تعبیر خواب معشوق و تعبیر خواب دیدن معشوق سابق

سلام من خواب دیدم که رفتم دنبال داداش کوچیکه معشوق قدیمیم که تولدش بوده بعد رفتم تو خونشون که دیدم تولد تموم شده اتاقارو گشتم بچه های کوچیک داشتن بازی میکردن بعد دوست معشوقم قدیمیمو دیدم که یه جا وایساده بود ازش پرسیدم یه پسر ندیدی با انقدر قد ده دوازده ساله که گفت نه اخرین اتاقی که رفتم توش معشوق قدیمیمو دیدم بهم زل زدیم منم زود رفتم بیرون که پسر عموم منو دید گفت نشونیتو از دوستات گرفتم بعد داشتیم میرفتیم داداش کوچیکه معشوق قدیمیمو دیدم که ذاشت ساندویچ میخورد بهم سلام کردیم با هم رفتیم حالا کجا دیگه یادم نیست

لطفا تعبیر خوابمو بگید از صبح ذهنمو بدجور درگیر کرده مرسی

سلام و خسته نباشید من خواب دیدم پسری که دوسش دارم رو بعد مدتها دیدمو این مکان توی خواب یه خونه بود که بیشتر شبیه خونه داییم بود ولی یکم فرق داشت و من و پسره در واقعیت باهم حرف نمی‌زنیم ولی تو خواب دیدم داریم با هم حرف می‌زنیم و جوری حرف میزدیم که من متوجه شدم بهم علاقه داره بعد گوشیش زنگ خورد کسی گفت کجایی اون هم دروغ گفت منم گفتم واسه چی دروغ میگی بعد رفتم پیش فامیلامون که از شهرستان اومدن میخوان برن بیرون منم چادر سفید پوشیده بودم پسری که دوسش دارم هم بود بعد داشتیم با فامیلامون حرف میزدیم فامیلا گفتن بریم بیرون منم گفتم باشه پسری که دوسش دارم هم گفت منم میخوام بیام منم خیلی خوشحال بودم بعد فامیلا منتظر آسانسور بودن آسانسور هم توی خونه بود من گفتم من با آسانسور نمیام گفتم یه طبقست پسره گفت پس منم میام منو پسره تو راهرو بودیم داشتیم کفش میپوشیدیم کفش من کتونی سفید بود جلوش طلایی که در واقعیت هم اون کفشا رو دارم و تو خواب داشتم بندای کفشامو می‌بستم بعد دیدم پسری که دوسش دارم اونم داره کتونی میپوشه ولی دراز کشیده داره تازه بندای کفشاشو میندازه تو کفشش بعد من دیدم گوشیش یه پیام افتاد گفتم این دختر کیه گفت به گروه کلیه همه حرف میزنن اسمش افتاده دیدم راست میگه بعد از اونور دیدم داداشم اومد گفت بابا گفته تنهاتون نزارم منم تو دلم گفتم بابا فهمیده ولی از اینکه پسره هم بهم حسی داره خیلی حس خوبی داشتم خواب خیلی حس خوبی داشت ممنون میشم تعبیرش رو بگین

سلام من خواب دیدم عشقم انگارتووخوابم هم داییم بنظر میمومد هم معشوقم که انگار ازم دلخور و ناراحت بود و باهام حرف نمیزد بی محلی میکرد میرم پیشش باهام حرف بزنه به دوستش یچیزی میگم بعدا عشقم همین و بهونه میکنه میگم بدم میاد بادوستم حرف بزنی یا گرم بگیری و اینا میره و من و اون انگار توخواب بهم حسی نداریم ولی یه نیرویی تو من دنبالش میگرده دلم میخواد برگرده و از دور میبینمش و بعد انگار محرمه و عزاداری من پیاده و خسته دنبال امامزاده توشهرمون میگردم که خیلی خوبه میرم اونجا چنتا در داره وارد هر در میشم و زیارت(اینم بگم در واقعیت ما داشتیم به جدایی میرسیدیم یه ماهیه باهم خوب شدیم ولی میترسم طبق گفته یکی ازدوستام بازم بخاطر اشتباهتم ازهم جدا و بی حس بهم بشیم که قبلایکم شدیم )بعد یکی ازدوستای بیمعرفتم که دوران دبیرستانه که توواقعیت بهم زنگ نمیزنه باهم صمیمی بودیم و من دوسش داشتم توخواب بهم زنگ میزنه مکالمه کوتاهتعبیرش چیه بعد اذان خوابیدم ساعت4

