تعبیر خواب عزرائیل (فرشته مرگ)

سلام.خواب دیدم کسی را ب من نشون دادن و گفتن عزرائیل هست.اون شخص سبیل بزرگ داشت و ایستاده بود ب صورت عریان.فقط یک شلوار کوتاه پوشیده بود.از پشی یک شیشه دیدمش.قرار بود بیاد داخل اتاق.من از ترس با خودم فکر میکردم وقتی وارد اتاق شد چی بهش بگم.انگار یک بچه ی شش هفت ساله هم کنارم بود.نمیدونم دخترم بود یا پسر خواهرم.وقتی عزرائیل یا اون شخص وارد اتاق شد من نشستم رو ب روش و شروع کردم با ملایمت باهاش حرف زدن.یهو انگار قیافه اش ب شکل مادربزرگم دراومد.و مهربان حرف میزد.یکباره با همون بچه فرار کردیم و از داخل یک تونل طولانی گذشتیم و داخل یک مکانی مانند استخر آب پریدیم.اونحا همه ی کسانی ک فوت کرده بودند را دیدم. اون بچه را هم هل دادم داخل اون استخر آب.خودم هم پشت سر عموی خودم ک فوت کرده بود قایم شدم.مرده ها تا کمر داخل آب ایستاده بودند و فقط بالاتنه هایشان عریان بود.یک مرتبه عموی بزرگترم و پدر خودم را اونجا دیدم.با خودم گفتم اونها ک زنده بودند اینجا چ میکنند؟الهام کردند بهم ک ب زودی مادرت را هم‌میاریم.حدود دو ماه پیش خواب دیدم.لطفا تعبیرش را برام بنویسید.

سلام من دیشب خواب دیدم که توی خونه ی خودمون بودم و پیش خوانواده ،خونه ی دایی اینامم اینحا بودن که یه دفعه خودمو توی کوچه و دایی اینامم توی ماشین دیدم و دوباره اومدم خونه، که عزرائل رو به شکل یه انسان دیدم توی خونمون دیدم یه کت شلوار آبی و یه عینک داشت و یه زرد آلو دستش بود یه دفعه مامانم گفت این عزرائیله میخواد یه نفرو بکشه بعد عزرائیل گفت اگه میخواستم بکشم اون وقت که داشتین ارث میراث تقسیم میکردین میکشتم(خوانواده مادرم در حال تقسیم ارث میراث هستن)خواهشا بگید تعبیرش چیه

سلام من دختری ۲۰ ساله هستم
خواب دیدم جایی هستم که کلی آدم دیگه هم هست و اونجا یه عده سیاه پوش که فکرمیکردم داعش هستن بهمون حمله کردن و قصدشون این بود که دختر هارو بگیرن من هم درحال فرار و قایم شدن بودم که رفتم بالای یک ساختمون نیمه کاره و خیلی بلند دو تا از اون مرد ها داشتن به سمتم میومدن که بگیرنم با خودم فکر کردم و گفتم اینکه بمیرم بهتره یا اینکه اجازه بدم دست این آدمها بهم برسه! از خدا خواستم نجاتم بده و با اینکه میترسیدم اما خودمو از روی ساختمون پرت کردم پایین و مردم، بعد جنازمو واسه خانوادم بردن جلو در خونه اون موقع کسی جز خودم جلوی در نبود قبل از اینکه مادرم در خونه رو باز کنه و چیزی ببینه من بخاطر مادرم زنده شدم چون میدونستم تحمل نداره و خیلی غم و غصه میخوره و رفتم توی خونه و داشتم جوری برای مادرم جریان رو تعریف میکردم که زیاد نترسه و نگران نشه تو خواب چادرمشکی سرم بود و لباسمو زدم بالا توی آینه نگاه کردم نصف سمت راست بدنم کبود بود چون از ساختمون افتادم، همون موقع صدای زنگ در خونه اومد از چشمی در نگاه کردم دیدم یه پیرزنه و ترسیدم درو باز نکردم مامانم درو باز کرد پیره زنه فقط منو نگاه میکرد و بهم میگفت بیا باهم بریم بیا همین الان بریم و میخواست برام از خوبی های رفتن بگه، اون عزرائیل در شکل یک پیرزن بود اینو توی خواب میدونستم و مطمئن بودم میدونستم میخواد منو با خودش ببره و اگه میرفتم واقعا میمردم، ولی من فقط گریه میکردم و میگفتم نه نه نمیخوام بیام
و بعد از خواب بیدار شدم
میشه لطفا تعبیرشو بهم بگین…

