تعبیر خواب نذری دادن و تعبیر خواب نذری گرفتن

باسلام و خسته نباشید

من ساعتهای۷-۸صبح بوددرخواب دیدم رفتم دم هییت محله و حس کردم ظهر عاشوراست و نذری چلوگوشت گرفتم و اومدم سمت خونمون داشتم از راه پله بالا میومدم که زن همسایهمون گفت آوردی من بهش گفتم آره. بعد اومدم خونه و نصف کردم از نذریم بهش دادم و خودم هم از چلو گوشت خوردم.

تعبیرش چیه ممنون

من در خواب دیدم جوجه کباب نذری می دم اونم به یک روستای خیلی بزرگ که همه اونجا بودن

باسلام…وقتتون‌بخیر باشه

من شبِ قبلِ تولد آقاامام‌رضا خواب دیدم که چن‌تا ظرف غذا بعنوان نذری باخودم از خونه بیرون بردم تا پخش کنم بین مردم.این غذا برنج بود که روشم برنجای رنن نارنجی هم بود.من یه ظرف ازاین غذا رو دادم به همسایمون که باهم قهریم و اونم قبول کرد

یه‌جای دیگه نذری دادن برنج رو تعبیر کردم و گفته بودن حاجت روا میشم

من خییییییییییلی از امام‌رضا خاستم که حاجت‌روام کنه

ینی تعبیری که دیدم درسته؟حاجت‌روا میشم؟

سلام، من امروزصبح خواب دیدم روبروی خونه قبلیمون ایستادم نذری میدم به کسایی که رد میشن، به یه دخترخانمی نذری دادم که همش میگفت برا من بیشتربریز، ولی من سعی میکردم براهمه مساوی باشه، نذری که میدادم مخلوطی از چن تاچیز بود که همشو یادم نمیاد، ولی انواع شیرینیو قوتو بود، بعد توذهنم به این فکر میکردم که این نذریایی که دادم انگار قبلن کسی به خودم داده بود ومن الان دارم همونو به بقیه میدم ولی کلن حسه خوبی داشتم وخودمم ازشون کمی خوردم، ممنون میشم تعبیرشو بگید

سلام

من خواب دیدم که دوس پسر قبلیمو آوردم تو خونه و باهم آواز گوش میکنیم و باهم بازی می‌کنیم یه بازی شبیه مینچ و شطرنج و اینا

بعد یهو به خودم اومدم و بهش گفتم برو الان خونواده م برمیگردن و اون آقا وقتی میخوان برن به حیاط که رسیدن، یهو بابام از بیرون میاد و چون تو خوابم هوا تاریک بود، بابام ندیدش و یهو برادرام و مادرم و دایی کوچیکم میان تو

و منم از ترس 1000 تومان نذر میکنم که خانواده م نبینش (فقط به صورت حرف با خدا، میگم که خدایا من 1000 تومان نذر کردم اما تو خواب نمیبینم ک نذرمو ادا بکنم)

اما دوس پسرمو میبیننش و چیزی نمیگن و چون اون آقا تو واقعیت دوست داییمم هستش، و تو واقعیت میشناسنش، داییمو و برادربزرگم با احترام میارنش تو واسه شام

و اصلا نمیپرسن که اون آقا اینجا چیکار میکرده

و منم ی حسی تو خواب بهم میگه ببین هروقت نذر میکنی، به خواسته ت میرسی و من خیلی خوشحالم

تعبیرش چیه؟

سلام من خواب دیدم تو یه زیارتگاهیم تو خروجی زیارت گاه داشتن نذری میدادن اش و حلیم اینا نبود یه خانوم بود چنتا گل سر طلایی و آبی نذر کرده بود منم یکی برای خودم برداشتم یکی برای خواهرم تعبيرش چیه؟

سلام

من خواب دیدم تو مسجدم.محرمه دارن نذری میدن

خاله دوست پسرم که دوست خانوادگی هم هستیم داره تو صف نذری دنبال یکی میگرده که براش نذریشو بگیره خودش کار داره میگه باید برم خونه

بعد یهو منو میبینه

من هرچی میخوام خودمو قایم کنم منو نبینه نمیشه

بعد اومد جلو گفت سلام و نذریه منم بگیر

گفتم من که نمیتونم دو تا بگیرم شما به برادرتون (که اکثر نذرهای مسجد رو میدن در واقعیت) بگید نذری شما رو بده به من

من میگیرم براتون میارم

بعد رفت به ایشون گفت اونم گفت باشه

خاله دوستم اومد به من بگه که برادرش غذا رو میده به من ، صف رفت جلو

گفت دیگه نمیخواد خودم میگیرم پس حالا که دارن میدن.

