تعبیر خواب سفر کردن (مسافرت)

سلام وقتتون بخیر

من امروز خواب دیدم شب بود کنار خیابان منتظر ماشین بودم که برم خونه، یهو یک ماشین برای من ایستاد،یکی از دوستام مسافر داخل این ماشین بود،دیگه من سوار ماشین شدم و حرکت کردیم رفتیم( جایی که من منتظر تاکسی بودم یک شهر دیگه بود که من برای کار رفته بودم اون شهر)بعد کلی مسیر ک رفتیم جایی ایستادیم برای استراحت،این مکان شبیه به دره بود من به دوستم میگفتم لابلای دیوار ها رو ببین اینا همه فسیل هستن اینجا قبلا دریا بوده که الان دریا خشک شده از فسیل حیوان ها معلومِ،بعد یک فسیل رو من از دیواره ها درآوردم به دوستم نشون دادم،ممنون میشم تعبیرخوابمو بگید

سلام من یه مدت چند شب پشت سر هم خواب خارج میدیدم و یه مدتی هم تو یه کشور دیگه زندگی کردم که تجربه خوبی برام نبود، خواب ها به اینصورت بود که تو اون کشور دارم زندگی می کنم و همینطور کسانی که کار اقامت منو انجام دادن تو خواب می دیدم مثلا یکیشون عکاسی زده بود و داشت از مشتری ها عکس میگرفت مثل پرسنلی و منم رفتم دنبالش تا کارامو انجام بده و…..خلاصه اینطور بگم مدام خواب اون کشور میدیدم،این خواب ها زمانی اتفاق افتاد که دو تا تصمیم تو ذهنم بود یکیش این بود که میخواستم از ایران دوباره برم یه کشور دیگه مثل کشورهای اطراف،یه بار تو ذهنم یک کشور اطراف ایران بود همون شب خواب اون کشور اولی دیدم و ظاهرا اوضام تو خواب خوب نبود و یه تصمیم دیگه ایی که تو ذهنم بود قصد داشتم با یه دختر ازدواج کنم که یه مدت صحبتش میشد بازهم خواب همون کشوری که یه مدت اونجا بودم میدیدم یعنی درکل چند شب پشت سر هم خواب خارج میدیدم!! ممنون میشم اگر کمکم کنید

با عرض سلام تشکر از سایت خوبتون معنای تعبیر خوابمو میخواستم :از تلویزیون خانه مان یک مشکلی پیش آمده بود دختر عمه من بدون روسری از اتاق خونمون اومد بیرون درستش کرد ولی فقط روسری نداشت موهاش پیدا بود و بقیه حجاب کامل بود من خودم توی خواب بهت زده شده بودم ولی مادرم که پیشم بود هیچ مشکلی نداشت و داشت باهاش حرف میزد ( اندک علاقه ای به دختر عمه ام دارم) خلاصه بعد از این خودمو همرا با خانواده ام با ماشینمان در مسافرت دیدم پدرم داشت میگفت چون یه بنده خدایی خونه شو برای استراحت به ما داده باید کمکش کنیم حالا چه کمکی نمیدونم ولی مادی نبود .ممنون از شما

سلام متشکرم از تعبیر خواب قبلیم. یه خواب دیگه هم دیدم که مربوط به مسافرت نیست ولی میخوام بدونم تعبیرش چیه و آیا تعبیرش با دوتا خواب قبلیم که در یک پست ارسال کردم و احساسم در اون دوتا خواب خیلی عمیق و واقعی بود، ارتباط معناداری داره یا نه؟ ممنون میشم اگه لطف کنید و بگید.

خواب بعدیم این بود که با چند نفر در مسیری داریم میریم یک سمتمون کوه مانند هست که یهو شروع به ریزش میکنه و بشکه و سنگ وخاک شروع میکنه ریختن بعد یهو مثل فیلمی که به عقب برگرده، همه اونا برمیگردن سرجاشون و روی من نمیریزن. همین که من و چند نفر دیکه خودمونو به یه سرپناه میرسونیم اینبار دوباره شروع به ریزش میکنه و چند نفر زخمی میشن. یکیشونو میکشیم داخل و من شروع میکنم بهش نفس مصنوعی دادن بعد میبینم اون آدم زیر دستم تبدیل شده به یه تکه پارچه یا کاغذ! و منم ولش میکنم. البته در این خواب اصلا احساسم واقعی نبود که بعد بیداری هم مثل دوتای قبلی تاثیر عمیقی روم گذاشته باشه و بیشتر فضای فانتزی داشت.

