی باکاسه میریختم روبدنم سرمو خیس نمیکردم ولی اول که وارد حمام شدم توخاب خودمو خراب کردم بدنم پر از کثیفی مدفوع شد لباسم هی تنم بود بعد میان میگن چه شد حمام نرفتی بعد فک کنم عمه ام بود اومد گفت هنوز حمام نکردی اومد تو وسرمو تمیز باشامپو شست خیلی تمیز شدم

سلام

همین الان ک ساعت یازده هست اندازه ده دقه فک کنم چشام بستم ک خواب دیدم منو خواهرزادم ک نزدیک دوسالشه رفتیم حموم یک اتاقی 3در3 ک حمومه و میخوایم حموم کنیم من خودمو نمیدیدم ک چی پوشدم یا لختم چون تو جسمم بودم توخواب.

میدونید من چشام بعضی وقتا شوره روزی ک خواهرزادم تشنج کرد توخونمون صحبتی بود راجب کسی ک بچش تشنج کرده منم تو دلم گفتم عه تاحالا اون(خواهرزادم) تشنج نکرده همون شب دو سه ساعت بعد تشنج کرد ومن بعدن فرداش یادم امد ک من تو دلم اینو گفتم وخیلی ناراحت شدم بعد نذر واسش گردن گرفتم

میشه تعبیرکنید