تعبیر خواب عشق و عاشق شدن

من امروز یا دیشب یادم نمیاد دقیق زمانشو روز بود یا شب بود فقط خواب دیدم که عاشق دکتری شدم که سنش کمی از من بیشتره من دختر جوانی هستم و اون مرد کامل اون در خواب واقعا منو دوست داشت اما خیلی عشق کوتاهی بود اخر سر هم از ایران رفت اما عشق اون رو توی وجودم حس میکردم

من سال‌ها پیش عاشق دختری شده بودم و قرار بود با هم ازدواج کنیم. به دلایلی اختلاف بینمون پیش اومد و من به اون رابطه خاتمه دادم. چند سال بعد هم کم‌کم ماجرا را فراموش کردم.

الان چند سالی است که هر از گاهی اون دختر به خوابم میاد و اکثر اوقات گریانه.یا اینکه مثلاً می‌بینم که با خانواده‌ش اومده خونه‌ی ما مهمونی ولی من از خونه می‌زنم بیرون. این بی‌محلی‌ها و گریه‌ها تو خواب‌هام به نوعی دیگه مدام تکرار میشه.

این رو هم بگم که من اصلاً در طول روز هیچ‌وقت به اون دختر فکر نمی‌کنم. خیلی وقت گذشته و همه چیز از یادم رفته ولی دلیل این خواب رو نمی‌دونم. ضمناً اون خانم چند ساله که ازدواج کرده.

سلام..تقریبا یه ماه میشه هرشب به شکل های مختلف که خواب میبینم پسر داییم بهم ابراز علاقه میکنه در صورتی که من اصلا بهش فکر نمیکنم اما ۲ سال پیش بهم گفته بود ک عاشقمه..من الان ۵ ماهه که نامزد کردم با کسی ک دوستش داشتم اما دلیل این خوابای لعنتی که ذهنمو مشغول کرده نمیدونم هرشب میبینم هر شب که منو میبوسه یا بهم عطر میزنه دستمو میگیره از احساساتش بهم میگه

سلام من خواب دیدم کسی که در واقعیت هم دوسش دارم منو دوست داره و بهم اظهار عشق کرد.و میدونم که باید دوستیمونو مخفی میکردیم معنی این خواب چیه؟ممنون میشم جواب بدین

تو خواب کسی رو دیدم ک هردو عاشق هم بودیم و مثل اهنربا جذب هم شده بودیم اما طرف مقابلو اصلا نمیشناختم یک ماه از خوابم گذشت اما قیافه طرف اصلا از یادم نمیرفت وحالا تو شبکه اجتماعی پیداش کردم و متوجه این شدم ک طرف خانندس علت این خوابم چیه درحالی ک با مشهور بودن طرف این امکان اصلا وجود نداره چرا همچین خوابی دیدم

سلام.من امروز خواب دیدم ک ب مغازه نزدیک خونمون برای خریدن میوه و مواد خوراکی رفتم.اونجا صاحب مغازه عاشق من شده بود ولی ب من نگفته بود ولی من حس میکردم.از طرفی بارون میومد و اون تمایلی برای کمک ب من نداشت.از طرفی هم یک بنگاهی سر کوچه مون پسرش همش منو نگاه میکرد ک ببینه چ خبره و حواسش ب من بود.این خواب ذهن من رو از صبح پریشون کرده.خواهش میکنم پاسخ بدید

سلام

دوست صمیمیه من خواب دیده که دختری که من دوسش دارم قصد ازدواج باهاش رو دارم با ینفر غیر از من ازدواج کرده

توروخدا بگین تعبیرش چی میشه دارم دق میکنم

من خواب دیدم پسری ک میشناسمش ولی ن اون و ن من هیچچچچ حسی بینمون نیسو منو از بین چنتا پسر بیرون کشید و سرم با شدتتت فریاد میکشید که دوسم داره و روم غیرتیه حتی اونقدر این صدا تو گوشم بود که دوسش ک از من متنفره داشت مارو جدا میکرد خواهش میکنم بگید معنیش چیع

