تعبیر خواب جدایی و طلاق

سلام خواب دیدم تو خونه ای که با دوست پسرم زندگی میکنم مادرم اونجا بود بین مادرم و دوست پسرم دعوا شد من اومدم که اروم کنم یهو دوست پسرم اره طرف مادرتی در صورتی من طرف نه مادرم بودم نه دوست پسرم بعدش دوست پسرم حرف از جدایی منو خودش میزد و مادرم و دوست پسرم اومدن تو حال تلویزیون نگاه کنن منم تو راه رو خونه بیهوش افتادم اونا نفهمیدن بعد چندقیقه دوست پسرم اومد بالا سرم گفت بلند شو نمیتونستم انگاری تو خواب سکته کرده بودن اخه من هیچ جا بدنم حس نداشت بعد یهو دوست پسرم میخواست ازم جدا شه حلقه که تو دستم بود بهش دادم بعد مادرم گفت هرچی از هم دارین بهم بدین و جدا شین خاتصه رفت وقتی رفت شروع کردم به گریه کردن مادرم انگاری به خاله و دایی وغیره زنگ زده بود که برای اولین بار بیان خونه ام ارومم کنن قبل اومدن مهمانان میدوستم دوست پسرم برمیگرده اخه عینکی عینک جا گذاشته بود عینک شو داشت باد میرد من به زور عینک شو پیدا کردم یهودیدم اومد گفت عینک بده میخوام برم دادم بهش دوباره با رفتنش زدم زیر گریه بعد خونه پر مهمون شده بود همه یه جور میخواستن ارومم کنم ااما اروم نمیشدم دلم میخواستش بدجور بی قرار بودم همه میگفتن یه دوستی بده تموم شده رفته من گفتم باهاش زندگی کردمدوستی نبوده هیشکی درک ام نمیکرد یهو با لباس نامناسب رفتم تو راه پله یهودیدم دوست پسرم اونجاست داشت با تلفن حرف میزد من فکرکرده بودم رفته در صورتی که تو راه پله بود اگه اشتباه نکنم تودستش یه پلاستیک گوجه داشت وقتی دسید لباسم نامناسبدعوام کرد ازطرفی نمخواستم بهش بفهونم برام مهم دیگه نگاه نکردم راه افتادم سمت خونه صدام میکرد وایسا کارات دارم من توجه ای نمیکردم بعدش وارد خونه شدم به من کیک تر تعارف کردن برداشتم خورده ام بعد تواتاق دنال لباس پوشیده که برم بیرون با دوست پسرم حرف بزنم همش دنال لباس طوسی میگشتم تیپم همش طوسی بود شلوار طوسی گیر نیاوردم مجبور شدم شلوار سفید با خط خط قرمز پوشیدم رفتم تو راه یه اتفاقاتی افتاد که یادم نمیاد بعدش چی شد لطفا تعبیرشو بگین

سلام

من دیشب خواب دیدم پدر و مادرم دارن از هم جدا میشن و من هرچی اصرار میکنم اونا اصلا قبول نمیکنن خلاصه اصلا به گریه زاری های من گوش نمیدن و کار خودشون رو میکنن

تا اینکه صبح با گریه از خواب بلند شدم

میشه لططططططططططفا کمکم کنید خواهش میکنم

دارم دیوونه میشم

خیلی ممنون

سلام من خواب دیدم خانواده ام بروز کاری کردن که از همسرم جدا بشم توی اتاقی نشسته بودم و گریه می کردم که مادرم آمد باهم صحبت می کرد من هم همچنان گریه می کردم و میگفتم اگر برای من بود خیلی هم‌خوب بود شما ها کاری کردین که ما طلاق بگیریم و باید خودتون دوباره باهاش صحبت کنید که دوباره ازدواج کنیم و بلند شدم و رفتم بیرون از اتاق

سلام

من خواب دیدم عمویم و زن عمویم از هم جدا شدند لطفا تعبیر خوابم رابگویید