تعبیر خواب عشق و عاشق شدن

سلام

من خواب دیدم یک پسر در شهرستان ما که اسم او مانی هست اومد پهلوم نشست و گفت اسد الله صبح از خواب بیدارت کرد گفتم نچ ناراحت شد و گفت مگه باهات حرف نزده گفتم نه ( فکر کنم میخاست اسد الله در مورد مانی باهام صحبت کنه چون تا فهمید باهام حرف نزده خیلی ناراحت شد ) مانی در شهرستانمان هست اما اسد الله نه

ممنون میشم زود تر تعبیر کنید

سمت قصر رفت و منو دوستام توی ماشین قدیمی دکوری جلوی قصر نشسته بودیم دختری که به سمت قصر رفت چهره اش پوشیده شده بود بعد از اینکه از قصر بیرونش کردن یکی از دوستانم گفت مرکز شهر جشنه کاش بتونیم بریم منم گفتم خوب پاشید بریم دختر به سمتمون هجوم آورد و خواست یکی از ما رو بده به قصر از دست دختر فرار کردیم دوستام و من نگهبان رو راضی کردیم که یکساعت دیر تر بیایم نگهبان مرد چاقی بود دوستام نمیدونم به چه دلیل وارد خوابگاه شدن کامیون بزرگی جلو خوابگاه بود از نگهبان پرسیدم این چیه گفت هیچکس نمیدونه کامیون رو دور زدیم و به سمت در خوابگاه داشتیم میرفتیم که چند نفر سیاه پوش رو از ته کوچه دیدم به نگهبان گفتم پشیمون شدم میخوام برم تو خابگاه همین که میخواست در رو برام باز کنه چند نفر به سمتمون اومدن چیزی رو از زیر در به داخل فرستادن نگهبان نشان نگهبانیشو به یکی از اون مرد ها داد و یکی از مرد ها رو به من گفت چیزی ندیدی منم از ترس اینکه منو نکشن چون مسلح بودن گفتم ندیدم با ترس مرد رو به نگهبان گفت بریم تو کشتی برای ادامش تعبیرش چی میتونه باشه؟

سلام،خواب دیدم ک پسرسیاه پوست عاشقم شده بودومن‌تنهاتوی خونمون بودم درهاروقفل کرده بودم اون یک راهی پیداکرده بودوداشت میامدو داخل خونه،منم ترسیده بودم وقتی اون اومدتو خونه بهم گفت ازم نترس من عاشقتم وبهت آسیب نمیرسونم

سلام من دیشب خواب دیدم عاشق ی پسر شدم عجیبه برام ک کاملن کاملننن قیافشو ت خواب دیدم!!! اما بعد از خوابم فقط لباش یادمه بعد تو خوابم اینطوری بود که من وقتی تو بغلش بودم ی حس ارامش امنیت بهم دست میداد خیلی کم پیش میاد من ی پسریو دوس داشته باشم و این خواب واقا عجیب بود! اخر خوابم یادمه من با بوسه و بغل ازش جدا شدم ولی اون بهم میگف برمیگرده!!!! و الان من خیلی بهش فک میکنم حس میکنم واقا اونجا بودم حس میکنم اون پسره ی تیکه از وجودم بوده ک گمش کرده!ممکنه تو اینده همچین اتفاقی واسم بیوفته یا پیداش کنم؟

سلام من خواب دیدم توی یه کشوری پادشاه در زمان قدیم هست پادشاه ظالمی حاکم بود من در خواب گاه شبانه روزی زندگی میکردم که تنها یک کوچه با قصر فاصله داشت اول های خواب دیدم که همه دور هم با بعضی از اعضای خانواده داریم غذا میخوریم و بعد من رفتم تا چیزی برای نوشیدن بیارم از این مطمن نیستم که پسر عموم بود یا پسر خالم با هم تا ته کوچه پیاده روی کردیم بعد در آخر گونه ام رو بوسید با بعضی از دوستام که قبلا باهم توی یه مدرسه بودیم توی یه کلاس نشستیم معلم های کلاس همون معلم های الان خودم بودن تنها ناظم برای دوران دبستانم بود همه سر کلاس بودیم به تعداد دانش اموزان زیاد میشد و از کلاس های دیگه به کلاس ما میومدن من هم توی دلم میگفتم کاش اون دو تا دوستام بیان اما ندیدمشون پسرعموم دختر عموم رو آورده بود توی کلاس نقاشی ما گذاشته بود پسرعموم از چیزی که بود خیلی چاق

