بهار فصل نقاشی خداوند روی زمین است. طبیعت روی دلنشینش را به رخ همه کشیده و غرق در زیبایی شده است. معمولا اسامی دخترانه از مفاهیم لطیف و نازکی برخوردارند که بهار نیز از این نوع مفهومات است. آیا میدانید معنای کدام یک از اسامی دخترانه به فصل زیبای بهار گره خورده است؟ در ادامه برخی از بهترین نام ها و اسم دختر بهاری آشنا می شویم.
اسم دختر بهاری
آرنیکا
۱. (در گیاهی) همیشه بهار كوهی، تنباكوی كوهی؛
۲. (در عربی) دُخانُالفُوج، خانِقُ الفَهد؛
۳. (در انگلیسی، فرانسه و آلمانی) آرنیكا، Arnica.
آذرگون
۱. به رنگ آتش؛
۲. (در گیاهی) نام گلی از انواع شقایق كه آن را خجسته نیز میگویند؛ شقایق؛ همیشه بهار (گل).
ایلیاز
(تركی) سالی كه سراسر بهار است، كسی كه در تمام فصل های سال برای او بهار است.
بنفشه
۱. (در گیاهی) هر یك از گیاهانِ كوتاه دولپهای كه در اوایل بهار میرویند؛
۲. (به مجاز) مو، زلف؛
۳. (در اصطلاح شاعرانه) بنفشه یا دسته ی گل بنفشه تداعی کننده زلف آشفته یا مجعّد یا جعد گیسوی یار، نزد شاعران است.
بهارا
(بهار + ا (پسوند نسبت)) منسوب به بهار
بهاران
۱. هنگام بهار، موسم بهار؛
۲. (به مجاز) زیبا و با طراوت.
بهاردخت
(بهار + دخت = دختر)،(به مجاز) دختر زیبارو.
بهارزهرا
(فارسی ـ عربی) از نام های مرکب
بهارسا
(بهار + سا (پسوند شباهت))
۱. مانند بهار، شبیه به بهار؛
۲. (به مجاز) زیبا و لطیف.
بهارفاطمه
(فارسی ـ عربی) از نام های مرکب
بهارک
۱. به معنای مانند بهار، همچون بهار؛
۲. (به مجاز) زیبا با طراوت.
بهارناز
(بهار + ناز= (به مجاز) زیبا و قشنگ)
۱. بهار زیبا و قشنگ؛
۲. (به مجاز) زیبا و با لطافت.
بهاره
۱. مربوط به بهار؛
۲. به عمل آمده در بهار؛
۳. منسوب به بهار.
بهارین
(بهار + ین (پسوند نسبت))
۱. منسوب به بهار؛
۲. (به مجاز) زیبا و با طراوت.
بهامین
فصل بهار.
تیراژه
رنگین كمان، قوس و قزح، طوق بهار.
خجسته
۱. (اوستایی) مبارك، فرخنده؛
۲. (در موسیقی ایرانی) گوشهای در دستگاه نوا؛
۳. (در قدیم) سعادتمند، كامروا، خوشبخت؛
۴. (در گیاهی) همیشه بهار (گل).
ربیع
۱. (عربی) فصل اول سا ل، بهار؛
۲. (در گاه شماری) نام دو ماه از سال قمری؛
۳. (در تصوف) مقام بسطت در قطع مسافت سلوك؛
زبیده
۱. (عربی) (= زبیدة) نام گیاهی (همیشه بهار)؛
۲. (اَعلام) دختر جعفرابن منصور زن هارون الرشید و مادر خلیفه امین.
شکوفه
(در گیاهی) هریك از گلهای درختان میوه كه معمولاً در فصل بهار میشكفند.
شنیاز
(ترکی) بهار شاداب.
فاطمه بهار
(عربی ـ فارسی) از نامهای مركب، فاطمه و بهار.
کاملیا
۱. (فرانسوی، kamelia) (در گیاهی) گلهای درشت و زیبا به رنگهای سفید و صورتی که در بهار ظاهر میشوند؛
۲. درختچهی زینتی و همیشه سبز این گل که از خانوادهی چای است و برگهای براق و بیضی شکل دارد.
گلبهار
[گل + بهار = فصل اول سال، شكوفهی درختان خانوادهی مركبات، گیاهی زینتی از خانوادهی كاسنی، بابونه، بهارنارنج؛ (به مجاز) بخش آغازین یا دورهی شادابیِ هر چیز]،
۱. به معنای گلِ بهاری، گلِ گیاه بابونه، بهار نارنج و كاسنی، گلِ تازه و شاداب؛
۲. (به مجاز) زیبا و با طراوت.
گلبهاره
(گل + بهاره = مربوط به بهار، به عمل آمده در بهار)،
۱.گلِ بهاری، گلی كه در بهار می شكفد؛
۲. (به مجاز) زیبا و باطراوت.
مایا
۱. (اوستایی) منش نیك، بخشنده؛
۲. (در روم باستان) اِلههی فراوانی سبزه و بهار در نزد رومیان؛
۳. قوم سرخپوست بومی آمریکای مرکزی، که زبان ویژهی خود را دارند و پیش از ورود سفید پوستان، تمدن درخشانی داشتند.
مهیاز
(فارسی ـ ترکی) (مه = ماه + یاز = بهار، فصل بهار)،
۱. ماهِ بهاری، ماه فصل بهار؛
۲. (به مجاز) زیباروی لطیف.
میشا
۱. (درگیاهی) همیشه بهار، همیشه جوان و همیشك جوان، نوعی از ریاحین كه همیشه سبز میباشد؛
۲. در زبان عربی به آن «حی العالم » میگویند؛
۳. (در پهلوی) (= مشیه) آدمِ نخستین.
نوبهار
۱. آغاز فصل بهار؛
۲. (در قدیم) سبزهی نو رسته، گل و شكوفهی تازه روییده؛
۳. نو بهار (از سنسكریت) (در قدیم) به معنی معشوق یا زن زیبا؛
۴. نام معبد بودایی در بلخ که به علت وجود بتهای زیبا در آن، «مشبه به» زیبارویان و معشوقگان قرار گرفته است.
نوروز
۱. بزرگترین جشن ملی اقوام ایرانی كه از نخستین لحظات سال نو آغاز میشود؛
۲. نام گلی (گل نوروز)؛
۳. (در قدیم) (به مجاز) بهار؛
۴. (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) از الحان قدیم ایرانی.
هیری
(در گیاهی) (= خیری) گل شب بو، گلی كه شبها بوی خوش دارد، گل همیشه بهار.
یاز
۱. نمو كننده و بالنده؛
۲. (در گیاهی) درختی كه شاخههای خود را بگستراند؛
۳. (در ترکی) فصل بهار.
شما چه نامهای دیگری از اسامی دخترانه میشناسید که مرتبط با فصل بهار هستند؟ لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما به اشتراک گذارید.
منبع: سازمان ثبت و احوال کشور