تعبیر خواب مخفی شدن (پنهان شدن)

سلام من خواب دیدم توی جای ک نمیشناختم بودم بعد اونجا ی نفر از آشنا هامونو دیدم(توی خواب میشناختمش اما الان یادم نمیاد)
بعد من قدرت پرواز و نامرئی شدن رو داشتم
تا هون آشنا رو میدیدم غیب میشدم ،دنبال اون آشنا رفتم ک رف باغ پدربزرگم بعدش منم اذیتش کردم با همون قدرت نامرئی شدن
بعدش رف ی جا نشست بعد منم رفتم پیشش یهو گفتم ظاهر شو بعد دوباره مرئی شدم اون آشنا ک پیشم بود ترسید منم همین طور پیشش چندین بار نامرئی و مرئی شدم

سلام خواب دیدم با خانوادم و نامزدم از خونه‌ی که خریده فرار کردیم رفتیم تو یه خونه دیگه که کسی نبود
در نظر اول خونه کوچیک بنطر می‌رسید اما وقتی داخل خونه چرخی زدم متوجه شدم ته سالن یه راه پله داره که اونجا دوتا اتاق داره و دری که به حیاط و بزرگی راه داره
تو این گیرو داد می‌گفتم اینجا چه قشنگه یه همچین جایی می‌گرفتی
داخل یخچال رو نگاه کردم دیدم داخلش پره و انگار جی پی اسی چیزی داشت داخل یخچال که همش آدرسی رو می‌گفت!
با شنیدن ۱داش متوجه شدیم این خونه صاحب داره تا بخوایم بلند شیم جم کنیم بریم یدفعه در کوبیده شد و صدای عصبی دادو بیداد اومد من طبقه پایین بودم همین که اومدم بالا با زنی غریبی چشم تو چشم شدم و بعد از اون مردی که انگار آقای این خونه بود ما داشتیم می‌رفتیم که مرده عذر خواهی کرد از بابام و گفت فکر کردم دزده و اینا امشب اینجا بموند
بابام قبول کرد
تو حیاط داشتم چرخ می‌زدم که متوجه شدم زن و مردی دارن بچه های خاتوادمونو می‌زنن رفتم بیرون سرشون داد زدم و بچه ها رو داخل بردم با ناراحتی جیغ و داد گفتم پاشو ببریم بابا
یدفعه خودمونو داخل دریا سوار این قایق کوچیک ها با لباس‌هایی بادی که تن می‌کنن دیدم.
داشتیم به سمت کشتی بزرگ تر که وسط دریا بود می‌رفتیم سوار کشتی که شدیم نگاه کردم به صاحب اون خونه رقتارش مثل گنگسترها و خلاف کار ها شده بود.
و سوار قایقی ایستاده بودو با گوشی که تو دستش بود نگاهمون می‌کرد.
همین موقع دریای آرومی موج هاش بلند شدو به طرز بدی بود.
بابام رو به نگهبان کردو گفت باید برگردیم و نمی‌دونم چی گفت که اون مرده گفتش این دریا از طلا متنفره و بهش جذب می‌شه بابام همه طلاهاشو در آورد و برادرزاده‌ی کوچیکم گوشواره هاشو هرچی گفتم لازم نیست به حرف نکردو داد بهم که بدم به اون طرف مرده می‌گفت من جرعت نگهداری ندارم اما اخر گرفت.
یکم که آب دریا بهتر شد برادر زادمو از قایق در آوردم و وسط دریا که یه تخت سنگ بزرگی بود و باباش و بابام و چند نفر دیگه اونجا بودن بردم.
موج می‌زد به جای اینکه خودمو نجات بدم نوه‌های عمو بزرگم رو نجات می‌دادم که اصلا تو کشتی نبودن و یدفعه پیداشون شد.

روی سکو وایستاده بودم کنار داداشم که موج خیلی بزرگی زد همه فرار کردن اما من نه
زیر آب که رفتم یه چیز ژله و چسبون نمی‌ذاشت از آب در بیام
از خدا کمک خواستم و تو ذهنم گفتم این آر زندگی منه
خسته سرنوشتمو قبول کردم که از خواب پریدم
برام عجیب بود نامزدم که اونجا تو خونه بودیم با اومدن اون مرده یدفعه ناپدید شد!

می‌دونم خیلی طولانیه اما من خواب‌های زیادی می‌بینم که جایی رو پیدا نکردم برام تعبییر کنن ممنون می‌شم خوابمو تعبیر کنید

سلام’چند شبه خواب میبینم از دوسپسرم که چندماهه ازش جدا شدم فرار میکنم’مثلا دیشب خواب دیدم شده بود همسایه طبقه بالای ما’و نزدیک دریچه کولر مینشست و صدای مارو‌گوش میداد و‌منم دریچه هارو‌میبستم’بعد بازم‌ اتفاقی توی خیابون دیدمش من یجوری میرفتم منو نبینه و‌نشناسه که یهو اومد جلو’یجایی از خواب از جیبش چاقوی تیز و‌کوچکی رو‌دراورد یادم‌ نیست برای چکاری’’من ترسیدم’بعدش قرار شد بریم داروخانه چیزی بخره…

سلام، خواب دیدم کسی که دوستش دارم با هم بودیم و داخل ماشین داشتیم جایی میرفتیم، به یه نقطه ای که رسیدیم انگار یه سری آدم هایی که آشنا بودن پیش رومون بودن و ما هم تو ماشین نشسته بودیم و عشقم من رو رو پاش خوابوند تو ماشین (سرم رو گذاشت رو پاهای خودش) تا اونا ما رو نبینن.میشه لطفا تعبیر کنید؟

