تعبیر خواب دوست و یار

سلام من با دوتا از دوستام ١ سال هست كه قطع رابطه كردم و اوايل به شدت ارشون عصباني بودم.چندروز پيش با خودم فكر كردم سايد منم مقصرم و شايد برم زنگ بزنم كه دوباره اوكي بشيم.(هميشه منتظر درخواست اونا براي برقراري مجدد دوستي بودم اين مدت).چند شب پيش خواب ديدم كه اين دوتا دوست من با ٢-٣ تا از دوستاي ديگه خودم توي ماشين (l90) كه هيچكدومشون ال ٩٠ ندارن،توي حياط خونه ما پشت ماشين من پارك كردن من اول رفتم پيش ماشين اونا از شيشه شون سلام دادم و تو دلم منتظر اون ٢نفر بودم حرفي بزنن كه نزدن و منم به هشون گفتم كجا ميرين خوشبگذره در حالي كه يجوري انگار داشتم تمرين صبر ميكردم كه ناراحت نشم(دليل ناراتيم ازون ٢نفر خيانت در دوستي و پيچوندن هاي زياد بود)و من ميخواستم دنده عقب بگيرم بيام بيرون اينه رو نگاه كردم يه لحظه يكي ازون ٢تا كه باهاش مشكل داشتم دوتا دستشو به عنوان سلام با لبخند تكون داد چندبار(لباس سرمه اي پوشيده بود).

لحظه بعدي من از ماشين كه توي خيابون بود پياده شدم برم درب پاركينگو ببندم يكي ديگه ازون ٢نفرو ديدم كه اروم از حياط ما داشت ميرفت سمت اون ماشين ال ٩٠ و حس كردم داره اروم راه ميره من برسم بهش حرف بزنيم،ولي دوبه شك بود منم خمينطور ميخواستم صحبت كنم باهاش كه دوبه شك بودم (من همچنان منتظر اقدام اون هستم براي عدرخواهي و خودمم دوسدارم سريع اين قضيه اوكي بشه )و در اخر فقط رد شد و رفتني فقط به من يه لبخند عجيب(شايد از تمسخر و خودبزرگ بيني) زد و رفت.كه فردا پس فرداي اين خواب يكيشونو جلوي در ديدمو فقط سلام داديم بهم ديگه(هموني كه تو خواب دست )تكون داد.

ممنون.

خودم نميدونم بايد من اقدام كنم يا ن ولي درونم انگار ميگه من

با سلام و عرض ادب؛ من دیشب خواب یکی از هم کلاسامو دیدم تو یک ماشین بود حس میکردم با پدرش منتظرن من بیام و پدرش بگه چرا پسرمو ازیت کردی منم یک گوشه ای قایم بودم بعد از طرف راننده یک اقای قیافش نسبتاً آشنا بود بعد دیگه فهمیدم پدرش نیست رفتم سلام اینا کردم و بعد اون اقای با هم کلاسم سوار ماشین شدن و از اونجا رفتن تا جایی که از من دور شدن خدا میدونه چقدر بوق برام دادن و بعد میخواستم برم یک دفعه یک مغازه دیدم مال تزعینات ماشین بود یک پیر مرد اومد پایین یک ساط دستش بود و میسرود و گفت انگلیسی حرف بزن حرف زدم بعد گفت اسپانیایی حرف نزن انگلیسی دیگه از خواب پاشودم

سلام ، خسته نباشید.من خواب دیدم با خانواده ام رفتیم پیک نیک اونوقت من داشتم منظره طبیعت رو نگاه می کردم که یه دفعه گوشیم پیام اومد .روشن کردم ببینم کیه دیدم یکی از دوستامه که اول باهم خیلی صمیمی بودیم ولی بعد به دلایلی از هم جدا شدیم بعد دوباره با هم آشتی کردیم. راستش من یه چند وقته دارم یه رمان می نویسم اونوقت این دوستتم داره رمانو می خونه.بعد تو پیام بهم گفته بود :لیلا چرا قسمت جدید نمی دی بیرون؟راستش چند وقته به خاطر مدارس نتونستم رمانم رو کامل کنم.بهش گفتم :عزیزم من الان پیک نیکم با خانواده برسم خونه می نویسم، و یه دفعه از خواب پریدم دو دقیقه فقط تو شک بودم.تعبیر خوابم چی می شه ؟ممنون می شم بگید خیلی نگرانمT~T

سلام خسته نباشید.