تر بود و رفتار مناسبی نداشت بعد ظهر نزدیک های شب هوا تاریک شده بود توی کوچه ای که قصر توش بود داشتیم قدم برمیداشتیم به خوبی یادم نمیاد چرا پادشاه سرشو آورد بیرون و حرفی زد و قطره اشک مشکی رنگ از چشم هاش پایین اومد و داخل قصر رفت دختری به سمت قصر رفت و منو دوستام توی ماشین قدیمی دکوری جلوی قصر نشسته بودیم دختری که به سمت قصر رفت چهره اش پوشیده شده بود بعد از اینکه از قصر بیرونش کردن یکی از دوستانم گفت مرکز شهر جشنه کاش بتونیم بریم منم گفتم خوب پاشید بریم دختر به سمتمون هجوم آورد و خواست یکی از ما رو بده به قصر از دست دختر فرار کردیم دوستام و من نگهبان رو راضی کردیم که یکساعت دیر تر بیایم نگهبان مرد چاقی بود دوستام نمیدونم به چه دلیل وارد خوابگاه شدن کامیون بزرگی جلو خوابگاه بود از نگهبان پرسیدم این چیه گفت هیچکس نمیدونه کامیون رو دور زدیم و به سمت در خوابگاه داشتیم میرفتیم که چند نفر سیاه پوش رو از ته کوچه دیدم به نگهبان گفتم پشیمون شدم میخوام برم تو خابگاه همین که میخواست در رو برام باز کنه چند نفر به سمتمون اومدن چیزی رو از زیر در به داخل فرستادن نگهبان نشان نگهبانیشو به یکی از اون مرد ها داد و یکی از مرد ها رو به من گفت چیزی ندیدی منم از ترس اینکه منو نکشن چون مسلح بودن گفتم ندیدم با ترس مرد رو به نگهبان گفت بریم تو کشتی برای ادامش تعبیرش چی میتونه باشه؟

سلام خسته نباشید

من خواب دیدم سوار یک کشتی بزرگ تفریحی هستم موقع برگشت دیدم دختری که قبلا دوسش داشتم هم اونجا بود و بعد یه اتفاق افتاد که کشتی آسیب دید ولی زود درست کردن که بعد این اتفاق ما باهم دوباره حرف زدیم و در طول حرف زدن متوجه شدم هنوز منو دوس داره و ابراز علاقه میکنه (در واقعیت ما رابطمون بهم خورده ولی اون به من علاقه مند بود)

تعبیر خواب من چیه؟

ممنون

سلام من خواب دیدم همگی خونه مادربزرگمون هستیم الا خالم.یهو یکی از بیرون پنجره گفت سلام دیدم خالم با یه مردی نشسته تو یه هلیکوپتر و داره سلام میگه(خالم شوهر داره ولی ندیدمش)پسره تو هلیکوپتر گفت میخوام بیام اهنگ بخونم.بعد به مامانم گفت به دختر خانومتون بگین باشه اونجا.منم وایسادم او م د داخل سلام گرم کرد با من به مامانم گفت خیلی خوشگله دخترتون بعد یه جوری نگاه میکرد منو انگار که خوشش میاد ازم.بعد شروع کرد به خوندن یه آهنگی که الان چند روزه هی تو ذهنم مرور میشه

همراه همین خواب دیدم تو خونمون یه مارمولک سبز گنده گرفتم اومدم از پنجره بندازم بیرون لای پنجره گیر کرد.یه مارمولک دیکه هم اومدم بگیرم از یه سوراخ تو دیوار رفت داخل و فرار کرد. تازه تو اتاقمون یه مار سبز بود که ما بهش می گفتیم سوسمار .بعد اینمار به اصطلاح سوسمار رو برادرم به عنوان حیوان خانگی گرفته بود من هی می گفتم مامان چرا این سوسمارو نمیندازین بیرون اخه

قبل اینم دیدم از یه جا با پدر مادرم رد میشدم که پر شیر و گربه حیوانات کوچیک و بزرگ بود که میخواستن به ما حمله کنن حتی یکی از گربه ها دستمو گاز گرفت اما صاحب حیوونا نذاشته بهمون حمله کنن جلوشونو گرفت

سلام نمیدوپم چه ساعتی اینو میبیند ولی الان سه نیم صبح من بیدار شدم خواب دیدم عشقم ازدواج کرده ولی من با خواهرش دوس شدم ناگفته نماند خواهرش خودش بود با هم دوست بودیم ولی با چند نفر دیگه هم دوست بود یکی از دوسناش رفیق خودم بود رفت داخل مغازش سوپر مارکت بود من دویدم رفتم دیدم رفیقم چون صاحب مغازه هست معذبن و به عنوان مشتری صحبت میکنن منم الکی یه جنس سفارش دادم که نداشته باشه و اومدم بیرون اون رفت کوچه کناری وبعدش رفت به سمت خیابون که ماشین بگیره دیگه نرفتم دنبالش رفیقم صاحب کارش رفته بود اومد کنارم گفتم داره میره صداش زد که بیاد اون گفت که خودت پاشو بیا اول احساس میکردم بامنه ولی این حس تو خواب بهم دست داد که ازم ناراحته و مبخواد به رفیقم بگه که از خواب بیدار شدم.