سلام. خسته نباشید.
همسرم خواب دیده تو یه مکان ناشناسی هستش، صداهایی که میاد انگار بیمارستان هست و صدای یکی از همکاران مسنش. از پنجره کوچکی یه پیرمرد سفید پوش رو میبینه که با خشم بهش نگاه میکنه میگه نوبتته پاشو بریم. همسرم ک متوجه میشه ایشون حضرت عزرائیل هستن توی خواب میترسه ازشون. ولی ایشون امان نمیدن و جونشو میگیره و انگار روح از بدنش خارج میشه و بلافاصله از خواب بیدار میشه.
ممنون.

سلام من خواب دیدم که روی پشت بوم خونه هستم و عزراییل روی هوا ولی به من نزدیکه و با چهره ای ترسناک و خشمگین بهم نگاه میکنه و یک دفعه با سرعت زیاد بهم حمله کرد و من رو از پشت بوم پرت کرد پایین که بعدش از خواب پریدم تعبیرش چیه؟

سلام روز بخیر.من خواب دیدم عزائیل اومده منو به ابر ها برده و تو ی یک تخت به مغزم چیزهایی وصل کرده و به من میگه که به دوره جدیدی از زندگیم وارد میشم و از این دوره زندگیم راضی نبود.خودشم عین عزائیلی که تو کارتون ها میبینیم شنل سیاه و یک تبر و دو چشم قرمز داشت.من کنارش احساس خوبی داشتم و ازش نمیترسیدم احساس میکردم فرد شوخ طبیعیه.این خوابم طعبیر خاصی داره؟

سلام من دیشب که شب قدر بود خواب دیدم وارد یه مسجد کوچیک میشم که از اشناهای نزدیک تا دور بعضیاشون اونجا هستند و وقتی با همه سلام کردم یهو جا نبود بشینم رفتم جلوی همه بشینم بعد یهو تا رفتم بشینم دیدم دوتا پیرزن (احساس می کردم یکیشون مادربزرگم و یکی دیگشون مادر پدربزرگم ) صورتشون رو نمی دیدم یهو جلوی همه شروع کردن نماز خوندن منم که دقیقا کنارشون بودم یهو همه داد زدن دست عزرائيل ما دیدیم و همین طور همه می گفتن بعد یکی از اشناهای دور که زنی بود و میشناختمش سریع اومد من و برد پیش خانواده ام و من و نشوند اونجا
و بعد من می خندیدم و دختری هم اونجا بود که من از او خوشم میومد و اون هم هی با من می خندید

البته من چند شب قبلش هم خواب دیدم که جبرییل برای من کبوتری سفید فرستاده و کبوتری سیاه هم پشش بود
و من تا دستم رو میاورم جلو هر دوتاشون میومدن رو دستم غذا می خوردن و یک نفر هم رو به روم بود دقیق یادم نمیاد کی بود ولی سعی می کردم به او نشون بدم این رو
(گفتم شاید به هم ربطی داشته باشند این خواب و خواب دیشبم)

سلام خواب دیدم با دوستای خونوادگیمون توی یه جایی مثل باغ وحشیم که بعد خونواده ما برای غذا بردن برای یه خونواده ای کل خونواده ما از اونجا میزنه بیرون و توی راه یه فرشته ای به عنوان فرشته مرگ میگه مرگ همه شما فرا رسیده با التماس های من من و برادرم رو به زندگی برگردوند و پدر و مادرم نه اون بهم یه سری توصیه ها هم کرد و من و برادر کوچیک ترم با ماشین از اون روستا بیرون زدیم (این خواب بده؟)

خواب دیدم شخصی کنارم نشست و پرسید دوست داری مردن و ببینی .بادستش موهای رو صورتم کنار زد وگفت مثل همین خوابه فقط دیگه حرکت نمیکنی .دراین لحظه هر چه خواستم پای چپ حرکت بدم نتونستم .بمن گفت که الان نمیمیری فقط بدون مرگ همین قدر راحته از سرمایی که به تنم زده بود بیدار شدم .تعبیرش چیه ممنون .

تو خواب دیدم عزائیل کشتم با چاقو خیلی ترس داشتم ولی کشتم …بعد با صدایی بلند داد زدم یاحسین از خواب پریدم