تعبیر خواب سفر کردن (مسافرت)

سلام وقت بخیر
من خواب دیدم که پدرم میگه بریم شمال ولی من میگم بریم جنوب انقدر تو خواب عاشق جنوب شده بودم باخودم میگفتم جنوب گر م هست خیلی خوبه پدرم هم ٱکی رو میگه سوار ماشین میشیم که در راه از کلی درخت های خشگل عبور می‌کنیم

ولی در راه از جنوب رفتن پشیمون میشم ولی نمیگم که نریم جنوب

ممنون میشم اگه تعبیر کنید مرسی

وقتتون بخیر.خواب دیدم خودم رو یکدفعه در یک رستورانی خارج از ایران دیدم که کنار یه عده سیاه پوست و عرب زبان بودم که رفتم سرویس برگشتم دیدم نصفی از غذاهای من رو خوردن! به صاحب رستوران گفتم و اونم یه اقای متشخصی بود که دختر نوجوانی داشت. به من گفت بیا اینور برات همونارو میارم. رفتم میزدیگری نشستم و غذامو اوردن و این اقا همونجا از من خوشش اومد و همسرش خیلی سال پیش فوت شده بود. بعد به من گفت بمون اینجا بهت کار بدم. و من کاری کردم که از هوش من خوششون اومد و منو تو هتلشون اسکان دادن. بعد من باید یه سمیناری میرفتم از طرف یک پروفسور جوانی دعوت بودم…با عجله لباس عوص کردم دیرم شده بود از رستوران رفتم منتها لباسم رسمی نبود و از هتل یه پیراهن مردانه و شلوار پارچه ای گرفتمو با عینک به چشمم رفتم. سالنی خیلی شلوغ بود و همه اتگلیسی صحبت میکردن. صندلی ها مثل صندلی ازمایشگاه بدون پشت بود. پروفسور میان جمعیت دقیقا پشت من نشسته بود و وقتی رفت سخنرانی کنه من چون سختم بود دفترمو بگیرم دستم صندلی که خالیشده بودو اوردم جلو و میزش کردم و پروفسور هدفشازین سمینار انتخاب دستیار بود که منو صدا زد که بیا بالا و گفت این دستیارمه چون بدون توجه به اطرافش کاری کرده که راحت باشه و از هوشش استفاده کرده و دنبال تیپ و ظاهرسازی نیست و سادستو ازین حرفا… بعد ازسمینار شماره منو گرفت و من اومدم هتل و ماجرا اینطوریشد که پروفسور از قبل عاشق من بوده و هدفش ازینکارا رسیدن به من بوده..و بین صاحب هتلکه جوان هم بود و پروفسور رقابت عشقی پیش اومد.. و من با صاحب هتل وارد رابطه شدم و پروفسور هم میدونست ولی دست از عشقش نمیکشید و منم نمیتونستم انتخاب کنم.

سلام خسته نباشید

من خواب دیدم که یهو به یه جایی رفتم. اون جا خیلی جای عجیبی غریبی بود. نمیدونم دقیقا کجا رفته بودم. اونجا همه کار میکردن. با دستگاه های مختلف و عجیب. منم اونجا همینکار رو میکردم. بعد چندین وقت که اونجا بودم با کسایی که رفتم، با همونا هم برگشتم. موقع برگشتن سوار یک آسانسور بسیااااار بزرگی شدیم که شیشه ای بود. انگار از روی شهر داشتیم بر میگشتیم. شهر را می‌دیدم و دلم برای کسانی که اونجا بودن تنگ میشد

تعبیرش چیه؟

سلام

من دیشب خواب دیدم که قصد مسافرت به یک جایی با جاده خیلی سر سبز و زیبا داشتم ولی انگار باید یرای رفتن به اونجا مجوز میگرفتم. رفتن از یک خانم که پشت باجه نشسته بود جهارتا کارت طلایی گرفتم که مجوز عبور بود بعد همدراه اون خانم رفتم طلقه بالا دیدم تعداد ریادی ادم امدن کنکور بدن و یکی شون هم از من سوال درسی پرسید که من جواب دادم بعد انگار از من میخواستن که بعنوان مراقب اونجا باشم ولی من قبول نکردم و با اون خانم برگشتم پایین جلو باجه و از اون خانم پرسیدم با این مجوزها میتونم هر وقت خواستم برم سفر یا باید همین الان برم.اون یه چیزایی رو کارت نوشته بود به من نشون میداد ولی من متوجه نمبشدم.

سلام دیشب خواب دیدم دارم میرم سفر به یه کشور دیگه ولی قرار بود بمونم و اونجا زندگی کنم قبلش هم همش داشتم کار انجام. میدادم ظرف میشستم، لباس میشستم ، خونه تمیز میکردم و وسایلمو جمع میکردم

سلام خواب دیدم توی فرود گاه هستم وقرار با هواپیما به ترکیه برم یکی از دختر های نزدیکانمون هم میخواست با من بیاد ترکیه اون مردد بود که بیاد یا نیاد اما من مطمئن بودم که میخوهم به ترکیه بدم ولی لحظات اخر متوجه شدم پاسپورتمو نیوردم برای همین نتونستم سوار هواپیما بشم ودوستمم گفت حیفشد که نمیتونی بیای واون رفت ومن موندم

سلام خسته نباشید. من دیشب خواب دیدم رفتم شهر ری،و اونجا سه جفت کفش مشکی صاق دار شبیه بوت بود داشتم و یک کت مشکی بلند هم پوشیده بودم. اینم بگم من چند روز در بیداری شدید بیمار بودم

سلام وقت تون بخیر.خواهرم خواب دیده که داریم میریم کربلا اون و من و مامان و بابام باهم بودیم داشتیم از راه پیاده روی می رفتیم کربلا اول قرار بوده داداشم بره ولی بعد من باهاشون میرم و وقتی که می رسیم کربلا خواهرم میگه فقط خودمو و مامان رو دیدم خواهر لباس سفید تو حرم سرش بوده و مامانم هم تو حرم خودشو میشوره و لباس رو عوض میکنه.مرسی از سایت خوبتون.خواهرم حاجتی داره این به این معنی است که حاجت برآورده میشه؟میشه راهنمایش کنین.ممنون