تعبیر خواب برج و ساختمان بلند

سلام و درود
خواب دیدم با یک آشنای قدیمی ار دیوار راست یک ساختمان بلند بتنی در حال ساخت بالا می رویم
با سرعت بالا می رفتیم ساختمان خیلی بلند بود وقتی به نیمه رسیدیم دیدم بالتر رفتن سخت شد اون مرد آشنا یک طبقه باتر بود و من انگار کمی از ارتفاع زیاد احساس ترس کردم
سپاس

سلام،وقتتون بخیر
من الان یک چند وقتی هست که تقریبا در بعضی از خواب توی یک برج هستم که توی تهران هم هست.
اما موضوعی که هست من انگار همیشه دارم از این برج فرار میکنم یعنی انگار توی اون برج اتفاقی برام میوفته که نیاز میدونم هر چی سریع تر برم از اونجا(و بیشتر اوقات این یادمه که دارم با عجله از پله ها میام پایین)و همیشه هم پیدا کردن راه خروج برام با استرسه.فکر میکنید تعبیرش چی هست؟

سلام من خواب دیدم بالای یک برجم یک برج مخروطی خیلی بلند که پایین اون زمین روشن بود و همراه من یک دختر بچه هست وسعی داشتیم بریم پایین چون ترسیده بودیم خیلی ارتفاع زیادی بود ناخوداگاه ی طناب ک نه یک کاموا ک تا پوسیده بود برای ما میاد ک ما با استفاده از اون بریم پایین طناب ناخوداگاه بسته شده بود دختره ک خواست بره پایین افتاد و مرد و منم در تلاش بودم ک امنیت پایین رفتن رو بالا ببرم که از خواب بیدار شدم تعبیرش چیه ممنون میشم

سلام وقت بخیر من‌خواب دیدم که دست معشوقم را میبوسیدم درست همان دستی بود که انگشتر نقره اش توشه با خنده بود تو توخونه ما بود خیلی واقعی بود ممکنه بگید تعبیرش چیه

سلام و عرض ادب
بنده خواب دیدم خانواده ‌ای در اقوام مهمان خانه ما هستند.و بعد از مدتی گذشت که خواستن برن خونشون انگار دختر فامیل دوست داشت بیشتر پیشمون بمونه.بعدش دیدم توی یه عمارت بزرگی هستم کلی از هنر پیشه‌های خانم هم اونجا هستن که همه داشتیم آماده میشدیم که بریم جشنی که بین هنرمندان بود.و بنده یک لباس مجلسی مشکی پوشیدم.بعد دیدم یکی از اقوام اومدن گفتن نمیخواد به این جشن بری.من هم زنگ زدم به یکی از اعضای خانواده گفتم بیاین دنبالم .بعد با همون فرد که گفت نرو جشن، دستهام رو در روشویی با مایع شستم

سلام من خواب چند تا ساختمان خیلی بزرگ رو دیدم که با مادرم زنگ خانه ها را میزدیم بعد یکی از برج ها تبدیل به مرکز خرید شد و ما مجبور بودیم بخاطر پای مادرم از پله بریم بالا با اینکه مادرم پاش رو عمل کرده و سخته که از پله بالا بره و جلوی پله یه میله ای گذاشته بودن که ما نباید از پله بالا میرفتم اما نمیدونم چجوری از اون میله عبور خریدم و بالا رفتیم و توی خواب بنظرم اومد که برای اینکه ساختمان در حال درست شدنه یا داره میریزهنباید از پله بریم

ممنونم از شما در ادامه خواب دیدم صندلیهای زیادی در سالنی است که در آن اجتماع میشده همراه مادر نشیتم ظرفهای کثیفی آنجا بود جمعشان ک کردم سخنرانی شروع شد و به سخنرانی گوش دادم بعد آن ساختمانی بزرگ و باشکوهی را از بیرون دیدیم همراه دختر عمه ام و آنرا میپسندیدیم برای زایمانمان میگفتیم باردار شدیم انجا زایمان کنیم قسمتهای دیگری دیدیم پارچه فروشی و نانوایی پول نداشتیم نان بگیریم دختر عمه ام گف نگران نباش در دهانش آدامس صورتی داشت آنرا به نانوا داد و نانوا ادامس را در دهان گذاشت نان داد سپاس ازشما

سلام خسته نباشید
من تو خواب دیدم که بالای یه برج خیلی خیلی بلند هستم و وقتی از بالا به پائین نگاه کردم دیدم که همه چیز به اندازه نقطه شده و بعد سعی می کردم باز هم از اون برج بالاتر برم ولی هیچ پله ای نداشت، با دستم خودمو بالا کشیدم انگار که یه طبقه مونده بود که تموم بشه و با ترس زیاد تونستم بالا تر هم برسم و انگار کل برج فقط از سنگ ساخته شده بود.من خودم تازه کنکور دادم ولی هنوز جوابش نیومده ایا این میتونه به کنکورم ربط داشته باشه؟

سلام خدمت شما دوست عزیز
خواب دیدم که داخل یه ساختمان چند طبقه هستم من و برادرو پدرم به میله یا میشه گفت تیره آهن خودمان را آویزان نگه داشتیم و زیر پایین رو نگاه میکردم هیچی نبود جز تاریکی و سیاهی ولی خودمون رو محکم نگه داشته بودیم و آویزان کرده بودیم ولی کسی مون نیفتاده بودش از ترس خوابم بیدارشدم خدا کنه تعبیر بدی نداشته باشه انشاالله صدقه هم گذاشتم کنار
باتشکر از شما