تعبیر خواب عطر و ادکلن

سلام وقت بخیر من خواب دیدم یک عطر داشتم که بازش کردم و ازش مصرف کردم و بعد اونو بستم گذاشتم سر جاش بعد دیدم عطرهای زیادی دارم و دوباره عطری رو که واقعا توی واقعیت دارمو توی خواب بازش کردم و شروع کردم به بوییدن ی جورای می ترسیدم تموم بشن

سلام روز بخیر
در عالم واقعی سه تا شیشه عطر دارم که هنوز در اونها رو باز نکردم، اینها رو به مغازه یکی از آشنایان دادم که برای من بفروشند
در خواب دیذم که من این سه شیشه را پس گرفتم و آنچنان بوی خوبی می داد که وقتی از بین جمعیت دوستان داشتم رد می شدم بوی عطر به طرز عجیبی هم به مشام خودم می رسید هم دیگران و همه تحسین می کردن این بو را
(عطر ها همچنان در بسته بودند در خواب) و چقدر خوشحال بودم از اینکه اینها فروش نرفته و می گفتم خودم می زنم و حالش رو می برم
لطفا تعبیرش رو می فرمایید

سلام درعالم خواب دیدم توی یک بغالی برای خرید بیسکبیت رفتم ک نداشت به جایش دومشت کشمیش سبز بهم داد ک درقبالش هزینه ی ازم نگرفت و یک نفر ک انجا من نمیشناختم نشسته بود ک اول بوی بنزین به مشامم خورد بعد دیدم مغازه داریک عطر خوش بوی ب هوا زد من سوال کردم عطره ان شخصی ک نشسته بودگفت ادکلانه خوش بو بود تعبیرش چیه ممنون ازشما

سلام من درخواب دیدم دریک پاساژ هستیم یک جور که همه در تلاطم هستند و انگار دارند فرار میکنند که ناگهان خاله من دو تا شیشه عطر می دزد و یک شیشه را به سمت مادرم پرتاب می‌کند میگوید یک شیشه هم برای تو و مادرم هم شیشه را میگیرد
تعبیرش چیه ممنون

سلام خسته نباشید
من میخواستم بیدارشم امروز صبح واسه کنکورم درس بخونم ولی تبلی کروم خوابیدم
خواب دیدم رفتیم یه مغازه لکس عطر فروشی من یه عطر خیلی خوشم اومد(حتی الانم تو بیداری حس میکنم بوش رو)
وقتی قیمتشو پرسیدم خیلی خیلی گرون بود
منم اروم گذاشتم تو لباسم و دزدیدمش
تو راه خیلیا میخواستن عطر رو از من بگیرند ولی هرجور بود نگهش داشتم و بسیاد خوشحال بودم که این عطر رو بزور مال خودم کردم

خواب دیدم ک رفتم عطر مورد علاقه مو خریدم اما هرچی بو میکردم بو نداشت اما بقیه بوی عطرو حس میکردن و فقط من حس نمیکردم و با خودم فکر میکردم ک شاید روی لباسم بزنم بو داشته باشه

سلام خواب دیدم وضع مالی خوبی نداریم و من از خانه بیرون رفتم و دنبال کار میگردم در میان راه یکی از دوستان دوران دبیرستانم را دیدم و او نیز برای کمک با من همراه شد به یه مغازه لباس بچه رسیدیم که یه پیر مرد صاحب مغازه بود به او گفتم کارگر نمی خواهید او گفت چرا میخواهم با من گفت خو باید به بیمارستان زنان و زایمان بروی و زنان زیبا و پولدار را به مغازه بکشی و من از آنها استفاده کنم من خیلی عصبانی شدم و به او گفتم که یه عوضی است و من این کار را نخواهم کرد و در دل گفتم همین مانده حرام خواری کنم با دوستم از آنجا دور شدیم و به یه مغازه فرش فروشی رسیدیم که یه دختر صاحب آنجا بود اما دیگر دوستم را ندیدم بلکه یکی از دختر عموم هام که رابطه خوبی با او ندارم را دیدم که همراه من است وارد مغازه شدیم و راجب کار حرف زدیم آن دختر گفت من میتوانم بزار کار بیایم و یه دفتر داشت که لایه آم چند کاغذ گذاشته بود که انگار راجع به دخترکانی که شاگردش بودن درمورد خوب بودنشان از نظر اخلاقی نظر مرداد و در برگه می نوشت و وقتی آنها را میدید بهشان میداد آن دختر شروع کرد در یک برگه با خط خوش راجع به من نوشت و حرف های خوبی در مورد من می نوشت و به من و دختر عموم میگفت بعد به من یه عطر هدیه داد که بوی خیلی خوبی میداد من از او تشکر کردم و از مغازه اومدم بیرون و دیدم که دارم مانتو و کفشم را میپوشم صاحب مغازه گفت سلیقه تو جیب منه وقتی داشتم کفشم را می پوشیدم پدر همان دختر عموم را دیدم که با غضب به من نگاه میکند و به من حسادت میکند و انگار منو تعقیب کرده بود من به او گفتم مراقب باش از حسادت نمیری دوباره برگشتم به مغازه و به آن دختر گفتم حقوق من چقدر است او گفت پنجاه هزار گفتم روزی پنجاه هزار گفت در ماه دویست و پنجاه هزار تومان من گفتم خیلی کم است بعد گفتم بزار فکر کنم شاید بیایم و از آنجا دور شدم خودم را در خانه دیدم و از آن عطر به خودم زدم خیلی خوش بو بود و گفتم به آن کار نمیدونم حقوق خیلی کمی دارد و بیدار شدم

من خواب دیدم که از عطر وادکلن سان تارا یک عطر خریدم که توی خواب عطر رو هرکسی که می شنوید و بوش براش می رفت به یه کودک فرشته تبدیل می شد. خواب هم شیرین بود و هم یه جورایی عجیب و ترسناک.این تعبیرش چی میشه.

سلام وقت بخیر
خواب دیدم رفتم کلاس انگیزشی ثبت نام کردم آنها ی شیشه عطر بهم دادند که بوی خوبی میداد بعد فردا دیدم اون عطر بوی گلاب میده البته درش بسته بود اول فکر کردم سرمون رو کلاه گذاشتن که عطر بوی گلاب میده بعد رفتیم سر کلاس و استاد اومد متوجه شدیم اشتباه می کردیم .ممنون

خواب دیدم که عشق قدیمی ام که چند وقتی است باهم حرف میزنیم مرا به جایی برسد خواست عطرش را به لباسم بزند نزاشتم بزنه