تعبیر خواب بی اعتنایی و بی محلی کردن؛ بی اعتنایی همسر، معشوق، دوست و نزدیکان

من یه نفرو خیلی دوسش دارم ولی خودش نمیدونه دیشب خواب دیدم یه جا باهم دیگه هستیم و عشقم فقط منو عمیق نگاه میکنه نگاهش خیلی عاشقانه بود درضمن فقط خیلی طولانی و عمیق نگاهم میکرد و هیچ حرفی نمیزد

سلام….من خواب دیدم یه مار سیاه توی دست چند نفره.. ماره از دستشان در میره دنبال بقیه میکنه….من شروع میکنم به دویدن وای یه مار تبدیل به چهارتا مار میشه….از دستشون فرار میکنم ولی یه دفعه یه مار سفید بزرگ بهم نزدیک میشه و یه نفر اونو می ندازه گردنم…میشه تعبیرش بگید برام مهمه…

سلام.ببخشید من خواب دیدم کسی که دوسش دارم بهم بی توجهی میکنه و رفته بایه دختردیگه وقراره که باهم ازدواج کنن.منم اونجاخیلی بد گریه میکردم واون منوترک کرد وتوجهی نداشت.خواهش میکنم ازتون ک جوابمو بدین.خواهش میکنم

سلام. من چندین سال قبل به آقایی علاقه مند بودم و بهشون گفتم و ایشون نپذیرفتن اما برخورد خوبی داشتند. دیشب خواب دیدم عکاس و مستندساز هستم و برای پروژه ای به شهری دعوت شدم و وقتی رسیدم فهمیدم شهری هست که فرد مورد علاقه ام اونجا زندگی میکنه. من در بدو ورود دیدمشون ولی ایشون متوجه نشدند، و بعد در خواب دیدم که با ذوق و لبخند به سمت من اومدن اما من از شدت هیجان خودم رو به همکارام و دوربینم مشغول کردم و دائم در حال وانمود به ندیدن و خبر نداشتن از حضورشون در اونجا بودم و ایشون انگار بهشون بر خورد. فقط میخواستم از اون شهر که مثل یک کاروانسرای مسقف بود برم و با ایشون رو به رو نشم و البته در تمام لحظات محبوبم دنبال راهی برای نزدیک شدن و حرف زدن با من بود و من دائم به سمت دیگه ای نگاه میکردم که مثلا ندیدمش و دست آخر دوستانم از دروازده شهر بیرون رفتند و به من گفتند بیا، دنبال کفشهایم بودم و پیداشون نمیکردم و نگاهم به پست سرم افتاد که دیدم ایشون کیف بر دوش دارند میان و من خنده ام رو دزدیدم و سرم رو پایبن انداختم و ایشون با بی اعتنایی عمدی از کنار من رد شدند و رفتند. یک جفت دمپایی پیدا کردم و به سمت دوستانم رفتم و غم بدی رو در دلم حس کردم. آیا این خواب تعبیر دارد؟

سلام و درود استاد یک سال یه رابطه ای داشتم ک هر روز اون مث ی ریسمون کلفت تر میشد محکم تر میشد ولی بنا به دلایلی رابطه خراب شد و منم از شدت عصبانیت کارای خوشایندی نکردم و ناگفته نماند مادر ایشون بام صحبت کرد تا منو راضی به جدایی کنه و الان بعد از 6ماه جدای اینکه در طول روز همش فکر اون شخص میاد تو ذهنم بلکه بعضی اوقات خواب گنگی ازش میبینم تا اینکه دیشب که بهترین شبی بود ک از گذشته فاصله عمیقی داشتم تو خواب میبینم که تو یه خونه مهمونم و اونم هس تو خواب با حسرت نگاش میکنم ولی خودمم رو نزدیک نمیبرم اونم نمیاد ولی یه سبزی خشک شده میخاستم که تو خواب خواهرش برام میاره میفهمم که از طرف اون هست میگیرمش خواهرش میره منم میخام برم ولی کفشهام نی دم خونه کتونی هامم ک با خودم برده بودم نبود انگار دزدین ناگفته نماند با صابخونه دعوا گرفدم صاحب مهمونی انگار تو اون خونه مستاجر بود ک صاحب خانه اون میگفت برو از اینجا ولی من میگفتم من فقد مهمونم

سلام، من در خواب، شوهرم رو دیدم که کنار ماشینمون ایستاده بود و رفتم بغلشون کردم. اما ایشون بی محلی کردن. کمی که گذشت دیدم ایشون و برادر کوچکترشون روی پله در حیاط خانه ای که انگار خانه پدرشون بود (اما خانه پدرشون در واقعیت اونجا نبود)نشسته بودن و من هم رفتم کنار آنها نشستم و با هم صحبت کردیم ولی هر دو ناراحت بودیم. تعبیرش را میشه بفرمایید؟