تعبیر خواب قبر و دیدن آن در رویا

سلام

خواب دیدم یک مرد با چاقو یه دخترا از وسط نصف میکنه ولی دختره نمرد و خاکش کردن

من هم قبری را ک دختره توش خاک بود میکندم

تعبیرش چی میشه

سلام خسته نباشیدمن خواب دیدم چندقبرکن درباغ خانه پدرنامزدم قصدکندن قبربرای پدرنامزدم رادارند ولی بعدازچندلحظه پشیمان شدند ودوباره شروع به کندن کردندتعبیرآن چیست

سلام مدتی هست چندین شب پشت سرهم یک خواب تکراری را میبینم در خواب پدرم که کت و شلوار سرمه ای پوشیده وشب است در قبرستان روی یک قبر ایستاده است و سرش را به پایین گرفته و دستانش را در هم گره داده تعبیرش چیست

سلام خسته نباشید یکی از دوستان من هر چند وقت خواب میبینه روی سنگ قبر خودش واستاده و میگه من نمیخوام بمیرم و سه ساله این خواب رو میبینه و هنگام خواب چشم و دهن باز اینارو زمزمه میکنه

تعبیرش چیه

خواب دیدم عمومو کردن تو قبر (عموم زندس)بعد منم روی قبرش خوابیدم کولی ترسیدم و زود بلند شدمو رفتم پیش بابام

یکی از دوستام خواب دیده که من باشوهرم باهم میرقصیم بعد من رفتم خودم رو انداختم توی گور بعد بلند شدم دوستم خودشو انداخته توی گور تعبیرش چی میشه

سلام خواب دیدم که جای نشستم دست میزارم رو قبراسم قبرها عوض میشه ویهوو اسم من اومد با فامیلیم بعد گفتن این قبر تو هستش و احساس خفگی کردم یهوو از خواب پریدمم و تا ۲ دقیقه درست نفس نکشیدم

خواب دیدم‌ تو کوچمون دارم راه میرم که رسیدم به آخر کوچه رو نبش کوچه ی دختر که دوتا بچه رو موتور گداشته بود رو دیدم انگار دوستم بود سلام کردم و یک‌کم حرف زدم برگشتم اومدم تو کوچه ی گربه سیاه و تپل دیدم که خوابیده خیال کردم مُرده رد شدم ی گربه دیگه هم دیدم که شیطونه و خودشو زد به گربه که مرده بود گربهه بیدار شد انگار گربه میخاست مطمن شه اون زنده اس یا نه بهش گفت چرا خودتو زدی به مردن ؟ من به راهم ادامه دادم که گربه شیطونه پامو گرفت با هر چه ضرب و زوری بود از خودم جداش کردم و راهمو ادمه دادم روبه دو خونمون ی پنجره بود که در واقعیت هم‌هست ، داشتم اونجا رد میشدم جلو پام از زمین آسفالت شده ی قبر که سنگش سفید بود وقدیمی شاید مال صدسال پیش بودی مقدارش پیدا بود که صدای مامانمو شنیدم میگفت این قبر سید….افروزنیا هست باید بهشون بگیم قبر رو جابه جا کنند ، از اونجا رد شدم رفتم تو خیابون که به میدون رسیدم اونجا دوباره دختره رو دیدم که درب خونشون باز شد و خیلی بزرگ بود تو حیاتشون خانواده اش نشسته بودند بابا و مامانش رو پله ها و دوتا از داداشاش پایین رو کف حیاط نشسته بودند و همگی با تعجب منو نگاه میکردند ، انگار تعجب کردند من دوست دخترشونم، دختره رفت خونشون .خواستم برگردم یکی دیگه از برادرها نفس زنان جلوم ظاهر شد و ی لبخندی زد و گفت آخیش بالاخره رسیدم ،’منظورش به موقع رسیدم وگرنه میرفتی ، بعد روبه رو اونطرف خیابدن در ی خونه دیگه باز شد ی خانم قدبلند که داشت روسرشو درست میکرد ابروهای پرپشت و سیاهیی داشت چادری هم بود دیدم سوار ی ماشین شد که پشتش مثل وانت بود از خونه ی پسری زد بیرون و نگاهم کرد ی لحطه ترسیدم این خانمه عشق پسره باشه بعد تو دلم گفتم این خانمه سنش بالاس بعد پسره سوار ماشین شد نزدیکتر شدم پسره دوباره ی نگاه دزدکی کرد ، دختره رو دیدم که بهم گفت عکساتو نشون بابام دادم خیلی خوشش اومده ازت بعد گفت بیا ی عکس بگیریم وقتی خواستیم عکس بگیریم خودمونو تو ی باغ زیبا و من خودمو خیلی زیبا دیدم با روسری قشنگ میخاست این عکس رو نشون خانواده اش بده . در واقعیت من این دختر رو اصلا نمیشناسم ولی خانواده اش رو چرا و اینکه عموو پسرعمو اون پسری که سوار ماشین شد هستند ولی خونه هاشون جفت همه خونه پسر اولی اونجا نیس در واقعبت جفت خونه پسری که سوار ماشین شد

سلام خسته نباشید

من خواب دیدم که پسری جوان که چهرش واضح نبود فقط اخم هایش درم بود من و انداخت تو قبر بعد انگار تو قبر درختی بزرگ بود من در حال افتادن بودم که به درخت اویزون شدم مادرم اومدن بالا سرم و بهم گفتن برو پایین گفتم نه نمیخوام برم لطفا کمکم کنین بعد مادرم یه مایع عسلی شکل رو ار بالا ریختن رو دستام دستام سوخت بعد من به یه گوشه ی درخت آویزون شدم و به مادرم گفتم پس اگه باید برم بزارین صورتتون و ببینم و با گریه به صورت مادرم نگاه میکردم و خیلی هم ترسیده بودم فکر میکنم اون پسر جوان برادر کوچیکه ی مادرم بود لطفا این خواب برام تعبیر کنین ممنون

خواب دیدم بر سر مزار اعده ایی از فامیل که در یک قبرستان یودن رفتم .بعد به طرف دیگر قبرستان میرم یعنی کمی دور میشم میبینم که از قبرها حیواناتی بیرون می آیند ترسیدم و از اونجا دور شدم .مییشه تعبیرشو بگید ممنون