سلام من خواب دیدم معشوق قدیمیم که ۴ سال هم هست با هم قهریم پیشمه و خب خیلی هم با هم سر سنگینیم و تو یه فضای باغ مانند با هم راه می ریم و اون با یه شاخه برخورد میکنه و من صورتشو میبوسم و اون هم هیچ اعتراضی نمیکنه تعبیرش چیه

سلام،من دیشب خواب کسی رو میدیدم ک سالها بهم علاقه شدیدداشتیم،اما خانواده مخالفت کردن،و الان 6 سال هست ازهم جداشدیم و بهش فکر نمیکنم… من 1ساله ازدواج کردم…. اما گاهی خوابش رو میبینم، دیشب هم بعد از مدتها خواب دیدم ممنو بردن پیشش و اون آنقدر خوشحال و شاد و پرانرژی شد از دیدن من ک می‌رقصید.. و من میدونستم توو خواب ک من متاهل هستم وو باید اونجارو ترک کنم اما اون میگفت نه همینجا بمون من هرکاری میکنم تو بمونی و نری..

چه تعبیری داره این خواب؟

سلام خسته نباشید

خواب دیدم با فردی و دوستش دارم ازدواج کردم و در خانه انها در کنار خانوادش بودم اما اون فرد رفتار خوبی با من نداشت و من چند باری در خواب گریه کردم و در خواب ب صبر کردن فکر میکردم و در اخر خواب فرد مورد نظرم پیام های ب من ارسال کرد ک پشیمان بود از رفتاری ک بامن و مادرش داشت

اگ امکانش هست تعبیرش رو ب من بگین ممنون

سلام وقت بخیر

من خواب دیدم پسر عمه م (که قبلا خواستگارم بود و منم بهش علاقه داشتم اما بنا ب دلایلی بهم خورد و من خیلی ناراحتی کشیدم قضیه مال دو سال پیشه)…خواب دیدم با زنش (چون ازدواج کرده) و خانواده مادرش اومدن خونه ی برادرشون شام (در واقعیت خونه برادرشون روبروی خونه خواهر منه) و تو خواب ماهم خونه خواهرم بودیم…بعد( ما بعد اون داستان خواستگاری با اینا قطع رابطه کردیم)…تو خواب دیدم خانواده ی من هم همگی رفتن خونه ی برادر عشق سابقم منم ناراحت بودم میگفتم نباید برید اونام میگفتن خب شام دعوت کردن زشته ‌…همه رفتن فقط من نرفتم …بعد یادمه داداشم برگشت مدتی بعد یکی ازش پرسید عروس جدیدشون چجوری بود داداشم تعریف نکرد مثلا گف اصلا درست و حسابی نبود …خلاصه من خیلی دلگیر و غمگین بودم ک چرا احساسات منو نادیده گرفتن و رفتن خونه برادر عشق سابقم و با اونا روبرو شدن…بعد مدتی من بلند شدم خواستم برم خونمون تنهایی …کفشامو پوشیدم دم در گفتم ببینم پسر عمه م با ماشینش اومدن… دیدم ماشینی نیست چون (خونشون در واقعیت هم نزدیکه و ماشین نمیبرن) تو دلم گفتم اها حتما با زنش و خانواده ش قدم زنان اومدن …خلاصه برگشتم سمت خونه اما نه خونه الانمون مسیر خونه خونه ای بود که من بچگی توش بزرگ شدم ب اونطرف رفتم…سر راه دو تا زن و دیدم که داشتن به یه زبان دیگه چیزی میخوندن از رو کاغذ یعنی یه خانومه ب اونیکی ترجمه میکرد نمیدونم زبان ترکی بود چی بود نزدیک اونا که شدم کفشامو عوض کردم فک میکنم یک لنگه شو عوض کردم یکی رو تو دستم گرفتم و رفتم ب سمت خونه…قسمت هایی ک داخل پرانتز نوشتم در واقعیت هست … یه توضیحی از واقعیته

سلام خستع نباشید من دوشب ک خواب کسی ک دوسش دارم و الان باهاش تو رابطه نیستم میبینم هر دوشب هم خانوادش تو خواب هستن شب اول خواب دیدم ک باهاش ازدواج کردم و طرفم رفتار خوبی نداشت انگار ک نمیخواست با من و مادرش بحث میکرد و شب دوم خواب دیدم شب بود و من و خواهر برادرم رفتیم دم خونشون و من باخانوادش رفتار خیلی خوبی داشتم همنجور اونا شب اول تو خواب ناراحت و گریون بودم شب دوم خوشحال بودم هر دوشب کنار عشقم بودم میخواستم بدونم دوشب پشت هم خواب دیدم تعبیرش چیه ؟

سلام کلییییییییییییی خسته نباشید ممنون میشم تفسیر و تعبیر خوابم رو به صورت دقیق و خوب توضیح بدید

من خواب دیدم که کسی که خیلی دوسش دارم و خب بخاطر شرایط سنی پایین و البته درسی ایشون منو از بودن با خودشونو منع میکنن و البته اینم بگم که ایشون از علاقه من به خودشون کاملا باخبر هستند و درحد مختصر با من ارتباط برقرار میکنند و بعد مرا برای برگشتن به جایی که بودم با کمال احترام راهنمایی میکنند .

