تعبیر خواب راه رفتن

سلام من دیده بودم دارم با یه پسره پیاده روی میکردیم پسره رو نمیشناختم فقط دیدم همین جوری راه میرفتیم

سلام خواب دیدم دارم راه میرم و سوار ماشین میشم با یک دختر بازیگر معروف ، بعد از ماشین پیدا میشیم میخوایم بریم خونه دختره پیشه باباش ، نگهبان داشت و مارو گذاشت بریم ، بعد یکی دیگه از بیرون اومد تو داشت الکی سوال پیچمون میکرد تا نزدیک شه ، بعدش با اسلحه نگهبان رو مجبور کرد در رو باز کنه ، ما هم دستمون بالا بود که یدفعه خواست منو بکشه که من قفلش کردم و یجورایی با پا و دست داشتم خفش میکردم ، قصدم کشتنش نبود ، فقط میخواستم بیهوش شه،
بعد چند نفر دیگه هم اومدن منم بازم با اون ها درگیر شدم و زدم

سلام وقت بخیر
خواب دیدم تو با پسر خالم رفتیم سوار ماشین شدیم میریم میگردیم ماشین هم برای خودمون نبود تو خیابون هم میرفتیم
بعد از بغل ماشینا رد میشدیم اونا ماشینشو میگرفتن طرف ما ما هم همینجوری به راهمون ادامه میدادیم
تا رسیدیم به یجا کوبند ماشینو به ی ماشینی که برای ی مرد بود
مرده شاکی شد اومد پایین منم مثلا انگاررشاکیم میخواستم برم پایین که دیدم یارو با اعصابانیت میگه چیکار میکنین زدین ماشینمو خرد کردید بعد میاین منو بزنین .
ما هم از ماشین اومدیم بیرون و فرار کردیم
از جاده راه میرفتیم که یهو گفت بیا از باغ بریم خونمکنو نفهمه
منم گفتم باشه .
نمیدونم چیشد من رفتم هوا رو هوا پرواز کردم پسر خالم دید من دارم میرم هوا پرواز میکنم ی طناب داد دستم بعد فرار کردیم ولی اثری از مرده نبود!
از باغ که رد میشدیم کلا درختای بلند بود من میخوردم بهش
گفتم بسه بکشم پایین با طناب بعد رسیدیم خونه ی من که جلوش دریاچه روستامون بود خودشم ویلایی جذاب و خوشگل
رفتیم توش بعد مامانم زنگ زد گفت بورو از نمایندگی ماست بگیر
منم لباس پوشیدمو رفتم
رفتم نمایندگی طبقه اول برای ماشین بود منو که دیدن گفتن سلام اقای فلانی چطورین خوب هستید ؟
منم ممنون گفتمو ازش پرسیدم نمایندگی ماست کجاست
گفت بالا
رفتم بالا دیدم ی دبه بزرگ متوسط ماست گذاشتن اونجا میگن از اون بردار
همکلاسیمو دیدم که داره جمع میکنه
گفتم این نمایندگیه گفت اره منم جمع کردم

سلام. من خواب دیدم در مسیری پیاده میرم که مادرم و اقوام (همه خانم بودن )رو دیدم سلام و احوالپرسی کردم مادرم خوشحال بود.فقط چند تا از اقوام به من پشت کردند.

ان خانم‌با من تماس گرفت و گفت اگر نمیخوای شما را به پلیس معرفی کنم سریع به جایی که میگم بیا و عشقت هم‌پیش من است و من میخواستم به انجا بروم‌ و اول خوابم‌که قدم میزدیم‌شب بود و اواسط خوابم به بعد انگار روز نزدیک ظهر بود

با سلام. بعد از سحر در خواب دیدم که در منزل مادربزرگم هستم که چندسالی است به رحمت خدا رفته. قبلا زیر زمین شلوغی داشتند که در خوابم بسیار خلوت و تمیز د پرنور شده بود ومن متعجب بودم که چطور شده. در خوابم حدود دو ساعت به تحویل سال مانده بود. عمه ام اصرار داشت بمانم. اما همسرم میخواست به منزل بر گردم ودور هم باشیم. من گفتم میمانم وهمسرم در حال رفتن بود. ناگهان تصمیمم عوض شد به همسرم گفتم می آیم. اما دیدم ایشان در حالیکهپدرشان را سوار کرده بودند حرکت کردند. من بلافاصله ب ای تماس با ایشان اقدام کردم و بدون توجه به دلخوری عمه ام از خانه بیرون زدم تا وقتی که ت انستم تماس بگیرم با برگشتن همسرم با ایشان بروم. متاسفانه به هیچ عنوان نمیتوانستم تماس بگیرم. یا شماره نمی گرفت ،یا گوشی خراب می شد و یا پسخگو نبود. فقط توانستم به پسرم زنگ بزنم وپیغام برسانم که منتظرم. مسیر شلوغ بود. تعداد زیادی خانم سالخورده منتظر اتوبوسی بودند که به کربلا سفر کنند واز تاخیر چند ماهه ناراحت بودند. اکثرا خود را روی پله های زیر گذر می کشیدتد تا برسند. صحنه ی معنوی زیبایی بود ومن عکس گرفتم. در حالیکه مدام مشغول تماس بودم به سایر مردم که نزدیک تحویل سال در خیابان بودند نگاه میکردم. با خودم گفتم شاید نبودن من در کنار پسر وهمسرم در تحویل سال برای این بوده که این مناظر را ببینم یا اینکه تقدیر است امسال از دنیا بروم وکنارشان نباشم. در کل خواب تلاش زیاد من برای تماس با همسرم وموفق نشدن مشهود بود. تعبیر چه میتواند باشد؟ تشکر

سلام من خواب دیدم با کسی که دوسش دارم در حالیکه دست همو گرفتیم در حال قدم زدن هستیم و من دستش رو بوسیدم سپس به همراه خونوادم رفتیم خونشون طبقه دوم بودن و چایی پذیرایی کردن ازمون خواستم ببینم تعبیرش چیه

سلام
من خواب دیدم در مسیر برگشت به خونمون هستم که فاصله چندانی هم نداره با خونمون خودم تنها بودم و عادی اما شب بود و احساس میکردم کسی شاید همراه منه که نمیبینمش و کاملا خوب و استوار راه میرفتم وسط راه برگشتم و بک شخصی رو دیدم که انگار در خواب برام آشنا بود و یادم اومد چند بار جاهای مختلف دیدمش حس ترس برم داشت این که من تنهام و شب و هیچکس نیست نگام میکرد اون اقا ولی حرکت نمیکرد یا اگر بود خیلی اروم بالاخره با هر حسی بود به خونه رسیدم
و برای پدر و مادرم تعریف کردم این ماجرا رو و اون اقا
ممنونم از سایت خوبتون❤

سلام
من‌خواب‌دیدم ‌که‌پدربزرگم که قبلا فوت کرده روی یک پایش راه میرود و هنگامی که پسرانش را میبیند رو از آنها برمیگرداند تعبیرش چه میشود حتما حتما جواب بدید تشکر

سلام خسته نباشید
من دم دمای صبح خواب دیدم که تو مدرسمون و بعدشم تو خیابون دارم به سختی راه میروم
خواهش میکنم تعبیرشو بگید