تعبیر خواب شکلات و کاکائو چیست؟

سلام من خواب دیدم از کیف مادرم از این شکلات ابنباتی هایی که خیلی سفته برداشتم و رنگش قرمز بود و خیلی شیرین بود و بعدش مامانم اومد کیفشو محکم از دستم کشید و عصبانی شد

سلام
خواب دیدم در یک فروشگاه مواد غذایی هستیم با مادرم، و مادرم مشغول خرید کردن بود بعد از اتمام خرید مادرم، من هم در خواست یک کاکائو کردم از فروشنده و فروشنده هم از من خوشش اومده بود و با یک احترام خاص کاکائو رو به من داد و در همون فروشگاه کمی ازش خوردم.
تعبیرش چیه ممنون

سلام من خواب دیدم مکانی هستم نمیدونم کجا اتاق،یاشایدم حیاط، ولی اونجا پر بودانواع واقسام کاکائوجورواجور از هرنوع وهر مدل که میخاستی هم فلەای هم بسته بندی توپلاستیک بزرگ، عدەای آدمم اونجا بودن. من تمام فکرم این بود دنبال فرصتی بودم میخاستم از اون کاکائوها بردارم طوری که کسی نبینه ولی هی نمیشدآخرسرم یادم نمونده برداشتم یانه.

سلام وقت بخیر

خواب دیدم داشتم کاکائو تخته ای میخوردم اومدم خونه مون دیدم ک پدرم ی عالمه مغز گردو سفید گرفته همشون تازه ان بعد مادرم ریخته تو ظرفشویی ک گردو هارو بشوره و بسته بندی کنه بعد منم دو تا مشت گردو برداشتم گفتم با کاکائو بخورم خوشمزه میشه بعد خواهرم گفت برندار ولی من به حرفش اهمیتی ندادم و دو تا مشتامم پر گردو کردم کاکائو هارم گذاشتم تو جیبم

لطفا تعبیر این خوابو ب من بگید

سلام وقت بخیر

خواب دیدم که با چند تا از آشناها که همه دختر بودیم در حال پیاده روی هستیم آنها خیلی خوشحال هستند ومی دویدند ومی خندیدند ولی من از ته دل شاد بودم ولی نمی خندیدم وآرام دنبال آنها می رفتم بعد در راه من برای همه یکی یک بسته تخم شکلاتی با مغز بادام خریدم وبه دادم وهمه شروع کردن به خوردن یک مرد هم همش دنبال ما بود ومی خواست به یکی از دختر ها دست بزند ومن باهاش بر خورد کردم ونگذاشتم در راه وارد یک مکانی شدیم که دور تا دورش مغازه بود ولی کف حیاطش ریگ بود همه در حال دویدن وخوشحالی بودن وشکلات می خوردن وریگ به هم پرتاب میکردن وکسی چیزیش نمی شد ومی خندیدن ولی یکی از دختر ها رفت آب بخوره که همان مرد می خواست به او نزدیک شود ولی دوباره من اجازه ندادم بعد همه در حال خارج شدن بودیم که یکی از دختر ها بهم گفت چرا پس تو شکلات هایت را کم خوردی بخور تمام کن وآن مرد هم روبه روی من ایستاده بود وداشت من را نگاه میکرد ومن هم دیدمش وخیلی عصبانی شده بودم وهمه به راه مان ادامه دادیم واون مرد همچنان به دنبال ما بود.

سلام خواب دیدم یک کاسه شکلات گذشته بودن جلوی منو خواهرم من خیلی دوس داشتم اون شکلات هارو و خیلی خوشمزه بودن هنش تند تند بر میداشتم ب خواهرم میگفتم این خوبع بیین تو هم بردار یک نفر اومد یکی از شکلات های مورد علاقه متو برداره من نزاشتم گفتم بزار اینو من بردارم خودم برداشتم و بهش گفتم تو اون یکی رو بردار

