تعبیر خواب پالتو؛ دیدن پالتو در خواب چه معنی و تعبیری دارد؟

سلام من خواب دیدم که یه پالتو قهوه ایی کهنه دارم که اومدم دکمه اش را باز کنم که کنده شد مامانم گفت این دیگه کهنه شده بندازش دور من در خونه رو باز کردم عمم داشت میرفت بهش گفتم عمه بیا این پالتو رو ببر ینی برای دختراش اونم ازم تشکر کرد و بردش تعبیرش چیه؟

سلام من خواب دیدم ک پالتو قرمز خودم را که در واقعیت هم دارمش در محیط بیرون‌ مثل اینکه پالتو من روی نیمکت پارکی بود ی موتوری دزدید هرچقدرم دنبالش افتادم‌ نتونستم بگیرمش و خیلی گریه کردم بعد ک رفتم خونه دیدم دزده پالتوم و برام اورده ولی دیگه دزد رو ندیدم فقط دیدم ک پالتوم تو اتاقمه…میشه لطف کنین واسم تعبیرش کنین

سلام من خواب دیدم توی مدرسه به دوستم گفتم که چه پالتو قشنگی داره(خیلی هم شبیه پالتو نبود البته) اونم گفت می خواد پالتو دوباره بهم قرض بده اما من رد کردم یکم اصرار کرد گفت تا آخر کلاس بپوشم حداقل دیگه مجبور شدم قبولش کنم زمان گذشت و من متوجه جیزی نبودم تا زمانی که داشتم برمی گشتم یادم اومد پالتو بهش بر نگردوندم پس تمام سعیم و کردم دویدم تا بهش برسم اما اون پالتو ازم نگرفت گفت فردا و با لبخند فرار کرد یکی از دوستان مشترکمون که شاهد این قضایا بود گفت بیخیال خودت می دونی پس نمی گیره اون رفت تو خودت فردا پسش بده باشه ای گفتم و به سمت خونه رفتم و شروع کردم به تحقیق و تحقیق ( انگار تحقیق هایی که میکردم مثل یه فیلم جلو جشمام رد می شد) در همان زمان با اون دوستم که شاهد قضایای پالتو بود از طریق گوشی ارتباط برقرار میکردم تا بالاخره به نتیجه رسیدم اما بازم حواسم به پالتو بود بعد از به دست اوردن چیزی که انگار جزوی از کارم بود و ذهنم مشغول کرده بود به صورت ناگهانی از خواب پریدم ممنون میشم اگه تعبیرش کنید!

سلام وقت بخیر من شب قبل از خواب نیت کردم در رابطه با کسی که دوستش دارم خوابی ببینم در خواب دیدم من کنار ایشون وایسادم یه پالتوی خیلی شیک سفید رنگ هم تنم هست یه عالت مغرورانه هم داشتم تو خواب. ممنون میشم تعبیرش و بگید

سلام وقت بخیر, در خواب پدر مرحومم دیدم که گفت پالتو سرمه ای را از مادرت گرفتی ? گفتم نه, اون سایز مناسبم نبود و مامان گفت زیاد برای تو خوب نیست, پدرم گفت اشکالی نداره ما دوتا خریدیم به مامان بگو او سفیده رو بهت بده اون بهتره و برات خوبه (در حالی که پدرم صحبت می کرد من پالتو ها رو در ذهنم میدیدم,رنگش شیری بود) بعدش از اتاقی که پدرم آنجا بود خارج شدم و یک دسته کلید بزرگ دستم بود درب اتاق دیگری باز کردم ,(یک پیرزن همراهم وارد اتاق شد که نمی شناختمش و متعجب بودم که این کیه که همراه من هست!)داخل اتاق جدید پر از وسایل و اثاثیه بود گویا من داشتم دنبال پالتو می گشتم ,از خواب بیدار شدم

سلام مامان من خواب دیده من سه تا پالتو خوشگلللل داشتم بعد اونا رو بدون اجازه مامانم بردم تا مغازه برا فروش بعد خیلیم کثیف کردم بعد وقتی مامانم میره روضه میبینه من با دامن بولیز اونجام میگه چرا بدون اجازه اومدی بعد پالتو هارو میبره خونه ولی یکی که زیاد کثیف بوده میندازه بیرون ولی من بازم اون پالتو هارو میبرم بیرون مغازه (اینم بگم من تازه کنکور دادم میخام تعیین رشته کنم )

سلام.خواب دیدم خونه خالم مهمان هستم و خانواده ی داییم هم اونجا مهمانان اند.اینجوری بود که انگار من میخاستم برم خارج از کشور و به کسی نگفته بودم اما اونها فهمیده بودن و به رو نمی آوردند. یه بار برنامه ی سفر کنسل شد ولی بهم گفتن با توجه به تاریخ سفرت میتونی فردا صبح هم بری. بعد من آماده شدم که برم خونه وسیله هام رو بردارم. یه پالتوی قرمز پوشیدم که خیلی خوشگل هم شده بودم. داشتم خداحافظی میکردم از خانواده خاله و دایی ولی مشخص بود که دارند حرص میخورند از اینکه من خوشگل شدم جوری که دخترخاله ام دست راستم رو گاز گرفت(مثل وقتی که یه بچه بامزه رو گاز میگیرن) و گفت خیلی خوشگل شدی، حرصم گرفت. از بقیه هم خداحافظی کردم و رفتم توی حیاط که پسرخاله ی فوت شده ام رو توی حیاط دیدم. بهم گفت شبه بذار خودم برسونمت ولی من نخواستم مزاحم بشم و گفتم خودم میرم اما از توی پنجره ماشین دیدم که تا دم در اومد دنبالم. توی راه هم شوهر خاله ام که الان بیمار هست رو دیدم ولی مثل جوانیهاش بود و داشت سیگار می‌کشید. رسیدیم به یه دوراهی که شبیه مسیر اون خونه مون بود که بچگیهامون توش بزرگ شدیم و از هر دو راه هم میشد رسید به خونه. راننده پرسید از کدوم سمت برم. دیدم که سمت چپ دوتا سگ دارند یه بز (شاخ دار شبیه قوچ) رو می‌برند توی خونه (اون محله مون سگ و حیوان زیاد داشت). منم ترسیدم گفتم از سمت راست. تا ابتدای مسیر عادی بود ولی یه دفعه ای یه گله گوسفند و بز به سمت ماشین حمله کردن و حتی از روی ماشین میپریدن ولی یه گوسفند افتاد توی ماشین‌. در واقعیت هم مجرد هستم و قصد خارج رفتن دارم و خانواده ی این خالم هم به شدت از ما کینه و حس انتقام و دشمنی دارن.

سلام خواب دیدم حرم حضرت معصومه بودم یه پالتوی جدید پوشیده بودم کرمی بود قشنگ بود ازش خوشم میومد بقیه هم خوششون اومده بود آستیناش برگردونده شده بود(اندازه آستیناش مثل سه ربع بود)یعنی مدلش این بود روی قسمتی که برگردونده شده بود یه مدل قشنگی داشت مثل پشم داخل پالتو که به رنگ قهوه ای بود میشد برش گردونی خودم خواستم که برش گردوندم که دستامو تا مچ بپوشونه پایین آستینش یه چیزی مثل بند بود که شبیه چسب نواری سفید بود خواستم گره بزنم اما چون دست خودم بود نتونستم به خالم گفتم واسم گره زد ممنون میشم تعبیرشو بگین.