تعبیر خواب آسمان و به هوا رفتن

سلامن خواب دیدم که یجایی بودم شب بودواسمون پرستاره شبو روشن کرده بود. هیچکسو هیچ چیز نبود جز من و کسی که دوسش دارم.یک پله بود که میخورد به پل من واون بالای پل بودیم گفت میخام برم اون بالا برم تو اسمون بامن بیا وتنهام نزارمن حتما باید برم.من گیج بودم که درکسری ازثانیه رف به اسمون.گریه کردم که چطورمن برم.چطور پروازکنم.دوستم اومدوگفت توهم بروپیشش.اما هرکارکردم نتونستم برم و دوستم گف ولش کن نمیتونی بری اون دیگ رفت. تعبیرش چیه؟ ممنون

سلام وقت بخیر من خواب دیدم تویه کوچهخونه پدر بزرگم نماز میخوندم در حالی که جمعیت یهوشروع به رقص و پایکوبی کردنو من بعدازتموم کردن نماز از پیششون با ناراحتی رفتم تعبیرش چی میشه؟

سلام
من خواب دیدم همه اقوام جمع بودند و قدرتی داشتم که میتونستم با یه پرش به صورت صاف برم به آسمان و زیر پامو میدیدم. همه بمن از پایین نگاه میکردند که چطور ممکنه این کار. بعد دو سه نفر از اقواممون هم که از این کار خوششون اومده بود خواستند من ببرمشون به آسمان.
که تک تک بردمشون و برمیگشتیم روی زمین.
بعد نفر بعدی را که خواستم ببرم دیدم دیگه قدرت ندارم پرش کنم و برم بالا.
میشه تعبیر این خواب را بمن بگین.

سلام من خواب دیدم که به وسیله آسانسور میرم تو آسمون و بالا و بالاتر میرم و آسمون خیلی آبی و روشن و زیباست اما هرچی بالاتر میرم بیشتر میترسم و اون بالا یه خونه هایی هست مثل خونه های روی زمین میرم تو یکی از خونه ها که خانوادم و فامیلم اونجان و خیلی خوشحالیم تعبیرش چی میشه؟

سلام وقت بخیر من خاب اسمونو دیدم یه ماه ب شدت قشنگ تو اسمون بود بعدش از اون ماه یه ماه دیگه درومد . از ذوقم هی داد میزدم میگفتم دورتون بگردم. بعدش سیاره ها به ترتیب ظاهر شدن .همشون. زحل .ناهید .مریخ .ونوس .همشون .همینطور با اشتیاق نگاه میکردم یهو کره زمین هم بهش اضافه شد .اول با لبخند نگاش کردم یهو خشکم زد گفتم پس من الان دقیقا کجام؟انگار من بیرون از کره زمین بود و تصورم این بود روحمه که اون بالاس

این رو هم اضافه کنم خدمتتون که در واقعیت من بشدت به ماه علاقه دارم و
همون روز که خواب دیدم توی یک برنامه در مورد تجربه یک فردی که مرگو تجربه کرده بود چیزی مشابه خواب من رو تعریف کرد یعنی گفت که روحش از زمین خارج شده بوده و از اون بالا میتونسته زمینو ببینه
و نمیدونم خابم که قبل از دیدن این برنامه دیدم آیا ارتباطی دارن و تعبیرش چیه در کل
ممنون از زحماتتون

سلام من خواب دیدم که کرسنه ام واز پدرم پول می کیرم و برای خرید نان میروم ودر حال راه رفتن دوستم را میبینم او نیز بامن همراه میشود من در حال نان خوردن دو سفینه فضای می بینم یکی سفید بزرک ودیکری سیاه دور کوچک خواب دوم من خواب جاده را دیدم که از تونل بیرون میامدند ماشین ها

سلام وقتتون بخیر

دیشب در خواب دیدم که اسمان سیاه و پر از ستاره است اما یهوو تیرگی داره میره و همه جا روشن شد و اسمان ابی رنگ و شفاف شد و میدیدم از یاتاق محل کارم ک طبقه دومه دام نگاه میکنم ومیخواستم از اون صحنه ک تیرگی داره میره و اسمان ابی میشه عکس بگیرم و بعدش میدیدم پایین محوطه مثلا ۱۰۰ متر اونطرف تر یه دریا ارومه ک اسمان منعکس شده در این دریا و بسیار پاک و شفافه بعد ی صدایی میاد ک هی مسگه دیدی بعد سختی اسونیه!!

میخواستم ببینم این خواب تعبیر داره

باسلام وروزبخیر.دیشب درخواب میدیدم که عده زیادی درآسمان راه میرفتن.دلم میخواست مثل اونها میتونستم منم راه برم.به جز من همه درآسمان راه میرفتن.یه دشت سرسبزبود روی زمین که عده ایی ازفامیل درحال چیدن زردالو بودن.من فقط نگاه میکردم.ممنونم ازراهنمایی تون

سلام.

خواب دیدم سوار بر یک صندلی به آسمان رفتم و دوباره پایین آمدم خواهشان تعببیر خواب منو بنویسید بیصبرانه منتظرم.

بدرود

سلام

در خوابی که اصلا نفهمیدم که کِی به بالای اشسمان خودمون رسیدم اونجا مرز بین آسمان خودمون و آسمان دیگه ای بود و با کلی ابر خاکستری مشخص می شد انگار تا قبل از اون ابر می شد واقعا هرکسی به اونجا برسه و من هم رسیده بودم اما توی ذهنم این بود که بعد از رو هر کسی جرئت نداره که بالاتر بره ولی من خوتستم بالاتر برم و یه حس معلق بودن بهم دست داد و با همون حس شناوری توی فضا اونقدر بالا رفتم که به یه مرز و ابرهای خاکستری دیگه رسیدم حس می کردم انگار که توی یه سیاره و جهان دیگه ام و نمیدونم چرا احساس می کردم که خانواده ام الان نگرانم میشن(توی خواب فهمیدم که یک و نیم کیلو متر از زمین پرواز کردم) اما من که حس سبکی و آزادی داشتم دیگه بالاتر نرفتم و تصمیم گرفتم وارد همونجا بشم و انگار وارد یه شهر بالای ابرها شدم پر از آدمهایی که نمی شناختمشون و اون جا مثل یه گردشگری بود که خیلی خانواده ها زیر انداز انداخته بودن و به اصلاح پیک نیک برگزار کرده بودن و من اونا رو رد کردم و یه کلی انداختم همه چیز مثل دنیای واقعی بود اما دورش پر از ابر بود و من هیچکس رو نمی شناختم

بعد از مدتی توی خوابم یه قسمتی یکی فامیل هامون رو هم اونجا دیدم و انگار بعد از مدت ها بعد از من اونها هم به اون آسمون اومدن