من روزی خواب یک همکلاسی رو میبینم توی مکان های مختلف برای مثال دیشب خواب توی مهمونی یکی از همکلاسی هام رو دیدم. میشه بگید دلیلش چیه؟

سلام خسته نباشید.من خواب دوستم که خیلی وقته ندیدمش رو دیدم که سرکلاس بودیم و بعد از مدتی به بیرون اومدیم (کلاس توی یک جنگل یا همچین چیزی در یک کانکس و یا اتاقک بود که فقط خودم و خودش بودیم)و اون من رو به یک جای دور برد که کلی آدم اونجا بودن به نظر یک مهمونی خانوادگی میومد و همه میخندیدن و انواع غذاها و دسرها وجود داشت و من مدام بهش میگفتم بیا بریم کنار شطرنج ها(یک مکانی بود که کلی مهره شطرنج بزرگ داشت و من این رو درخواب های قبلیم فکر کنم دیده بودم) اون افراد هم من و هم دوستم رو میشناختن اما یکم مهمونی خسته کننده ای داشتن(بازسازی از مهمونی هایی بود که خانواده های مرفه بودن و دوستان پدرم بودن اما بازم افرادش فرق میکردن و مکانش هم همینطور) مهمونی اونها درون یک ساختمان کوچک شفاف بود که درهاش همه باز بودن و نصف مهمون ها بیرون نصفشون داخل بود و همکف بود. فضای بیرونی اونجا خیلی سرسبز بود میشه گفت مثل بهشت. جالب اینجاست این دوست من خودش دو نفر بود برای من. ترکیبی از یک دوست دوران ابتدایی و یک دوست دوران راهنمایی.(این دوستها مدام در خواب من میان…درصورتی که من احساس میکنم نه چیزی بهشون مدیونم و نه ناراحتی ازشون دارم و خاطراتمم باهاشون رو از یاد بردم و خیلی کم بهشون فکر میکنم.)یکهو دوستم من رو به یک اپارتمان رسوند( مثل خونه خودمون بود اما انگار دلباز تر و بزرگ تر بود کلا یک فرقی با خونمون داشت)و من رو به سمت قسمت قوس دار خونه که یعنی آخر خونه باشه رو به پنجره ها برد و یک ماشین مشکی رنگ (که بازم مثل ماشین خودمون بود اما نه کاملا)رو نشونم داد که بنظر گرون قیمت هم میومد یعنی من این فکر رو کردم چون توی عالم خواب من خیلی فرد پولداری نبودم یعنی از واقعیتم خانواده کم درامد تری داشتم بهش گفتم ما از این ماشین ها نداریم و چطور ممکنه و اون به من یک چیزی مثل سفرت خوش گفت و به من گفت که برم سوار اون ماشین بشم و حتی انگار وسایلم هم اماده شده بودن که برم ولی نمیدونم کجا ولی اون لحظه احساس خیلی خوبی داشتم.

سلام من دوستی که چن ساله ندیدمش و فقط از طریق مجازی باهم رابطه داشتیم یعنی تا تابستون پارسال آخه پارسال که برادرش فوت کرده اول گوشیش خاموش شد بعد هم پیج اینستاشو بست و دیگه همین رابطه ی مجازی ماهم تموم شد خوابشو دیدیم تو خواب انگار نزدیک صبح یا نصفه شب بود حالش خیلی بد بود لباس سیاهی تنش بود و لباسش خیلی کثیف بود و همه ی آرایشش تو صورتش پخش شده بود و کلا وضعش خوب نبود و بهش گفتم چی شد چرا اینجوری شد چه اتفاقی برات افتاد بهم گف هیچی نگو فقط بیاین بریم خونه ی ما ( با من و مامانم بود ) خب با اصرار ما رو برد من رفتم خونشون بعد چن ساعت گزشت دوست من حاله دیگه مثل قبل حالت توهم و مست نداشت بعد حاش که یکم بهتر شد بهش گفتم نمیگی چرا اینجوری شد ریخت و قیافت ابن رو هم بگم قبلا دوست صمیمی بود تو واقعیت بعد هم رابطمون مجازی شد بعد مرگ داداش بزرگش هم کلا از تو مجازی رفت گوشیش خاموش شد و….. ادامه خواب بعد منو کشوند تو اتاقش کشوندم پایه لپ تابش گف هرچی میخوای بدونی تد لپ تابم هس کلی عکس از دوستم با وضع نامناسب مسته کرده و برهنه و لخت و…… بود بعد گف دیشب مشروب خوردم بعد دیدم مانتو لباسه بیرون تنش گف میرم بیرون بعد اومدم لپ تاب دوستمو خاموش کنم دیدم نمیتونم بعد مامان دوستم هم که تو واقعیت زن زیاد خوبی نیس و ظاهرش خوب نیس و….. بهش گفتم لپ تاب خاموش نمیشه بعد تا اینو فهمید مث دیونه ها منو با موهم می‌کشید بیرون و کتکم میزد که کی به تو گفته لپ تاب پسرمو روشن کنی پسرش که تو واقعیت مرده به این دلیل منو میزد بعد یدفعه از خواب پریدم