سلام من دختری مجردم دیشب خواب دیدم یکی از آشنا هام اومده خونمون بعد که میخواست بره شب شده بود و من متوجه شدم که در را باز گذاشته بوده و من با ترس و تعجب گفتم در رو باز گذاشته بودی گفت آره و خدافظی کرد و رفت بعدش من حیاط و بررسی کردم ببینم کسی خودشو نزده باشه تو حیاط و یکدفعه در حموم رو که تو حیاط بود باز کردم دیدم یه مرد میانسال و یه پسر جوون اونجا بودن و من با جرات و جسارت شروع کردم به سرزنش اونها و اینکه چرا اومدن تو حیاط ما

بعدش دیدم یه جایی نشستیم و آدمهای دیگه ای هم هستن و اون دو نفر داشتن توضیح میدادن که چرا اومدن تو حیاطمون

من روبروی پسره نشسته بودم که داشت حرف میزد یه لحظه هم به سینه هام که با لباسی که پوشیده بودم برجسته شده بود نگاه کرد و بعد از مدتی که من میخاستم از پیششون برم پسره به من چشمک زد و من فقط نگاش کردم

تو خواب احساس خوبی بهش داشتم و صبح وقتی بیدار شدم حس خوشایندی تو وجودم بود و دلم میخواست واقعی عشق من بود

میشه تعبیر خوابم رو بگید.

من چندین شبه خواب یه دختری رو میبینم و عاشقش شدم ولی نمیدونم کیه اصلا هم بهش فکر نمیکردم خواب اول: دیدم زلزله اومده و کوه ها خراب شدن و اومدن پیش خونمون و مرغداری رو خراب کردن(اما در واقیعت مرغداری پیش خونمون نیست) من یک روز رفتم سر کوه و قفسه مرغ هارو پیدا کردن 2 تا قفس اونجا بود یکیشون مرغ و خروس داخلش بود و دیگری میوه های فاسد ، روز بعد دوباره به اوجا رفتم و میوه ها سالم بودن و روز بعد دختری زیبا رو اونجا دیدم و بهش گفتم خیلی منتظرت بودم و احساست میکردم و از خواب پریدم

خواب دوم: دیدم خونه مادربزرگم هستم اون دختره با یه دختر دیگه اومد و منو بوسید و از خواب پریدم

خواب سوم:دیدم مادربزرگم داره فوت میکنه که بهمون گفت همتون هرچی دارایی دارید رو بیارید کارتون دارم ما هم آوردیم من هم دارایی زیادی نداشتم اما هرچی داشتم رو آوردم مادربزرگم گفت این تمام دارایی تو نیست تمام دارایی تو در کوچه …..(یادم نیست چه کوچه ای رو گفت) داره راه میره من هم رفتم دیدم اون دختره هست که داخل خواب های قبلی هم دیده بودمش و بزرگ شده بود من هم بزرگ شده بودم رفتم پیشش و بهش گفتم میشه با من بیای گفت من نمیتونم گفتم مادربزرگم گفته تو تمام دارایی منی ، وقتی اینو گفتم باهام اومد و از خواب پریدم

خواب چهارم: دیدم بعد فوت مادر بزرگم باهم خیلی خوب شدیم و من خیلی عاشقش بودم (نه اینکه بوسش کنم و یه سری کار…) منظورم از عاشقی عشق باهم بودن بود ما زیاد با هم بودیم من در اون حالت یه حسی بهم گفت که بهش بگو 2 سال دیگه می خواهی چکار کنی منم بهش گفتم اونم گفت میخوام با پسر عموم ازدواج کنم(چون باباش اجبار کرده بود) اون هم خیلی منو دوست داشت و از این وضع بسیار ناراحت بود و من پس از اینکه اینو گفت حالم بسیار بد شد و میخوام که کسی اگه تعبیر و نشانه هاشو میدونه بگه لطفا خیلی برام مهمه لطفا ممنون