تعبیر خواب صف (در صف ایستادن)

سلام من مرتب از سالها پیش هرازگاهی خواب میبینم که در یک صف نانوایی که اتفاقا یا نفر اول هستم یا یکی مانده به نفر اول،منتظر شاطر هستم که به من نان بدهد اما شاطر یا فس فس میکند و نان را از تنور بیرون نمیآورد یا به من که میرسد نان تمام میشود یا اینکه حق من را ضایع میکند و نان را به نفر پشت سری یا کسی تازه از راه آمده میدهد و من اغلب عصبانی هستم که چرا به من نان نمیرسد.در ضمن آن دنیایی که در خواب میبینم با اینکه شبیه این دنیاست اما یک جو بسیار دوست داشتنی عجیبی دارد که با جو این دنیا متفاوت است.

با سلام خدمت شما من در خواب دیدم در صف لاشه گوشت گوسفند نذری ایستاده ایم ۴ستون صف در هر ستون ۲۰ نفری تقریبا بودن و برادرم در جلویه من بود روز عاشورا بود بعد از انجام اعمال رفتیم صفه گوشت گوشتها بصورت لاشه کامل و روی سقف مسجد یا هیئت ریخته و روی هم بود خیلی زیاد لاشه بود اول فک کردم بمن نمیرسد ولی بعد مطمئن شدم که میرسه

با سلام دیشب خواب دیدم در اتاق داخل مزرعه ام نشسته بودم ناگهان دختری پلاستیکی ربات نما وارد شد و مرا بیرون برد و بامن میرقصید بعد من را به در مزرعه ام برد و در ذهن من تصویرهای زیبا از کشورهای مطرح دنیا را نشان میداد از رفاه و… و بمن گفت گوشی همراهت که هوشمند بود برای اربابش بفرستم و به دستش بدهم گوشی را به دستش دادم پرت کرد صفحه اش شکست به اربابش گفت ناراحت شدی نه این قیمتی نداره شما باید پولدار شید که شکستن صفحه برایتان ناراحت کننده نباشد بعد من را برده اند به تبریز در تبریز اولش ارام بود ولی بعد برف و کولاک سنگین همراه با باد و سرمای گفتن ۳۰ درجه زیر صفر است بعد ان دختر امد در ذهنم و بمن گفت برو بیرون و جای ان درختان یخ زده من رفتم بیرون ولی صدای گرگ شنیدم ابتدا فک کردم دور است و نمیاید ولی بعد امد از بالای کوه برف پایین افتاد و من در بسته بود زود در را به اذیت باز کردم و داخل خانهشدم ولی افرادیکه در کوچه بوده اند ۲ نفر در جلوی چشمان خودم گرگ انها را درید و من هم داخل خانه بودم و هی در را میبستم تا بسته شود ولیذلفی یا چنگک در جا نمیافتاد تا کامل قفل شود و من سعی در قفل کردن در داشتم گرگ قوی هیکل و درشت اندامی بود و بعد خوده ان انسان پلاستیکینیز غیب شد و من را میخاست به کوچه بکشاند تا طعمه گرگ شوم .در ضمن من بچه خراسانم ولی تبریز را در خواب دیدم