تعبیر خواب دوچرخه و دوچرخه سواری

سلام خواب دیدم سوار بر دوچرخه ای با ارتفاع حدود 7 الی 8 متر هستم و در حال حرکت دلشوره از افتادن داشت میکشتم و فقط برای ایستادن باید دست به ستون و یا درختی میگرفتم با همین افکار سرم رو برای اینکه به شاخه برگ درختان نخوره مدام تکون میدادم و با دوچرخه ویراج میدادم و مردم رو میدیدم که از بالای دوچرخه کوچک به نظر می امدن وفقط دنبال ستونی میگشتم که بتونم از حرکت وایسم وترس از اینکه نتونم ستون رو درست بگیرم هم باعث میشد مدام از کنار ستونها بگذرم ممنون میشم تعبیر بفرمایید

سلام و درود
خواب دیدم سوار دوچرخه هستم از یه جاده فرعی که جنگلی به تقاطع رسیدم و دیدم ماشین ها ایستاده بودند اول فکر کردم راه بسته است و چون جاده شیب داره ترمز ندارم یا فقط ترمز جلو دارم که اگه ترمز جلو بگیرم بیفتم اما وقتی ترمز گرفتم دیدم درست بعد دیدم همراه با مسافران اتوبوس از کنار دریا وارد شهرک شدیم از یه مرد که پرسیدم ایرانه گفت نه رسیدیمد ترکیه دیدم مدیر داره راننده برا شهرک استخدام می کنه و از متقاضی تست میگیره خواستم منم برم اما دیدم ما داریم مخفیانه ار اونجا داریم رد میشیم
سپاس

سلام من یک دختر ۲۱ ساله هستم و دانشجو هستم امروز بعد از یکی از امتحانات پایانترمم خوابیدم و خواب دیدم با سرعت بالا در حال سواری روی موتور سیلکت در خیابان بسیار شلوغی هستم اما بر خلاف جهت همه دارم حرکت میکنم و من چون اصلا رانندگی بلد نیستم نمی دونستم باید چطوری کنترلش کنم پس موتور رو به سمت پیاده رو سوق دادم و با کشیدن پاهایم رو زمین متوقفش کردم و بالاخره ایستاد و من در حالی که خیلی ترسیده اما در عین حال خوشم هم اومده بود چون من عاشق موتور هستم و کاملا متعجب بودم چون مسیر طولانی رو بر خلاف همه رفته بودم طوری که گم شده بودم و نمی دانستم دیگه کجام اما اتفاقی نیافتاد .
اگر تعبیری داره لطفا بهم بگید و ببخشید پی امم طولانی شد ساعت خواب تقریبا با اذان ظهر

سلام من دیشب خواب دیدم رفتیم یه جایی شوهرم ،پدر ، مادرم و دوتا دختر عموم و دوتا خانواده عموم بودن یه جای طولانی بود شب بود من سوار دوچرخه ام شدم رفتم به سمت دختر عموم (نازنین) که سوارش کنم ببرمش پیش بقیه خانواده وقتی سوارش کردم زور میزدم تا دوچرخه رو از سر بالایی ببرم و موفق شدم بردمش پیش بقیه خانواده .
یکی از دختر عمو های دیگه ام (سمیرا)که شوهرم از این یکی دخترعموم بدش میاد با دوچرخه رفتم که اونو هم ببرم پیش خانواده اش .
خانواده این دختر عموم(سمیرا) یه جایی دور از ما نشسته بودن یه قسمتی توی کوه .سمیرا رو سوار کردم از یه سراشیبی توی کوه به سختی و کنترل کردن دوچرخه ام بردمش پایین ولی خوردم به یه سنگ و دوچرخه و خودمون افتادیم . سمیرا رفت پیش خانواده اش و بهم گفت تو برو پایین من بعدا دوچرختو برات میارم و من تنهایی از کوه اومدم پایین رسیدم به یه زمین کشاورزی و از اونجا رد شدم رسیدم به دریا و بعد از اونجا رسیدم پیش خانواده ام ودیدم که شوهرم توی تاریکی تنها نشسته یه گوشه و رفتم پیشش و خبر رسید بهم که چند نفر دوچرخمو پیدا کردن و به عموم ندادنش و بعد بیدار شدم.