چند شب بعدشم خواب دیدم دارم از پله های حیاط میرم بالا، یهو حلقه ازدواجم میشکنه تو دستم خودبخود. منم تعجب کردم که چرا ناخنگیر و حلقم که فلزی هستن و فشاری هم بهشون وارد نشده خودبخود دارن میکشکنن این روزا پشت سرهم….بعدم پیش خودم گفتم بهتر… یه حلقه خوب و نگین دار میخره برام.

توضیح1: روز قبل این خواب، ناخنگیرم خودبخود موقع استفاده شکست.

توضیح 2: همه تعبیر خواب هایی که نگاه کردم نوشته بودن شکستن و.گم شدن حلقه ازدواج نشانه جدایی و طلاقه

توضیح 3: من و همسرم در مرحله دادگاه هستیم و من دلم میخواد ایشون متوجه اشتباهاتش بشه و برگرده.

توضیح 4: قبلا هم کشمکش هایی در مورد حلقه داشتیم…اینکه حلقه من خیلی ساده بود و مناسب ازدواج نبود به درد نامزدی غیررسمی و بله برون میخورد بیشتر

توضیح 5: در خواب قبلیم که زحمت کشیدید و تعبیر کردید اینو توضیح ندادم که در خواب وقتی سر قبر شمس بودم و گریم گرفته بود و داشتم به مشکلاتم فکر میکردم که کدومشو تعریف کنم، مشکلاتی که از ذهنم گذشت در خواب یکیش همین ماجرای جداییم بود که جدا نشدیم ولی دلم میخواد همسرم متوحه اشتباهات و رفتارای بدش بشه و از طلاق منصرف بشه و برگرده، مشکل بعدی هم اشتغال و ادامه تحصیل و ناراحتی هایی که از اطرافیانم دارم بودن.

سلام من خواب دیدم خیلی بی هوا به پدرم گفتم بریم کنسرت یه کمدین ایرانی که قراره تو ارمنستان برگزار بشه، پدرمم قبول کرد و بلافاصله بلیط اون کنسرت و گرفت، من و مادرم پاسپورت نداریم، پدرمم نداره ولی تو خواب دیدم با پاسپورت پدرم رفتیم، تو واقعیت پدرم میلی به خارج رفتن نداره، میگه بعدا حتما یه سفر میریم ولی الان نه، اینکه تو خواب بدون چون و چرا قبول کرد برام تعجب داشت، از سفر راضی بودم و مسیرشم سخت نبود و لذت میبردم، البته مسیرش کوهستانی بود و دریایی، ولی جفتشم به راحتی عبور کردم حتی تا جایی که یه قسمت از دریاشو با پای پیاده از تو آب رفتم!مثل قسمت کم عمق استخر، ممنون میشم تعبیرشو بهم بگین

سلام

وقت بخیر

من خواب دیدم دختر خاله ام که به تازگی روابط عاطفی سختی رو پشت سر گذاشته من رو به کلیسا میبره در حالی که من کاملا لخت هستم ضمن اینکه من دختر هستم. من بهش میگم چرا من رو با این ضعیت می بری و اون میگخ عیبی نداره بیا بریم قراره اونجاپاک بشیمضمن اینکه ما مسلمان هستیم

من این خواب را دقیقا شبی دیدم که دختر خالم حالش خیلی بد بود به اون چه ارتباطی میتونه داشته باشه؟ ممنونم

سلام من دیشب خواب دیدم ب همراه خانواده ام در فرودگاه قراره بریم ترکیه خیلی هم خوشحال بودیم کلی هم چمدونو ساک همراهمون بود میتونید تعبیرشو بهم بگید؟