لطفااااااااااااااا بگید تعبیرش چی میشه واقعا برام خیلی مهمه خیلی .. .

سلام و خسته نباشید خدمت شما

لطفا تعبیر خواب منو بصورت کامل و البته به صورت کلی نگید لطفا .

من خواب دیدم که شخصی رو که خیلی توی امور زندگی خیلی از لحاظ اخلاقی رفتاری برخوردها و غیره …. کلا خیلی از همه نظر توی زندگی بهم کمک کرده و همیشه پشتم بوده و همراه و حواسش همیشه و در هر حال و ثانیه به من بوده و به من حتی نگاه میکردم حتی در دور ترین نقطه و مکان هم که قرار داشته باشه حواسش بازم به من هست کلا من خیلی خوشحال بودم یعنی خیالم راحت که خب یکی هست که منو میبینه و درکم می‌کنه من کم کم عاشق این مرد شدم جوری عاشق شدم که احساس کردم در خوابم ایشون باید مطعلق به شخص من فقط باشد و در کل خیلی دوسش داشتم ولی بعدش متوجه شدم ایشون با رفتار و برخورداشون به صورت غیر مستقیم میخوان به من بفهمونن که من فقط برای تو یک پشتیبان و حامی و مراقب تو ام و مطمعن باش که هر تلاشی از سمت تو برای بدست آوردن من نتیجه بخش نخواهد بود بلکه فقط تایم و زمان و وقتتو الکی به فکر کردن به عشق با من کردی ، بعد از این من متوجه شدم که ایشون انسان نیستن و یک فرستاده از طرف خداست و شاید دلیل اینکه عاشق نمیشن و میخواستن که غیر مستقیم به من بفهمونن همین موضوع بود که من خودم به تدریج جریان رو متوجه شدم که دلیل این آقا از این رفتارا چی بوده ووقتی فهمیدم خودم کم کم دور شدم تااینکه بعد از مدتی یهو ایشون تبدیل به شیطان با رنگ قرمز شدن و من وقتی فهمیدم که‌ ایشون آدم مناسب و خوبی نیست و راستی توی خواب خیلی هم ترسیدم و داشتم به این فکر میکردم که چرا تایممو صرف یک همچین کسی کردم بعد از این ماجرا کاملا دور شدم و با خونوادم در طبیعت سر بر ماشینمون به راه افتادیم تغییر این خواب واقعا چی میتونه باشه واقعا ممنون میشم با جزعیات توضیح بدید و به صورت کلی و مطرح نکنید و این رو هم بگم که من در واقعیت و در دنیای بیداری کسی رو خیلی دوست دارم که همسن من هست و ایشون از بودن و بیان عشقشون با من طفره می‌روند و نه تنها من بلکه با همه چون ایشون کلا فرد سرد و مغرورو در مشغله ای هستند و من خودم حیا و عفاف که دارن اجازه بیان و مطرح کردن این موضوع رو به من نمی‌ده اما مطمعنم که ایشون از احساس من باخبر هستند چون کلا آدم رک و راستی هستند و حرف و نظری داشته باشند سریع بیان میکنند بنابراین من همیشه این عقیده رو دارم که کسی که واقعا دوستت داشته باشه خودش میاد سمتت و دوم هم اینکه هیچ وقتتتتت یک دختر حق نداره حتی یک درصد ارزش خودشو بیاره پایین برای اینکه بهش بگه دوستت دارم چون همیشه اولین نفر از قدیم مرد ها بودن که باید به صورت رسمی خواستگاری یا درخواست می‌کردند و اگر دختر مایل بود جواب مثبت رو میداد درستشم همینه واسه همین میگم شاید منظور این خوابم با دنیای بیداریم باهم مطابقت داشته باشه چون من ایشونو دوست دارم و ایشونم همیشه منو نصیحت میکنن و منم راجب اخلاق ایشونو نصیحت میکنم ولی هیچوقت ذره ای پا پیش نگذاشتم و همیشه این عشق رو در درونم حفظ کردم و سکوت کردم نمیخوام غیر منطقی و رفتاری غیر عرف ‌از خودم بروز بدم ، از راهنمایی هاتون کمال تشکر رو دارم .