تعبیر خواب لباس عروس | پوشیدن لباس عروس در خواب

سلام خسته نباشید
من متاهل هستم خواب دیدم لباس عروسی پوشیدم و تور و تاج دارم درست مثل شب عروسیم ولی موهام بازه شوهرم لباس دامادی پوشیده مثل شب عروسیمون من اولش تورو کشیدم رو سرم بعد از رو صورتم برداشتم گذاشتم پشت زنداداشم که لباس مشکی پوشیده بود و روبروم ن نشسته بود بین بقیه مهمونا گفت بیا به موهاتون (چیزی شبیه واکس مو یا روغن بود)بزنم منم رفتم و دولا شدم و برام شروع به زدن جلو موهام کرد بعد بلند شد باهام رقصید بعد رفتیم بریم برای شام دیدم شوهرم نیست ولی دنبالشم نگشتم و رفتم انگار سالگرد ازدواجمون بود و البته شوهرم ساکت و ناراحت بود ولی من انگار خوشحال بودم

سلام
من خواب دیدم داخل یک مزون لباس عروس هستم و لباس عروسی تنم بود ک خیلی خیلی زیبا بود و توی خواب ب خانومی ک کمک کرده بود لباس رو بپوشم میگفتم رنگ موهام رو تغییر بدم روشن تر باشه اونم گفت مشکی موهات خیلی قشنگ تره به لباس میاد
بعد همون خانوم لباس رو از تنم در میاورد و میداد ب کسی دیگ میپوشید
بعد از این که اون لباس رو پوشید به خودم نگاه کردم چند تیکه از لباس باقی مونده بود اونا رو کندم به اون خانوم دادم
مزون خیلی شلوغ بود حتی اقا هم داخلش کار میکرد
تعبیر خواب من چیه لطفا

سلام‌شب بخیر من با شخصی در رابطه هستم که یک‌سری مشکلات با هم داریم و‌من خیلی نگران آینده هستم برادرم دیشب منو‌در لباس عروس خواب میبینه و بهم میگه‌دیدی بالاخره عروس شدی البته خیلی شلوغ نبوده و‌منم انگار تقریبا خوشحال بودم میخواستم بدونم تعبیر خوابش چی هست ممنون از پاسخ گوییتون🙏

سلام خسته نباشید من خواب دیدم لباس عروس پوشیدم رفتم بازار خرید ی لباس سفید طرح لباس عروس ن خودش تن دختر خودمم بود بعد من ی شنل خیلی بزرگ‌روی سرم انداخته بودم که محافظ حجابم باشه بعد اصلا خوشحال نبودم و اینکه توی بازار ی لباس عروس فروشی دیدم گفتم برم تو که لباساشونو ببینم گفتم زشته را لباس عروس برم تو مغازه آخرم با خودم کنار آمدم گفتم برای دخترم میرم بعد که رفتم توی مغازه همچنان ناراحت بودم ولی لباس دختر بچه ع وس چشمم گرفت رفتم که از نزدیک ببینمش دیدم چه لباسی پوشیدم و اینکه تازه اونجا بود فهمیدم که شنل دارم برای حجاب یهو مشتری آمد مغازه ترسیدم بیدار شدم

سلام وقت بخیر من مجرد هستم و تو خواب میدیدم که رفتیم تو یه مغازه واسه یکی از آشناها که متاهله لباس عروس بگیریم اون لباس هارو امتحان میکرد و من با حسرت نگاه میکردم خیلی هم ذوق داشتم.بعد میدیدم رفتم تو یه مغازه دیگه و اینبار من دارم لباس عروس انتخاب میکنم همراه پدر و مادرم و یه آقا و خانوم دیگه که حدس میزدم خانواده همسرم باشن مغازه خیلی کوچیک بود و فضای خالی خیلی کم بود و اتاق پرو دقیقا جلو پنجره بود و من استرس داشتم که از بیرون دارن منو میبینن بعد میدیدم که کفش پوشیدم که خیلی کوچیک بود و پاهامو اذیت میکرد نمیتونستم راه برم و از طرفی هم هرچی میپوشیدم پدرم میگفت خیلی بازه در حالی که اصلا تو زندگی عادی کاری به طرز پوششم نداره بقیش یادم نمیاد فقط یادم میاد که از لباسا خوشم نیومده بود

سلام وقت بخیر
من متاهل هستم و دو فرزند دارم و رابطه ی خوبی با شوهرم دارم.خواب دیدم لباس عروس تور درشت نباتی رنگ پوشیدم و شوهرم لباس دامادی پوشیده وانگار به مناسبت سالگرد ازدواجمون داریم دوباره مراسم عروسی برگزار می‌کنیم.لباسم خیلی یقه ی بازی داره و من احساس میکنم مؤذب هستم و شوهرم میگه اشکالی ندارد. با ماشین کروک به سمت تالار میریم و جلوی در تالار پدرم را میبینم که لباس زنانه پوشیده وبا مادرم از تالار بیرون میاد.در کل خواب من و شوهرم خوشحال هستیم

سلام من خواب دیدم پدرم با یک مردی رابطه جنسی برقرار کردن و من دیدم و سریع ب مادرم گفتم مادرمم گفتدمیرم عروس میشم تلافیش و بعد من مادرمو تو یه لباس عروس سفید خیلی خوشگل دیدم خودشم خوشحال بود و اون لباس عروس خیلی برق میزدو زیبا بود اما مرد دیگری در کار نبود و فقط حرفش بود و مادرم همینجوری لباس عروس پوشیده بود و تو خونه میچرخید

سلام…من مجردم و خواب دیدم که دارم ازدواج میکنم و لباس عروس را خودم خریدم،تعبیرش چیه؟ممنون.

سلام من دیشب خواب دیدم ک رفتم عروسی یکی از دوستام پسر هم بود ک اونو خیلی دوس داشتم

ولی نمیدونم چرا تو اون عروسی منم لباس عروس ب تن داشتم لباس سفید چند نوع لباس تن کردم عوض کردم تا آخرش لباس عروس تن کردم بعدش مهمونا گفتن چرا لباس عروس تنته خواستم برم لباسمو عوض کنم ولی متاسفانه هرچی تو کیفم بود دزدیده شده بود هیچی پیدا نکردم و من خیلی گریه میکردم هم از دیدن عروسیشون گریم گرفته بود هم از اینکه وسایلم نبود از نظر شما تعبیرش چی می تونه باشه مجردم

سلام،دختری مجرد هستم خواب دیدم عروسیمه و داماد رو میشناختم،حنابندون بود اما لباسم رو فراموش کرده بودم ببرم بجاش تور عروسیم رو پوشیدم.داماد به دلایلی نبود و با پدرم ب مجلس رفتم.در همین مسیر ک میرفتیم مادرم میخاست از ی فروشگاه خرید کنه و منم با لباس عروس رفتم و ی کت و شلوار مشکی با بلوز نارنجی برداشتم ک بپوشمش که تورمو بزارم واسه فردا و در اخر بعد از شب حنابندان ،بخاطر کرونا همه جا دو هفته قرنطینه شد و عروسی موکول شد ب دو هفته ی دیگه