تعبیر خواب اعدام

سلام من خواب دیدم که توی یه اتاق مادر بزرگم رو داشتن اعدام میکردن در صورتی که گناهی نکرده بود. تعبیر این خواب چیه؟

سلام خسته نباشید من خواب دیدم که تو نوشیدنی پدرم قرص خواب ریختم و مرد و منو میخاستن اعدام کنن تو خواب خیلی استرس شدیدی داشتم انگار همه چی واقعی بود جایی که منو توش زندانی کردن شبیه ی خابگاه بود ی تخت بود که هرکی میخاست نوبتش بشه باید روش میخابید وقتی نوبت من شد ب فامیلمون با گریه گفتم به فلانی بگو‌ من خیلی دوستش داشتم (نامزدم که جدا شدیم ) گفتم میخام برم بیرون ب کسی زنگ بزنم وقتی رفتم بیرون به مامانم گفتم بریم پزشک قانونی بگن که مشکل روحی روانی داشتم براهمین اینکار کردم شاید اعدامم نکنن ک از خواب پریدم
اگر تعبیرش رو بهم بگید ممنونتون میشم

سلام و خسته نباشید
خواب دیدم با دوستم سوار موتور داریم میریم
یه کامیون و یه اتوبوس خوردن به هم و چپ کردن
بعد رد شدیم رفتیم جلوتر
به یه جای نظامی رسیدیم
که هیچ خبری نبود
فقط یه گیوتین بود
به دوستم گفتم سَرِتو بذار این زیر الکی
سرشو گذاشت بعد من دسته گیوتینو یه کم آووردم پایین که مثلا سَرِتو زدم
صِداش کردم دیدم جواب نمیده
بعد نگاه کردم دیدم خون راه افتاده و بله شوخی شوخی سَرِش زده شده با گیوتین
بعد پا گذاشتم به فرار

سلام خواب دیدم که برای پدرم بخاطر یه جرم خیلی کوچولو به ناحق حکم اعدام صادر کرده بودن که فک فامیلم برای التماس اینکه ببخشنش رفته بودیم اما تمام اونارو هم بخاطر التماس گرفته بودن و اونارو هم اعدام میخواستن بکنن و همشونو سوار اسب کرده بودن پدرم‌به عنوان مجرم اول تناب به دو صورت با دو گره به گردنش انداخته بودن شبیه اینکه دوتا گردن داشت و هر دوش بسته بودن!!! و تناب پوست گردنش در اورده بود و خونی شده بود صدای شیون و گریه میشنیدم عموم سعی میکرد منو دلداری بده و میگفت نترس اعدامش نمیکنن من برای التماس پیش قاضی رفتم که سوار یه اسب پشت سر پدرم و بقیه که داشتن واسه اجرای حکم‌میارودنش حرکت میکرد شبیه پدر بزرگم داشت با دندونای کوچیک و زرد و من شروع به التماس کردم اما اون با شلاق پشت منو میزد و من مجبور بودم هیچ واکنشی نشون ندم و بهم میگفت نمیشه حکم صادر شده دیگه دست من نیست من بعد این حرفش قانع شدم و از التماس دست کشیدم اما بالاخره اعدام شد من صحنه اعدام نتونستم ببینم اما کلی گریه کردم حتی لحظه ای تو خواب پس از اعدام و نبود پدرم احساس کردم مادرم خودشو به زمین انداخته بود و داشت گریه میکرد!

سلام من خواب دیدم که در یک جایی که اتاق های جداگانه که هر کدام اتاق اعدام بودند و یک تراس شبیه پرتگاه بودن بودم و یک زن و مرد جلاد مرا به بزور به جرمی که خودم نمیدانستم چی بود میخواستند از ان پرتگاه ها پرت کنند پدرم هم انجا بود که خیلی ناراضی نبود که میخواهند اعدامم کنند دوبار مرا پرت کردند نمردم ولی بار سوم که فهمیدم واقعا باید بمیرم خودمم به مرگ تمایل داشتم و خواستم که فقط پدرم انجا باشد بعد لبه ی پرتگاه یکم با پدرم صحبت کردمو ایت الکرسی را خواندم و بعد رو به اسمان به مادر محرومم گفتم که چه بهتر قراره که تو رو ببینم بعد خودمو انداختم و مردم وقتی افتادم فک کردم هنوز زندم ولی روحی بودم داشتم از جسمم خارج میشدم بعد دیدم پدرم داشت به سمت تیکه های جداشده از جسمم میرود و انها را در کیسه انداخت و خطاب به جسمم میگفت میخوام اینهارا جلوی روباه بیندازم دیگر از دستت راحت شدم واقا اونلحظه خیلی ناراحت شدم که من به چه جرمی مردم که مدرم به جسمم هم بد بین شده