تعبیر خواب غذا خوردن با مرده | تعبیر خواب غذا دادن به مرده

سلام
خواب دیدم ک پدر بزرگم ک فوت شدن ب من یک ظرف بستنی وانیلی میدهد و من با لبخند بستنی میخورم و ایشون هم با لبخند ب من نگاه میکنن

با سلام
دایی و خاله ام هر دو فوت کرده اند در خواب دیدم که خاله ام در حالی که غذا می خورد یک مو از توی غذاش بیرون کشید و دایی ام در حالی که غذا می خورد همزمان یک طناب بلند هم توی دهنش بود و این طناب تا کنارش به طور منظم ادامه داشت

سلام خسته نباشید.من خواب مادرم راکه فوت شده دیدم خونه مادربزرگم جمعیت زیادی مهمان هست ومادرم خوشحال وبرای هرکسی اونجابودداخل ظرف غذامیریخت براشون تعبیرش چی هست ممنون

سلام من من دیشب خواب مادر بزرگمو دیدم ک سرسفره نشسته بود و داشت غذا میخورد من از در که وارد خانه شدم بهم غذا تعارف کرد و توی یه بشقاب باهاش غذاخوردم وازیکی از اعضای خانواده گلایه میکرد تعبییرش چی میتونه باشه خیلی تو فکرمادربزرگمم خیلی برام عزیزبود

سلام من مادر بزرگم ۳ماه پیش فوت کرده ما هر هفته ۵شنبه جمع میشیم خونش بعد میریم سر مزارش من خواب دیدم خونش هستم برای ناهار دیر رسیدم نشستم پا سفره غذا هم چند نوع بود مادربزرگم هم هست نشسته رو به روم ولی با من حرف نمیزد جلوی من عدس پلو گذاشت گف بخور برای تو گذاشتم کنار خودش داشت قیمه میخورد گف میخوای؟ قاشق خودمو زدم تو غذاش قیمه گرفتم(عادتی که اصلا ندارم)گف بخور میخوایم بریم سرمزار دیر شد. این یعنی چی؟؟؟

سلام پدرم بیمار هستن وای خودش نمیدونه چند روزی میشه ک خواهر و برادرم ب من واقعیت رو گفتن ک بابا سرطان خون داره ،دیشب خواب دیدم ک با اموات مادر بابام و بابای مامانم و چند نفر دیگه پای یک سفره خونه بابا بزرگم نشستیم بابا بزرگم ب من کفت خرما بده بخورم منم نون و پنیر خرما بهش دادم نشست مثل زنده بودنش خورد ،خواهرم داشت ب مامان بابام میگفت ک مهسا هم فهمیده ک بابا سرطان خون داره اونم میگفت نباید بهش میگفتید البته بابام هم بود پای سفره ولی نمی‌دونم چیزی خورد یا نه خلاصه ب نظرم خونه خیلی تاریک بود مثل زمان زنده بدونشون نبود ، لطفا تعبیر رو بهم بگید

سلام خواب دیدم که پدربزرگم که فوت شده به خانه مان آمده و ما کمی پیش غذا خورده بودیم و مادرم خواست که سینی غذا را که در آن هم غذا برای پدربزرگم بود وهم برای خواهرم که کودک است را به آنها بدهم و سینی را خواهرم وپدربزرگم از دستم گرفتند و بر زمین گذاشتند .خیلی دوست داشتم که از آن غذا که در سینی هست بخورم ولی چون قبلش غذا خورده بودیم نتوانستم ‌. و آنها مشغول غذا خوردن شدند.