سلام و خسته نباشید
من خواب دیدم که دوست پسرم یواشکی اومده بود خونه ی قدیمی ما
منم نمیدونستم یهو از خواب‌بیدار شدم دیدم کنار من دراز کشیده
هول شدم روش پتو کشیدم که کسی نبینتش..
همش قایمش میکردم تا بتونم راه فراری براش پیدا کنم
آخر سر داداشم رفت توی اون اتاق که اون بود..اسممو صدا زد منم جواب ندادم..فک کردم دوست پسرمو دیده تو اتاق ترسیدم گفتم چی شده..گفت صبحانه میخاد..
من رفتم اشپزخونه دیدم دوست پسرم دنبال من اومده بیرون..
گفتم قایمش بشه..از خونه بره بیرون
بعد دیدم داره از پله نردبان میره بالا..منم فقط دورش میکردم…اما اون هی دور برم پیداش میشد

ممنون بابت توضیحات ..خوابم ادامه نداشت نامه رو خوندم و دیگه چیزی یادم نمیاد…ولی توی خواب ندیدم نامه رو اون بده بدستم .حسم این بود که ازش گرفتم دست نوشته بود
تعابیرتون همگی در شرایط فعلی من مصداق داره .آشفتگی کاری همراه با استرس زیاد داشتم و باعث شد تصمیمات مهمی بگیرم .داشتن خانواده و عشق جز مرام های منه .و رابطه من با این آقا واقعا در ظاهر تمام شده ولی بقول شما احساسات تمام نشده ای رو تجربه کردم.فکر می کنم که آیا این مرد سمبل هست در خواب من یا بقول شما ناخودآگاه من میگه باید باهاش دوباره حرف بزنم .بهرحال تعابیرتون برام جالب و معنا دار بود

سلام من خواب دیدم که خونه پدریم عروسیه و توی اتاق خواب مردی که خیلی دوسش دارم خوابیده و من نگرانم که کسی بیاد ببینش بیل بعد من بگم که این مرد کیه …پسر برادرم اومد کنارش خوابید و پرسید این کیه گفتم دوست پدرته…تا اینکه اون مرد از خواب بیدار شد و من هم استرس داشتم کسی نیاد و هم دلم نمیومد بهش بگم برو تعبیرش چی میشه؟شبیه این خواب رو چند وقت قبل هم دیدم که صبح زود رفتم بیرون شهر تو یه جاده عریض خاکی بودم با دختر خواهرم و آسمان پر از تکه های ابر سیاه بود از ترس باران و سیل و خلوتی جاده برگشتیم خونه ولی انگار شب بود ، توی خونه خواهرم با پسرخواهرم درحال حرف زدن بودم که همین مرد اومد تو و من نگران بودم از کجا اومد چرا بدون اجازه سرشو انداخته اومده تو الان کسی بگه این کیه چه جوابی باید بدم دیدم اومد تو آشپزخونه پیش ما و با پسر خواهرم شروع به حرف زدن کرد بدون سلام انگار از قبل همو دیدن و می شناسن و من همش نگران بودم که خواهرم الان بگه این کیه چی باید بگم ممنون میشم تعبیرش رو بگید

سلام
من خواب دیدم با یه گروه هفت یا هشت نفره که هم سن خودم بودن از دست آدمایی که شبیه خلافکاران بودن فرار میکردیم توی جاهای مختلف مثل خونمون و یه جنگل و خیابان و همراه یه اتوبوس.بعد من چندتا از کوچکتر ها رو که با ما بودن رو تو خونمون قایم کردم و خودم جایی پیدا نکردم که قایم بشم رفتم پارکینگ و مامان و بابام رو دیدم که انگار داشتن میرفتن مسافرت با یه گربه ی زرد که داشت باهام حرف میزد و کمک میخواست چون یه گربه ی دیگه توی حیاط بود و بچه هاشو گم کرده بود و فکر میکرد تقصیر اینه بعد من بچه گربه ها رو دیدم که توی پارکینگ بودن و مامانشون رو صدا کردم (من همیشه تو خواب با حیوانات حرف میزنم)بعد گربه زرده انگار وحشی شد دوید سمتم من اون لحظه بیدار شدم.
این خواب تعبیر خوبی داره آیا؟

سلام وقتتون بخیر
خواب دیدم دورهم نشسته بودیم ک صدای پای همون میاد. یک گربه خیلی بزرگ و وحشی ک روی دوپاش راه میره و حالات انسان رو داره. قائم میشم. بعد با زنگ گوشی خالم(دختر خالم و خواهرم پیشم بودن و باهم قائم شده بودیم. بقیه جاهای دیگه قائم شده بودن) جامونو پیدا میکنه و قبل از اون من بهش حمله میکنم و دستشو از مچ گاز میگیرم و قطع میکنم.
من خیلی این خوابو میبینم. خوابی ک اون گربه بزرگ دنبالمه و من قائم میشه. حالا بعضی وقتا پیدام میکنه بعضی وقتا ن بعضی وقتا باهاش رودر روم میشم و دعوا میکنیم.
ولی حالات، مکان، و کسایی ک کنارمن فرق داره ومتقیره
میشه بگین تعبیرش چی میتونه باشع