تعبیر خواب حج رفتن

سلام خدمت معبران عزیز
من صبح خواب دیدم که به همراه خاهرم و یکی از دوستاش داریم از یه کوهی به قصد حج بالا میریم
و یک تکه چوب یا شبیه علف به دست داریم و علف دست من هنوز خشک نشده بود.وقتی که به بالا رسدیدم خیل عظیمی از مردم هر فرد داشت مناسک حج رو دریک قسمت انجام میداد و بعد با اون تیکه علف یا چوب علف های اونجا رو میسوزوند و میگفتن ک گناهاشو سوزونده و از گناه پاک شده و وقتی خودم خاستم مناسک رو انجام بدم بلد نبودم و یک نفر زن به زبان خودم با گریه و زاری مناسک رو انجام داد منم پشت سر او تکرار میکردم و تو دلم میگفتم خدایا من بلد نیستم چی بگم خودت قبول کن و وقتی ۸ دور دایره وار چرخیدم رفتم که با اون علف خودم جایی رو بسوزونم علفم آتیش نمیگرفت چون تر بود و در نهایت موفق به آتش زدنش شدم و وقتی به زمین میزدم که سایر علف هارو بسوزونه یهو همه به حالت دود شد و هیچی نموند حتی آثار سوختگی یا همچین چیزی بعد ک میخاستم برگردم خونه یک قسمت از سینه هام معلوم بود و یک نفر به من چیزی شبیه شیرینی تعارف کرد و دوتا مرد به من بخاطر سینه هام نظر بد داشتن و من خیلی عصبانی شدم و از محل خارج شدم و داشتم میشنیدم که دارن پشت سر مادرم حرف میزنن ولی من به راهم ادامه دادم و سینه هامو پوشوندم و به قصد برگشت به خونه راهمو ادامه دادم ولی مسیر مثل قبل نبود خبری از کوه نبود و همه جا خیابان بود و مدرن مثل همین زندگی امروزی خودمون….در حین حج یکی از خاله هامم دیدم ولی وقت برگشت هیچ احدی باهام نبود

ممنون میشم تعبیرشو بفرمایین ،پیشاپیش تشکر

سلامخواب دیدم که در منزل قدیمی مادربزرگم که به تازگی هم فوت کرده مهمانی بود و ایشان هم بودند با لباسی سرتاسرسیاه ،بعداز اتمام مهمانی من به همراه خانواده و خانواده ی خاله ام قرار بود به سفر حج برویم ، وعازم بودیم ،در لحظه بدرقه مادربزرگم به من گفت من نمیدونم چه دعایی براتون بکنمکه شما دوست داشته باشین و زندگیتون تغییر بکنه ،منم بهش گفتم تو نمبخواد برای ما دعا بکنی ما داریم جایی میریم که دعامون براورده میشه چون احساس کردم داره منت سرمون میزاره،درمهمانی دخترخاله پدرم بود دوست داشت بامابیاد ماهم میتونستیم ببریمش ولی نیومد و دائما گریه میکرد،ما عازم شدیم درخواب میدانستم که ما چندبار مبیتونیم بریم حج ومکه واین اخرین بار نیست ولی چیزی از مکه ندیدم

سلام وقتتون بخیر،خواب دیدم که من به همراه مردی که انگار همسرم بود لباس احرام پوشیده وانگار زیارت کرده بودیم و از دور به کعبه و کسانی که به دور کعبه میچرخیدند نگاه میکردیم و کعبه هم برای قدیم بود بطوری که دورش بیابان بود و ماروی تخته سنگی نشسته بودیم و چهره من کاملا عوض شده بود و بسیار زیبا بودم ضمنا من مجرد هستم لطفا تعبیر این خواب را بفرمایید؟