تعبیر خواب عشق و عاشق شدن

دو خواب در دو روز متوالی با یک موضوع دیدم دقیقا 15تیر 98 مصادف با 3 ذی القعده 3و 16تیر4ذی القعده حدودا ساعت 8 و9 صبح هردو خواب را دیدم ،معده ام پر هم نبود که خواب پریشان باشد، روز اول خواب دیدم دست خواهر کوچک 5ساله ام به اسم زهرا راگرفتم(در جایی خواندم که هر اسمی به امام معصومش برمیگرده ینی مدد از حضرت زهرا سلام الله) واز پله های ساختمان نیمه کاره که مال خودمان بود بالا میروم که تو کتاب گفته بود روایی حاجت یا بالا گرفتن کار که هیچ کدامشان نشد، در طبقه دوم ایستادیم در این وقت زهرا دیگر با من نبود، خود را پشت اتاقی خراب دیدم که کاه گل هم بود و بین من و اتاق شیشه یک تکه بود ناگهان از پشت دیوار آن اتاق یک پسرجوان که چهره نداشت بیرون آمد من با لباس تو خانه بودم، ما خانواده مذهبی ایم وهرگز با نا محرم نبودم در این وقت خجالت کشیدم، یک دفعه آن شخص اتاق را به یک دفتر تر وتمیز تبدیل کرد که صندلی های چرم وشیشه روی میزش را به وضوح به یاد دارم انگار مرا می خواست به زبان نیاورد ولی در عالم خواب فهمیدم حالا من درون اتاق بودم، یک خانم منشی آنجا بود که حجابش کامل بود و لباس صورتی به تن داشت به آن مرد گفتم چرا با این خانم ازدواج نمی کنی، گفت از این دختر ها زیاد هست من تو را میخواهم، بیرون اتاق انگار روی پشت بام دقیق نم دانم زمین حاصل خیز سبزی بود که مال پدر بزرگم (به اسم رضا) بود و او از من عصبانی بود وبیدار شدم آن خواب فکرم را مشغول کرده بود که یک دفعه یاد خانواده ای افتادم که غریبه اند و چند ماهی باهاشان آشنا شدیم آن هم فقط مادرم با مادرشان در یک مسافرت چند روزه بودن وتا به حال آنها را ندیدیم،فردا حدود همان ساعت دوباره خواب دیدم که به شهر آنها رفتم شهرشان کویری است و دنبال او میگردم وحالا او ناشناس نبود اول خانه ای دیدم که مال مادر بزرگشان است ومیگویند مرحومه (در حالی که در بیداری ایشان زنده اند ودر آن زمان ایشان مریض شده بودن وچند روزی در بیمارستان بودن وصدمه زیادی هم خورده بودند)طول کشید مدتی رفتم و همان طور که میرفتم او را در خانه ای خراب دیدم، جایی خواندم خرابی دلیل فساد در دین است، فکر میکنم چون ان شخص مجرد است دینشان در خطر باشد، او خود را از من پنهان می کرد و سایه او را دیدم وخانه اتفاق مانند را دور زدم و او را پیدا کردم به او گفتم عاشقت شدم و به طور خودکار از خواب بیدار شدم بدون اینکه کسی بیدارم کند وبسیار خجالت کشیدم از این خوابها حدود 1 سال میگذرد و من درگیر اینها بودم وکار هایی کردم که اگر انجام نمی کردم خیلی بهتر بود به نظر شما اینها اضغاث احلام است یا بر اثر دوران جوانی است…. ممنون از پاسختان

سلام من خواب دیدم توی بازار قدم میزدم پدرم فوت کرده بود خیلی ترسیده بودم و گریه میکردم بعدش دنبال کسی بودم که ازم حمایت کنه اولش شخصی میخواست بهم تجاکز کنه ولی فزار کردم بعدش یه پسری رو در گوشه ی بازار دیدم دقیقا صورتش رو یادمه یه تخم مرغ کنازش بود و یه درخت بزرگ جلوش میگفت تگر نتونم این هاو بپزم نمیتونم صاحب کارمو خوشحال کنم هرچند او در هر صورت از من حمایت میکنه نشستم کنارش تخم مرغ رو برداشتم و در ظرفی براش شکستم نمیدونم چطوری بود که بعد یه گاز جلومون ظاهر شد ظرقو گذاشتم جلوش و گفتم نگاه کن این جوری درست میشه دیگه گریه نکن پسر خیلی بززگی بود داخلش یه تیکع از پوست تخم مرغ هنوز مونده بود گفت این که مونده و از داخل زردی و سفییدی تخم مرغ برش داشت بعدش صاحب کارش اومد و ما به دفتر صاحب کارش رفتیم صاحب کارش گفت آفرین بهت کار میدم خیلی کارتو خوب انجام دادی من بهش نگاه کردم و گفتم منم میتونم کار کنم؟برگشت بهم گفت قبلش باید سرمایه گذاری بکنی فکر نکنم تو با این سن پولی داشته باشی گفتم نه طلاهایی که بهم ارث رسیده هستن میتونم بفروشمشون بعد گفت پس عروس شاگرد ماهم میتونه اینجا کار کنه یهو با اون پسر جووک برگشتیم گفتیم نه نه فقط دوست عادی هستیم

هنوز به خاطر مرگ پدرم بغض کرده بودم

بعدش از آنجا بیران آمدم به دنبال فروختن طلاها بودم که پسر جوانی که کمکش کردم بدگشت به صاحب کارش گفت ولی من عاشق اون دخترم.من آن پسر را در واقعیت نمیشناختم ولی پوست تیره ای داشت و خیلی مهربون بود و دقیقا چهره اش یه قیافه ی به یاد موندنیه چون الانم که بیدار شدم این قدر صورتش رو واضح یادمه برعکس صاحب کارش که مبتونم بکشمش

و همچنین اون مردی که میخواسن بهم تجاوز کنه پیرمرد بود و راننده تاکسی

سلام من تقریبا ۱ساله اکثرا خواب میبینم یکی به شدت عاشقمه و یک غریبس وقتی بیدار میشم قیافش یادم نمیاد و حتی ی بار دیدم تو خواب عروسیمه و ی شخصی ک عاشقم بود گریه میکرد میگف عروس نشو و کلی خوابای مختلف که بهم میگه عاشقمه و دنبالمه…وقتی تو خوابم هست ی حس خوبی دارم و حس بدی نیست…تعبیرش چیه؟

سلام من خواب دیدم که پسرخاله ام منو خیلی قبل دوست داشته و من تازه متوجه شدم و عکس های خیلی قبلمو در فضای مجازی گذاشته بود البته در یک صفحه ناشناس!داشتیم سفر میرفتیم که همه تو ماشین بودم من ساک همه رو برداشتم بزارم تو ماشین کسی کمک نکرد فقط پسر خاله ام کمک کرد ولی در اخرین ساک اونو خیلی دور پرت کرد و خندید.

سلام من خواب دیدم برادرم ورودی تیزهوشان قبول نمیشه ومن هم که کنکور دارم یه حس عجیبی مثله بازندگی دارم و اون لحظه نمیدونم کنکورمو دادم یا نه!

سلام .من دیشب خوابب دیدم یکی از پسرعمه‌هام عاشقم شده، و قبلا هم یبار خواب دیده بودم اون عاشقم شده و توی اون خواب باهم ازدواج کردیم.