غذا قیمه بود بعد میریختن تو بشقاب از این گل گلی قدیمیا با چنگال و قاشق استیل میدادن

من گرفتم غذامو دادم به خاله دوستم

گفتم عجله دارید این غذا برای شما بگیرید برید

اونم گرفت و رفت

اصلا از این بشقاب ریختن غذا خوشم نمیومد

انگار مثلا یا باید اونجا میخوردیم یا ظرفشو برمیگردوندیم

واسه همین نگرفتم نذری رو و نشستم بغل مردای اونجا کمک کردم که نذریا رو پخش کنن

بعد که تموم شد

بلند شدم راه افتادم ولی کفشمو برنداشتم

برگشتم کفشمو بردارم دایی دوستم گفت من دیدم نذری نگرفتی

یه بشقاب دیگه کشید داد به من که قیمه ش بیشتر از برنجش بود

گفتم نه من کفشمو جا گذاشتم نذری نمیخوام

کفشم یه کم کهنه بود. برداشتم پوشیدمش بهو کفش نو شد تو پام

یه کفش نویی که اولین باره دارم میپوشمش سخت و سفت بود

همین که یه لنگشو پوشیدم یه پسر تو مسجد گفت این کفش تنگه ها خوب نیست

گفتم نو، به شما چه ربطی داره پام میره واسه نو بودنشه اینجوریه

واسه اینکه پسره گیر نده یه لنگشو پوشیدم اون یکی ام دستم بود و اصلا احساس ناراحتی نمیکردم از بابت کفشم

رفتم از مسجد بیرون دیدم ظرفای پک شده ی غذا میدن به کسایی که از اون نذری بشقابیا نگرفتن

دیگه یه دونه نذری گرفتم و اومدم خونه

ممنون میشم تعبیرشو بگید اگر امکان داره

سلام و خسته نباشید

من ساعت ۳یا۴ ظهر خواب دیدم به جایی رفتیم مثلا امام زاده محلمون بود ولی شکل الان نبود اصلا همه فامیل بودن ..من گفتم این امام زاده گنج داشت دراوردنش بعد گفتم که اصلا حس خوبی به اینجا ندارم بعد رفتیم تو حیاطش پدرم داشت یه عالمه غذا میپخت تا پخش کنه ..در ضمن من استین کوتاه با دامن پوشیده بودم و همش خودمو سرزنش میکردم این چه لباسیه ..به مادرم میگفتم الان مراسم شرو میشه بیا بریم خونه عوضش کنم گفت نه دیگه همین خوبه راهم دوره نمیشه ..

میشه تعبیرشو بگین ذهنمو خییلی مشغول کرده

سلام وقت بخیر من خواب دیدم با دوستم داریم درمورد یه موضوعی حرف میزنیم ک نمیدونم چی بود ولی ناراحت بود غمگین بود و داشت گریه میکرد بعد تو حین حرف زدنش هم گفت این دوتا هم تو اتاق هستن من نمیدونم کدوم دونفرو میگه تو خواب انکار میدونستم ک کیا هستن تو خواب ولی تو بیداری اصلا یادم نمیاد دونفر تو اتاق کی بودن بعد همینجا ک داشت حرف میزد و‌گریه میکرد در زدن گفتم پاشو مریم برو درو‌باز کن نذری اوردن برو نذری بگیر رفت نذری رو‌گرفت و من ازش پرسیدم نذری چیه گفت برنج و مرغ وقتی اومدم تو پذیرایی دیدم مامان دوستم تو پذیرایی داره غذا میخوره دوستمم یکم از نذریو داد به مامانش گفت مامان بیا یکم از نذری برای تو اینم برای من و حرفی از نذری دادن ب من ک دوستش بودم تو خواب نزد فقط بین خودشو مامانش نذریو تقسیم کرد بعد دیگه از خواب بیدار شدم ب دوستم زنگ زدم ک حوالشو بپرسم ببینم چشه مشکلی نداره بهم گفت ی ربع پیش مامان بزرگمو بردن بیمارستان از قلب درد الان بار دومه ک تو این هفته رفته بیمارستان بستری شده بنظرتون این خوابم چ تعبیری داره و ربطی هم ب مامان بزرگش داره یا ن؟ممنونم

سلام دختر مجردم.خواب دیدم از نذری حرم امام رضا گوشت کوبیده گرفتم و خانمی ک بهم نذری رو داد گفت فردا بیاواسه کفشا (یادم نمیاد گفت بیا کفش بگیر یا واسه کفش بیا ی کاریش میکنیم)و ی کم جلوتر از ی اتاقک ک میله داشت و مثل زندان بود واقعا نمیدونم چطوری از لای میله ها اومدم بیرون ک دوباره جلو حرم نوبتی بهم نذری چلو گوشت دادن این دفعه واسه دوستمم گرفتم گفتم باهاش نصف میکنم ولی نتونستم برم زیارت گفتن بربد فردا بیایید واسه زیارت.