تعبیر خواب عینک و عینک شکسته

سلام وقتتون بخیر

من خواب دیدم که عینکم گم شده
بعد از گشتن پیداش کردم
ولی شیشه هاش کثیف شده بودن، شروع کردم به تمیز کردنش دوباره ازش استفاده کردم
اینم بگم من توی واقعیت از عینک استفاده میکنم

البته این نکته رو یادم رفته بود که عرض کنم، تو خوابی که دیدم، شکسته شدن دسته عینکم چند لحظه قبل از حاضر شدن تو یه جمع مهمونی تو تالار بود که استرس منو بیشتر می کرد که وای! از مهمونی جا موندم!

سلام وقتتون بخیر .مردی که همکارم بود و مدتیه ازش دورم و بهش علاقه دارم توی خواب دیدم که دوباره باهاش همکار شدم و قراره کاری براش انجام بدم عینکش رو درآورد و به من داد و گفت نمیخوام که چشمات اذیت بشه میخواستم تعبیرش رو بدونم.

سلام وقت بخیر دوست عزیز من خاب دیدم یه پسر یه عینک نو بهم داد من اون عینک و زدم ب چشمام اینقدر چشام خوب میدیدن رفتم جلو آینه میگفتم به به بهم میاد چقدر چشمام خوب و واضح میبینه

سلام. من خواب دیدم داخل ماشین شخصیمون بودیم با پدر و مادرم که پدرم توقف کرد رفت بیرون، که در همون حین من یک مرد ناشناس رو دیدم که با خودش حرف میزد ولی من میشنیدم، تو خودش میگفت “الان این عینک شکسته کوچیک و داغون رو میدم بهش، حقشه دفعه بعد عینکبدتر بدم بهش”.

بعد این ادم رو دیدم که رفت سمت پدرم خیلی هم با هم خوش رفتار بودن، ولی اون مرد وقتی که بابلم نبود به هدف بود باهاش. من هم تو خواب چون فهیدم این موضوع رو سر اون مرد ناشناس داد زدم و به پدرم نگیر اون عینک شکسته هست. ولی پدرم با خوشحالی گرفت عینک رو!

سلام من در واقعیت عینک افتابی مو گم کردم ک خیلی گرونم بود یروز همه فامیل شوهرم خونه مادرشوهرم بودیم کیف من الکل ریخت و مادر شوهرم گفت بده بزارم اینجا بالای کابینتا منم دادم بعد از چند روز اونجا نبود خیلی دنبالش گشتم نتونسم پیدا کنم حالا دیشب خواب دیدم دنبال عینکم میگردم ب یکی از مهمونا ک الان بارداره میگم تو بارداری دعا گنی زود مستجاب میشه میشه دعا کنی عینکم پیدا شه بعد اون دعا کرد و من از تو سطل اشغالی ک نمیدونم کجا بود پیدا کردم انگار یه مراسمی بودیم گفتم مرسی تو دعا کردی پیدا شد بعد هی من از خوشحالی میزدم ب چشمم اوناهم میخندیدن ک شب من عینک زدم بعد احساس کروم شکسته گزاشتم سر جاش تو کیفم

سلام من خواب دیدم که با دوتا ازدایی وخاله وپسرخاله هام وخواهرام داخل یه خونه درشمال هستیم که روبه دریا بود ومنظره دریارومیشد ازدور تماشاکرد بعد دورهم شادی میکردیم وپسرداییم ونوه داییم مشغول رقصیدن بود که من چند بار به مامانم گفتیم بریم دریا مامانم میگفتمریم حالا ولی اب دریا سرده سرمامیخوری بعد قاراشد همه باهم بریم بیرون گردش که یکدفعه دیدم توخونه خودمون هستیم ودایی کوچیکم داره توراهروپله ها پشت درورودی سالن روبه قبله نمازمیخونه که مامانم داشت به خالم میگفت که دایی بزرگم ازدست دایی کوچیکم ناراحت شده چون به نوه داییم زمان رقص شادباش نداده بعد من اومدم برم اتاقم ارکنارداییم که داشت نمازمیخوند ردشدم رفتم داخل اتاقم به گوشی خواهرم زنگ زدم گفتم به مامان بگو ارومتر حرف بزنه دایی صداشو میشنوه بعد چنددقیقه خواهربزرگم اومد اتاقم در کمد من رو بازکرد عینک افتابی من رو برداشت گفت چرا اینو نمیزنی به چشمات بعد من ارش گرفتم زدم به چشمام یدفعه یه صدای بدی داد عینک برداشتم ازصورتم دیدم شیشه چپ عینک افتابی شکسته یدفعه رفتم جلوی ایینه نگران شدم چشمم موردی پیدا کرده باش دیدم داخل چشم راستم چایین مردمک چشمم یه دایره کوچیک شبیه خون هستش گفتم وای چشمم پاره شده داره خون میاد بعد دست گذاشتم دیدم نه تیکه عینک شکسته هستش اروم ارداخل چشمم دراوردم

سلام من خواب دیدم عینکم شکسته و خیلی ناراحت شدم ولی در اخر رفتم یه عینک نو خریدم

سلام

من خواب دیدم که عینکم روی زمین افتاده و از وسط نصف شده ولی باز هم از روی زمین برش می دارم و به چشمم می زنم بدون توجه به اینکه عینکم شکسته،تعبیر این خواب چیه؟؟