ادامه خواب بعد منو کشوند تو اتاقش کشوندم پایه لپ تابش گف هرچی میخوای بدونی تد لپ تابم هس کلی عکس از دوستم با وضع نامناسب مسته کرده و برهنه و لخت و…… بود بعد گف دیشب مشروب خوردم بعد دیدم مانتو لباسه بیرون تنش گف میرم بیرون بعد اومدم لپ تاب دوستمو خاموش کنم دیدم نمیتونم بعد مامان دوستم هم که تو واقعیت زن زیاد خوبی نیس و ظاهرش خوب نیس و….. بهش گفتم لپ تاب خاموش نمیشه بعد تا اینو فهمید مث دیونه ها منو با موهم می‌کشید بیرون و کتکم میزد که کی به تو گفته لپ تاب پسرمو روشن کنی پسرش که تو واقعیت مرده به این دلیل منو میزد بعد یدفعه از خواب پریدم

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه و خسته نباشید

من چند سالی هست به دختری علاقه دارم

دیروز خواب دیدم دوست اون دختری که بهش علاقه دارم را میبینم و با او صحبت میکنم راجب دختری که علاقه دارم ازش میپرسم دوست پسر داره؟ یا مثلا میگم کجا زندگی میکنه؟ با کی زندگی میکنه؟ که اون دوستش هم همه اطلاعات به من میده و من خیالم راحت میشه که اون دختره تنها هستش و کسیو تو زندگیش نداره

میشه لطف کنید تعبیر خواب منم بگید

سلام. وقتتون بخیر. خواب دیدم که دوست و هم دانشگاهی قدیمی مو که پسر بود بعد مدت ها دیدم و کلی توی خواب شوخی و خنده داشتیم و به حرف میزدیم و میخندیدیم. چون در واقعیت هم ادم خیلی شوخی بود و کلا با هم سر کلاس حیلی میخندیدیم.و من یه مقدار بهش علاقه مند بودم.توی خواب دوست دیگه من که دختره کنار من بود و من انگار میخواستم رابطه خوبم رو با اون پسر به این دختر نشون بدم که ببینه من محبوبم

در جای دیگه خواب میخواستم برم به یه نمایش تئاتر در تلاش و تکاپو بودم که برسم تو راه ادمای مختلف رو میدیدم انگار راه عجیب و غریب بود مثل دنیای واقعی نبود! اخر هم رسیدم و دم اجرا رفتم بیرون که به کسای دیگه ای هم که تو خواب یادم بود بگم بیان ببینینن و در اخر هم نرفتم دیگه ببینم.

خواب های عجیبی دیدم پر از ادم ومبهم. تعبیرش رو میشه بگید ممنونم

سلام من یک دوست صمینی دوره بچگی داشتم تومدرسه که چندساله فقط ارزوی دیدن دوبارشو دارم بعضی مواقع خوابشو میدیدم ک خودش هم بود وباهمون تیپ مدرسه هستیم اما چندسالی هست ک دیگ ازاین خوابانمیبینم دیشب خواب دیدم بزرگ شدم و سر یه کلاسی هستم ک دختروپسر هست بعدازمعلم اجازه میخوام بصورت شاگردانگاه بندازم شاید یک اشنادیدم ک ازش درباره دوستم بپرسم معلم فکردمنظورم یپسرهست دارم دنبال اون میگردم ک یهو ی دختری بلندشد و گفت خانم ایناتوبچگی عاشق یه پسری یودن که یهوخاهرم ک نمیدونم ازکجااومد بادست جلو دهنشو گرفت منم یهو بلند دادزدم دارم دنبال فلانی میگردم هیچوقت توخوابم اسم و فامیلیشونگفته بودم این اولین باربود جوری ک وقتی یهو بیدارشدم ازترس داشتم مورمور میشدم تو خواب بدجور مصمم بودم ک پیداش کنم