سلام و خدا قوت خوب هستید؟

عارضم خدمتتون که من خواب دیدم رفتم به کشور یمن و اونجا دنبال شخصی بودم اما پیداش نکردم چون منبع مالیم ته کشیده بود و اندازه پول برگشت به کشورم موند؛ برا همین با ناراحتی تصمیم گرفتم برگردم، توی راه برگشت مسیر رو بلد نبودم که از چند نفر یمنی سوال کردم و منو رسوندن به محلی مثل ترمینال که از اونجا ماشین بگیرم و برگردم قبل اینکه برسم به ترمینال از خواب بیدار شدم ممنون اگه پاسخم رو بدید

خواب دیدم در راه سفر به کشور دوری هستم نمیدونستم کجا زیر صندلیم یه پلاستیک پر از بدلیجاتایی که دوست داشتم پیدا کردن یرشون داشتم خیلی خوشگل بودم از هیچ کدومشون نمیتونستم چشم برددرم دوستم گفت همه ی اینا رد چطوری میخوای ببری اخه یه گردنبد که آبی بود بهش دادم گفتم این مال تو*هیچ کدوم از شخصیتای توی خوابم رو نمیشناتم.بعدش گفت نه مشخصه دوستش داری ایینم بردار پر از انگشتر بود اون پلاستیک من بدلیجاتا رو برداشتم تا جایی که یادمه طلا نیود البته من از طلا مثل بدلیجات خوشم نمیاد ولی بیشتر از گردنبد و دستبند انگشتر بود بعد دوستم گفت اگر داخلش بمب باشه چی من فکر کردم داخل این طلا جواهرا رو میگه مثلا بمبای کوچیک گذاشته باشن گفتم مگه میشه؟بعد کنجکاو شدم داخل پلاستیک رو که نگاه کردم یه بمب خیلیییی بزرگ بود وقتی بانگشترا و گردنبدا رو در اوردم اصلا اونو ندیدم بعد یواشکی اون انگشترا و طلا ها رو تو کیفم گذاشتم حتی منوجه شدم چه شخصی این بمبمو گذاشته زیر صندلی من خیلی ترسیدم مراقب بودم بمب به جایی نخوره تا منفجر نشه از اونجایی که نمیخواستم شخص مقابل که بمبو گذاشته عصبانی کنم نذاشتم بقیه بفهمن به راننده گفتم

وسط راه که بین کشور ترکیع بود تو خواب هیچ کسو اونجا نداشتم در صورتی که مامانم ترکیه زندگی میکنه پیدام کنه یکم عذاب وجدان داشتم حس میکزدم بقیه که تو قطارن به خاطر من ممکنه بمیرن ولی فقط به جون خودم فکر کردم میترسیدم راننده وایساد منم از قطار پیاده شدم

همینجای خواب بود که از خواب بیدار شدم

و اینکه اصلا متوجه خروج من از قطار نشد ولی خیلی میترسی م که بفهمه

یکی از اون انگشترا که خیلی چشمم رو گرفت مشکی بود

حتی اون دوستمم تنها گذاشتم این قدر ترسیده بودم که فقط جون خودم و بدلیجاتا برام مهم بود

طلاهم بین اون بدلیجاتا بود ولی کمتر چشمم رو گرفتن

دقیق یادم نیست قطار بود یا اتوبوس ولی تو ذهنم قطار هست ولی داخلش خیلی شبیه اتوبوس بود

خیلی خوابم واقعی بود انگار واقعا برام اتفاق میوفتاد

من خواب دیدم با خالم و یسری ادم رفتیم پاساژ بعد اونجا متوجه شدم کسی که دوسش دارم ولی دیگه نمیخام باهاش ادامه بدم چون نامردی کرده هم همونجاست.یه نفس عمیشق کشیدم نگاهمو ازش گرفتم.سوت میزد.وسطای راه اونجای که قرار بود بریم یه پله بود که نتونستم برسم بالا و تو پاساژ گم شدم.خالم زنگ زد و گفت بیا فلان جا و با بدبختی پیداشون کردم.از پله برقی رفتم بالا کافه بود و خالمو همون پسره نشسته بودن اونجا.منم قاطی کرده بودم رفتم ببینم چی میگن.پسره گفت حالا که آخرشه میخام یه نوشیدنی مهمونت کنم.خالمم برام سر تکون داد و قبول کردم اگه میشه لطفا تعبیر کنید