دو شب قبلشم خواب دیدم که عاشق یک نفر شدم ولی نمیشناختمش جزئیات زیادی یادم نمیاد چون دوباره خوابیدم…

ببخشید طولانی شد چون خوابم تازه بود تقریبا همش یادم بود ممنون میشم پاسخ بدین دوتاشو و هرلحظه چک میکنم که ببینم جواب دادین

سلام من خواب دیدم که انگار مدتها جایی کار میکردم و دختری هم اونجا بود که خیلی هم زیبایی انچنانی نداشت ولی یه شب که دیگه کارمون تموم شد باهاش همراه شدم که بریم خونه. انکار با تمام وجودم مدتها عاشقش بودم و میخاستم براش اعتراف کنم و بگم که چقد این مدت دوسش داشتم و فقط برای اینکه شرایط بد بوده و برای اینکه اذیت نشه یااسیب نبینه درگیر عشق خودم نکردمش…) که همینطور تو مسیر کمکم متوجهش کردم و رسیدیم به جایی که نشسته بودیم سرمو رو پاش گذاشته بودم و براش میگفتم

یه جایی بود به سختی رفیم بالا نشستیم و یه تلوزیون روشنم اونجا بود.

سلام …من الان بافردی تورابطه ام .ایشون منو دوستداره و من هم البته مشگلات مالی راه رسیدنمون ضعیف کم کرده این یکم باعث شده من تورسیدن شک و تردید کنم..اما ب این مهنی نیست ک وضعیتش بهترنشه باهاش ازدواج نمیکنم یکم ترسیدم و این ترس باعث شده توقلبم ی وقتای شعله عشق زیادی وقتایی کم بشه.منتها الان ک دارم مینویسم خواب دیدم من ب فرد دیگ ایی ک میشناسم علاقه ایی دارم منتها ایشون خیلی مشتاق من نیست ب من زنگ نمیزنه یا پیام نمیده خواهر کوجیکترمم علاقه ایی ب اون پیدا کرده وبهش گفته بیاد خواستگاریش.من به خواهرم گفتم اون سنش زیاده و بدردتونمیخوره وقت اون از راه خیلی دور اومد استان ما شهرمن خانه ماحواستگاری خواهرم خواهرم توراه پله خانه ردش کردواون‌ناراحت برگشت سمت استان خودش.من هم ناراحت بودم ازاینکه اون برای من نیومده ولی برای خواهرم اومده همین حوالی داشتم باون پیام دادم ببینم چی جوتبم میده ک حالش چطوره این حدفها اون نمیدونست این خواهرمنه .میخواستم از حرص اول مزه دهنش بیینم بعد بگم اون خواهرمن بود اون برای من نیومد ولی برای خواهرم چرا.وقت جواب پیامم ندادمن رفتم بهش زنگ بزنم اول دستم خورد ب شماره کسی ک الان باهاش تورابطه ام ک اول گفتم بعد گفتم قطع کن من بهت زنگ میزنم من میدونستم اون عاشق منه.منتها من ب کسی حس داشتم بعد قطع کردن تلفن زنگ زدم ولی اون جواب نداد همش تواین حال عصبانی بودم ک بگم چرا عاشق من نشدی پس واس خواهرم اومدی رفتم جلوی شیراب موهام جمع کنم موهام بلندبود ی دسته بزرگ موهام ریخت یهو موهام پسرونه کوتاه شد .موهای الانم دقیقا همین کوتاه پسرونه است.من توخوابم‌یهو یادم‌گفتم بیین اون عاشق منه ولی من عاشق یکی دیگ ک دوستم نداره ک خواب پریدم..جالبش اینه اون کسی ک اول پیام عرض کردم تا نتم رو روشن کردم دیدم پیام داده ک ساعت ۲صبح خواب بودن بامن دیده توماشین حوش گذرانی ولی الان ک منویسم برای من ۵ صبح بوده ک چنین خوابی دیدم و نزدیک ب ۷ صبح ک دارم برای شما تایپ میکنم .این خواب پیچیده اصلا معنی مفهومی داره ؟