تعبیر خواب سفر کردن (مسافرت)

سلام خواب دیدم که با خانوادم و عده ای دیگر در سفر هستم در مکانی نامعلوم و از آنجا قرار بود باز هم به شهر دیگری سفر کنیم درحالیکه همانجا هم مقصد اول سفر نبود و انگار قبلش شهر دیگری توقف چند روزه داشتیم و من مدام نگران بودم وسایل را جا بگذاریم در آن خانه

باسلام و درود در خواب دیدم با پدرم که با من قهر کرده در واقعیت سر مسائل بچه گانه راجع به پختن نخود حرف میزنم یعنی پختن آبگوشت که نخود خیس نشه بهتر هست بالاخره من با نخود آبگوشت درست کردم که بسیار خوش رنگ و لعاب و چرب بود و او خورد و خوشش آمدبعد دیدم با پدر و مادر در کشوری دیگر هستم و منظره های جالب طبیعت رو نگاه میکنم و هیجان دارم درخت‌ها تپه ها و در همان خواب دیدم که در سالن عروسی عروس شدم و درست شدن موهایم طول کشیده لباس عروس به تن دارم و رنگ موهام روشن شده ومن متاهل هستم باتشکر از شما

سلام، من خواب دیدم که داریم با ماشین میریم به سمت جنگل و دریا و در طی مسیر من آهنگ عاشقانه میزارم و به معشوقم فکر می کنم. تعبیرش چیه

سلام ،روز شما بخیر
من در خواب دیدم که با مادرم در یک اتوبوس هستیم و انقدر شلوغ بود که ما ایستاده بودیم ، نمیدانم انگار دنبال کسی یا چیزی می‌خواستیم بریم و نمی‌دانستیم مقصدمان کجاست ، بعد مادرم با یکی صحبت کرد و او گفت مشهد باید دنبالش بروید و من با فهمیدن اینکه باید به مشهد برویم تعجب کردم شاید به خاطر مسافت طولانیش بود.

سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه!!!
من خواب دیدم در گذشته سفر میکنم ولی سنم تغییر نکرده …
پدر و مادرم که به شدت عاشق همدیگه هستند رو میبینم …(پدر و مادرم الان طلاق گرفتند)
درباره اقوام و خانواده حرف میزنند و میگن چقدر پسرمونو دوست داریم که داداشم الان مرده…
من فقط با صدای بلند گریه میکردم … حتی بهشون گفتم در آینده طلاق میگیرید اونا تعجب کردند ولی نگفتم داداشم میمیره چون با خودم فکر کردم اینجوری خیلی بهش سختگیری میکنم …
اونا انگار اصلا متوجه گریه من و سن زیاد من نبودند …
و اینم یادم رفت بگم که گری

سلام من برادرام خارج از ایران زندگی میکنن توی اروپا من همیشه ميخواستم برم پیشه برادرام یکی از برادرام توی فنلاند زندگی میکنه یکی توی اتریش و قرار بود که یکی از برادرام کارهای مادرم و پدرم و منو بکنه که بریم اروپا ولی من دیشب یه خوابی ديدم که منو پدر مادرم داشتیم توی دریا با قایق میرفتیم و پدر مادرم اومدن پایین و رفتن پیشه بردارم که توی اتریشه و من میخواستم برم جایه دیگه تنهایی روی قایق بودم من ميخواستم برم فنلاند ولی به یه راه دیگه خوردم که رسیدم به هلند يه جایه خیلی سرسبزخوشگل و اینجا خواب تمام

سلام.خواب دیدم با چندییین نفراز فامیل قصد سفربه مکه رو داریم و جالبه پیاده میریم.تو خونه ای قدیمی بودیم و غذا میخوردیم انگارمهمونی قبل سفر بود وبعدش راه افتادیم. تو راه بودیم که یهو از جمع جدا شدم و رفتم مکه و برگشتم ولی متوجه نشدم که بقیه رفتن یا نه! (رفتنم با پای پیاده بود و ۲۰ سانتی از زمین بلند میشدم و پاها صاف به حالت بی وزنی حرکت مبکردم قدم نمیزدم پاهام صاف بود رفتم و برگشتم. دیدم خونه خودمون هستم و همه سیاه پوشیدن و از دیدن من تعجب کردن و همش میگفتن تو اینجا چیکار میکنی. بعد پدرم رو دیدم که انگار هوش و حواسش از دست داده بود و داشت داخل گلاب نون تیلیت میکرد و میخورد. از دیدنم متعجب بودن و یک نفر از فامیل ناراحت بود از اومدنم و میگفت چراتو تونستی بری مکه و ما نتونستیم.
از خواب که بیدارشدم پاهام به حدی درد داشت انگار واااااقعا رفته بودم. و کعبه مثل الانش نبود دوربرش اونهمه ساختمان و.. نبود

سلام مجدد
تنها چیزی که به خاطر دارم در حال آماده کردن وسایلی مانند فلاسک چای و قند و… بودیم. یکی از همکاران قدیمی هم که در قید حیات هستند هم کنار ما بود(نمیدانم که او هم قصد سفر داشت یا نه) حتی میخواستم از یکی از همکاران هم طلب حلالیت کنم و …
البته قبل از شروع سفر بیدار شدم.