خلاصه شکلات خیلی قشنگو خوشمزه بودن و ظاهرشونم قشنگ بود

میشه بگید تعبیرش چیه ممنون

سلام صبحتون به خیر و خوشی در خواب دیدم در خانه قدیمی تر پدری هستیم نا طبقه پایین بودیم که پدرم از بالا آمد باخشم. بسیاردر واقعیت با ایشان دلخوری داریم .و شوهر م شروع به دعوا کرد من با محبت پدرم رد نگاه میکردم و اورا آرام مادر شروع به دعوا باشوهر م کرد که موقع دعوا دکمه لباسش باز میشدویک سینه او مشخص و من اون را میبستم تا دیده نشود وبعد رفتن وزن پسر عمویم بهم گف مشکلات چیست حلش کنم گف برایت استخاره میگیرم و ضربان قلبم به شدت محکم کوبید واز کارش خوشم نیامد و هی مراقبه انجام دادم که در واقعیت مراقبه انجام میدهم و ذکر لا حول ولا هم میگفتم تا از شر اجنه دور باشم واو رفاما بعدش دیدم سگی سیاه که یک پایش قطع شده و زخمیس با پسرم وارد خانه شدیم کلید روی در بود در را باز کردم و وارد شدیم و وقبلش دیدم به خاله کوچکم که مدتهاس ندیدمش یک عالمه شکلات کاکاعو بهش دادم او فک میکرد تلخ است و خوشش نیامد اما در ذهنم شیرین و خوشمزه بود و چن عدد نزد خودم نگه داشتم وبعد که وارد خانه شدیم مادر گوشت سگ برایم آورد که برای بسیار زننده بود اورا روی ظرفشویی انداختم ممنون روز خوبی داشته باشید

ممنونم ازشما در ادامه خواب .خاله ام را دیدم برایش کادو مقدار زیادی شکلات کاکائویی دادم و چون به نظرم شیرین و خوشمزه بود چن تایی خودم برداشتم .ودر ادامه باپسرم وارد خانه شدم در قفل بود وسگ به آهستگی وسختی به سمتمان می آمد ولی کلیدرا پیچاندم در راباز کردم بعد بستن در کسی که فک میکنم مادر م بود به سمتم آمد دوباره کلید را باز پیچاندم و او امد داخل و مقداری زیاد گوشت سگ آورد بسیار تازه که من چندشم شد و آن را به ظرفشویی پرتاپ کردم کل گوشت سفت بود و شبیه گوشتهای معمولی نبود سفت و لغزان ممنوونم

سلام وقت بخیرخوابی دیدم ممنون میشم راهنماییم کنید.

باهیجانولذت مشغول خوردنم دقیقانمیدونم کاکائوبودنوتلابودیاازین خامه کاکائویی ها رنگش کاکائویی بودحالت قهوه ای روشن ولی یه مزه های خاصی داشت که نمیشدگفت تنهاکاکائوهستش به قدری خوشمزه بودکه باولع نونومیکردم داخله اون کاکائوهاتموم نون کاکائویی میشدو میخوردم توزندگیم اصلاعلاقه ای به شیرینیجاتوکاکائوندارم ولی توخوابم فقد مشغول خوردن بودم به قدری خوشمزه بودزمانی که ازخواب پاشدم دهنم مزه وطمع کاکائومیداد.

سلام وقت بخیر.من دیشب خواب دیدم که گویا کسی در حال پخش شیرکاکائو بین مردم بود و یک لیوان هم به من داد.شیر کاکائوی اولین لیوان خیلی گرم و شیرین بود ولی بعد دوباره یک لیوان دیگه بهم دادن که مقدار کاکائوش کمتر بود و از حرارت و شیرینیش کم شده بود و همینطور که لیوانم دستم بود با چندتا از اعضای فامیل که یکیشون دختر عموم بود و در بیداری باهم ارتباطی نداریم داشتیم از یه باغ و یا بوستانی رد میشدیم و من از شیرکاکائوم میخوردم ولی اون دومین لیوان زیاد مزش به دلم نبود و هی به دختر عموم میگفتم شکرش کمتر شده نسبت به اون اولیه .تعبیر خوابم چیه؟