تعبیر خواب جستجو کردن (گشتن)

سلام وقت تون بخیر
من توی خواب آهنگی شنیدم که فهمیدم کسی که دوستش دارم داره اون رو میخونه . پس سریع صدا رو دنبال کردم و معشوقم رو دیدم . از خوشحالی میخواستم بغلش کنم ولی هروقت بهش نزدیک میشدم اون غیب میشد و برای آخرین باری که سعی کردم ، اون شخص کاملا رفته بود . اما من غمگین نبودم یکجورایی اینقدر از دیدنش ناامید بودم که بودنش رو حتی برای چند ثانیه هم عجیب میدونستم

سلام وقتتون بخیر
ببخشید من مدتی خواب میبینم دنبال یه پسری میگردم همش(البته اون پسر رو میشناسم و یه مدتی تو زندگی من بود ولی حسی بهش ندارم و خیلی وقته هیچ تماسی باهاش ندارم)،آدرسش بلدم همش میرم اونجا(البته مغازش میرم)،این خواب همش میبینم،یه بار میرم درمغازش بسته،یه بار هرچی میرم بهش نمیرسم یهو میبینم رد کردم اونجا رو دوباره برمیگردم،جالب اینه دفعه بعد خواب دیدم رفتم جا مغازش عوض شده بود و تو یه پاساژ رفته بود به خودم گفتم پس برای همین بود اون دفعه مغازش پیدا نمیکردم بعد رفتم مغازش و دیدمش و کلی گفتیم و خندیدیم،دیشبم یه روز رفتم بسته بود و از لا در دستش دیدم انگار داشت اونجا رو میشست ولی هرچی در زدم کسی جواب نداد گفتم فرداش میرم فرداشم دیگه نرسید بیدار شدم من الان مدتیه کلاس زبان انگلیسی میرم و حتی تو خواب زمان کلاسم بود گفتم بیخیال کلاس نمیرم و رفتم اونجا هرچند وقت یه بار این خواب رو میبینم هردفعه تهش یه مدل میشه من معمولا خواب نمیبینم،یعنی جز هرچندوقت یه بار این خواب رو میبینم خواب دیگه ای نمیبینم،اگر میشه بهم بگین که تعبیرش چی میشه؟؟و من چرا همش این خواب تکراری با پایان های متفاوت میبینم؟
ممنون

سلام من پیشب خواب دیدم که دنبال یک نفر می گشتم (که در واقعیت رابطه مون در حد سلام و خدافظ بود ، هم مدرسه ایم بود و تا میخواستیم با هم اشنا شیم کرونا اومد ) اما هرچی دنبالش گشتم پیداش نکردم ! معنیش چیه ؟

من خواب دیدم دارم از یه خیابونی رد میشم بعد یه بنر نظرمو جلب کرد وقتی دقت کردم دیدم اسم یه روستایی داخلش نوشته شده که من با خودم گفتم ا این آدرس فلانیه اون شخص رو من تاحالا ندیدم ولی گمشدمه که به دنبالشم میشه راهنماییم کنید

سلام روز بخیر

راستش من یه چیزی تو مایه های پست قبلی هستم ولی از من خیلی محکمتر هست کسیکه در خیالات من یه نیمه گمشدست وجودشو درکنارم حس میکنم باهاش صحبت میکنم یا حتی باید بهتر بگم من باهاش زندگی میکنم من هرروز زندگیمو بااون تصور می‌کنم بیرون میرم حتی طرز آشنایی در آینده رو هم مجسم و تصور کردم قشنگ در واقعیت انگار حسش میکنم درحالی که نیست چیزایی که درآینده به وجود میاد قشنگ تو ذهنمه راستش من یه رفیق دارم که خیلی باهم صمیمی هستیم اون هم مث من دقیقا ما ویژگی های ظاهریاشون رو بهم میگیم ویژگی های اخلاقی یعنی حس دونفر مون تو خیلی چیزا مشترکه به چند نفر گفتیم ولی خب باور نکردن یا به حس ششم اعتقادی نداشتن.

یه چیز عجیبی که خیلی به چشم میاد اینه که شرایطمونو که نگاه می‌کنیم می‌بینیم ویژگی هایی که ما میگیم از روی حس با منطق خیلی جور درمیاد مثلا سنشون،شغلشون واز این قبیل ویژگی ها تازه من و دوستم هردو تو یه شب یه خوابی که واقعا بهم مرتبط بود دیدیم من آدرس اون نیمه گمشدش رو دیدم اون هم دید که چندسال دیگه یعنی دوسال کمتر از اون سالی که تو ذهن ما هست پیداشون میشه اون آدرس هم خیلی به شهر و دیار ما نزدیکه این مارو خیلی گیج و همچنین کنجکاو کرده متشکر میشم یه توضیح کامل بدید ببینیم واقعا چه حکمتی داره. بابت طولانی شدن هم متاسفم!