من دیشب خواب دیدم سوار بر دوچرخه هستم پسر عموم پشت دوچرخه نشسته باسرعت داشتم به یک سراشیبی می رفتم و خوردم به یک مغازه که کلا شیشه های آنها شکست به سختی از سر جاهم بلند شدم و معذرت خواهی کردم و بلند شدمو از آنجا رفتم.

سلام من خواب دیدم پنج شیش تا دوچرخه داشتم وقصد داشتم ی کاری کنم ودوستام همراهم بودن منم به هر کدوم از دوستام(چنین دوستایی در واقعیت ندارم یعنی نمیشناختمشون)ی دوچرخه دادم و خودمم سوار یکی شدم از رنگ دوچرخه ها فقط یادم میاد یکیشون صورتی بود ولی یادم نمیاد بقیه چه رنگی بودن ویادم هم نمیاد اون دوچرخه ای که من سوارش بودم چه رنگیه ولی دوچرخه ها قوی بودن و بم هدیه داده شده بودن.ممنون

سلام، خواب دیدم دوچرخه میرونم و تو راه خونه هستم و وسط راه چراغ قرمز بود ایستادم وقتی سبز شد دیدم پدرم که سال پیش فوت کرده کنارم هست و من همانطور سوار دوچرخه ام و اون پیاده؛ پیشم اومد و دستم رو گرفت گفت دلم خیلی برای خونه تنگ شده و میخوام هرچه زودتر بریم خونه، گفتم سوار شو پس باهم بریم زودتر برسیم.

ممنون میشم تو تعبیرش نظر بدید و راهنماییم کنید.

سلام، قبل اذان صبح خواب دیدم با دوچرخه دارم یه مسیری رو میرم که مسیرش خاکی بود و یه جا گودال داشت ولی من با سرعت و خیلی خوب ازون گودال رد شدم و یه جا احساس کردم پام به زمین نمیرسه یا صندلیش زیادی بالاست ، به یه مغازه رسیدم وقتی برگشتم دیدم دوچرخه زنجیر جلوش افتاده، داشتم درستش میکردم که بعد متوجه شدم دوچرخه پیچ هاش شل شده و یه قسمتش کاملا از هم جدا شده و بعد به پدرم زنگ زدم و موضوع رو بهش گفتم.

در ادامه شب بود و توی خونه از وجود یه چیزی میترسیدم، احساس میکردم کسی هست که میخواد ما رو اذیت کنه و همه جا دنبالمونه و کل خانواده دور هم جمع شده بودیم و ترسیده بودیم. و خراب شدن دوچرخم رو هم تقصیر اون میدونستم و میخواستم به داییم زنگ بزنم تا کمکمون کنه ولی گوشیم همه جاش شکسته بود و نمیتونستم ارتباط برقرار کنم.

در ادامه شب بود و توی خونه از وجود یه چیزی میترسیدم، احساس میکردم کسی هست که میخواد ما رو اذیت کنه و همه جا دنبالمونه و کل خانواده دور هم جمع شده بودیم و ترسیده بودیم. و خراب شدن دوچرخم رو هم تقصیر اون میدونستم و میخواستم به داییم زنگ بزنم تا کمکمون کنه ولی گوشیم همه جاش شکسته بود و احساس میکردم همون چیز ترسناک اینکار رو با گوشیم کرده تا نتونم ارتباط برقرار کنم

ممنون بابت جوابگویی. فرمودید ادامه خوابم گفتمسوار دو چرخه شدم به دوستم گفتم خیلی وقته سوار نشدم نمیدونم میتونم یا نه.و به راحتی تو نستم دوچرخرو برونم و از سربالایی بالا برم