تعبیر خواب زیارت و زائر

سلام من از اقوامم خواب دیدن که با دوست پسرم با یه ماشین شاسی بلند رفتم امامزاده روستاشون تعبیرش چیه

سلام من در خواب دیدم در داخل یه کامیون بودم پشتش یه عالمه نذری بود خودم هم خیلی میخوردم و به مردمی هم پشت کامیون پیاده دنبال ماشین میومدن میدادم فکر میکردم تو خواب اونا زائر کربلا هستن ولی نبودن اونادنبال کامیون میدادن من هم به اونا پخش میکردم نزری رو نزری هم شکر پنیر بود بعد وسطشون پدربزرگم هم دیدم بود سیاه هم پوشیده بود فکر میکردم از کربلا برمیگرده الان تورو خدا تعبیر خوابم و بگید چیه

سلام.خواب دیدم با دوستام رفتیم سرکار ولی سر از کربلا در آوردیم خیابونا مملو از جمعیت زائر بود داخل مغازه ها می رفتیم ولی چیزی خرید نمیکردیم هوا رو ب تاریکی بود دوستام گم کردم داشتم دنبالشان میگشتم چندتا خانم عرب اومدن اطرفامو گرفتن بروز میگفتن بریم خونه ما استراحت کنیم ولی هرطور بود از دستشون فرار کردم ب طرف جمعیت دویدم یه گروهی سمت مخالف میدویدن به گروه دیگ آروم میرفتن ولی هیچکدوم از دوستام پیدا نکردم دختر دایی مامانم بین جمعیت دیدم بهش گفتم گم شدم و همراش رفتم خواهش میکنم میشه تعبیرشو بهم بگید؟

سلام من خوابیدم با دوتا بچه ام ومادرم رفتیم مشهد دخترم لباس گرم نداره من یه حوله توکیفم که دارم اون رومیندازم روش که گرم بشه بعدتومسیرراه میقداری خرما برمیدارم وقتی تو حرم میرم انقدر ازاین صحن به اون صحن میرم ولی راه برگشتم رو پیدا نمیکنم که بیام ازحرم بیرون تعبیرش چی میشه

سلام من مجردم ولی خواب دیدم با یه مرد جوونی تو‌ی ماشین نشستم و انگار قرار بود باهم بریم مراسمی جایی.. بعد یجایی منو پیاده کرد و خودش رفت ماشینو پارک کنه..انگار دوستمم بود باهامون.. بعد بهش زنگ زدم که ببینم کجاس .گوشیو جواب داد گفت جونم خانومم؟ گفتم کجایی؟ گفت من دم مسجد جوادالائمه هستم.بعد رفتم دم در مسجد و‌ همو دیدیم..بعد همینطور که داشتیم راه میرفتیم دستمو گرفت که من بهش گفتم اینجا محیط کوچیکه و زشته یکی ببینه و دستمو از دستش درآوردم. بعد همینطور که داشتیم باهم میرفتیم همون لحظه زن عموم جلومون سبز شد و ایستاد و‌با تعجب باهاش سلام و احوالپرسی و رفت.. بعد همینطور که میرفتیم انگار توی صحن یه زیارتگاه بودیم من یه لحظه برگشتم سمت ضریح که از بین پرده ها پیدا بود و گفتم السلام علیک یا علی بن موسی الرضا.. تعبیرش چیه؟

من خواب دیدم در حال گریه به حرم امام رضا رفتم و بارون هم میومد بهم دعوت نامه غذای حرمم دادن این خوابو شب تولدمم دیدم و فکرمو مشغول کرد