تعبیر خواب ازدواج – ازدواج کردن در خواب چه تعبیری دارد؟

سلام خسته نباشید

دختر عموی من چن وقت پیش خواب دیده که پدرم منو پنهانی شوهر داده و به هیچ کس نگفته میگفته ک نمیخام به کسی بگم ک مشکلی پیش بیاد و میگفت ک بعد اینکه از خونه اونا برگشتی خیلی خیلی تعریفشونو میکردی ک خیلی خوبن جام عالیه .(اینم بگم ک دختر عموی من رویاهای صادقه زیاد میبینه یعنی همه ی خواباش ی جورایی اتفاق میفتن و اینکه من اصلن قصد ازدواج ندارم و خودمم دوبار خواب خواستگاری دیدم تازگیا .)ممنون از سایت عالیتون

سلام میشه خواب من رو هم تعبیر کنید

من خواب رو درست یادم نمیاد اما انگار تو مدرسه بودیم یا یک جا و فضای درس مانندی من یادم نمیاد هم کلاسی های خودم بودن یا نه بعد یه آدمی که نمیدونم شبیه یکی از آدم های فامیل بود یا نبود بعد من همش سعی می کردم بهم توجه کنه و درس رو درست جواب بدم و اینا بعد یادم نمیاد احساس میکنم یه چیزی شد که دور شدیم بعدش یادم نمیاد شاید هم نشدیم درست یادم نمیاد بعدش دیدم نامزد کردم و شاید هم ازدواج کردم اما اونا رو ندیدم فقط دیدم دارم خبرش رو به همکلاسی هام میدم و اونا هم تبریک میگن و جشن گرفتیم بعد من با خودم گفتم ۱۶ سالگی ازدواج کردم یکم زوده بعدش گفتم ۱۷ نه ۱۷ و نیم بد نیست بعدش یه احساس اینکه زود ازدواج کردم داشتم و می گفتم کاش حالا انقدر زود نه یه اضطرابی هم داشتم اون فرد رو درست یادم نمیاد بعدش احساس میکنم قبل اینا انگار تو ۱۹ سالگی بچه دار میشم بعد گفتم زوده بعد یاد یکی از معلمام افتادم که گفت تو ۱۹ سالگی ازدواج کرده بعدش اون صحنه هم انگار رفت و درس علوم بود بعد یه جای دیگه بود و بزرگتر و من سعی داشتم دوباره توجه یکی رو جلب کنم انگار اون خوابم رفته بعدش خیلی ها میخواستن جلوش باشن و اینا یهو به فیلم های کره ای تبدیل شد من یه آدم معمولی شاید هم خیلی پایین بودم و یه آدم پولدار بود و اینا و لباس کره ای من پوشیده بودم بعدش صورت خودم نبود یکی دیگه بود ولی من بودم بعدش داشتم خیلی صریح و خوب توضیح میدادم یه چیز هایی رو که اون آدم تبدیل به یک آدم پیر شد و پدر اون آدمه بود و یه عده عصبانی وارد شدن و منو بیرون کردن که چون خوب گفتم بعد همون آدم پیر نگذاشت و گفت از من خوشش میاد و احساس کردم منو میخواو ببره پیش پسرش و دقیقا صحنه هه عین خونه های قدیمی سریال های کزه ای بود بعدش یادم نمیاد احساس کردم از خواب بیدار شدم ولی سمت راستم انگار یه چاقو افتاده بود و خواستم اونطرف ببرم و بندازم

اون اولین خواب رو از چشمای خودم دیدم ولی دومی رو انگار دارم سریال می بینم

این خواب ها توی مدرسه توی خونه و این جور جاها بود و درست و دقیق اصلا یادم نمیاد شاید هم اون آدم زیاد بهم تو خواب آرامش نمیداد چون وقتی بیدار شدم حس خوبی بهش نداشتم

یه جاهایی تو خواب دیدم که گشنمه و دارم نون می‌خورم و سیر شدم و یه جایی دیدم یکی از فامیل های بابام که دو ساله عروسی کرده و بچه اش رو مرده به دنیا آورده بود ولی تو خواب انگار سقط کرده بود و گفت که من خودم رو ناراحت دیدم ولی الان نه دارم باز سعی میکنم و خودم رو نبازم و تلاش کنم اینا رو کنار فامیل های بابام می گفت تو رو خدا خوابم رو تعبیر کنید خواهش میکنم

سلام و ممنون از اینکه وقت میذارین و پاسخ میدین.دوست من خواب دیده که من تو یه مراسم باشکوه با کسی که الان باهاش توی رابطه ام عروسیم بوده ولی میگه توی چهرت غم بود و بغض داشتی انگار

سلام من خوابم ادامه هم داشته ادامش رو فرستادم

میخواستم توجه یکی رو جلب کنم و دیگران هم همین کار رو می کردن بعدش یهو انگار خواب دیگه ای باشه عین فیلم های کره ای شد و من یه آدم معمولی شاید هم پایین بودم ولی اون شخص آدم پولدار و مهمی بود و من داشتم یه چیز هایی توضیح میدادم و لباس های کره ای پوشیده بودم و صورتم صورت خودم نبود و یکی دیگه بود و بعضی ها دوست نداشتن من توضیح بدم و منو داشتن بیرون مینداختن

سلام من حدودا دو سالی است که با پسری دوستم و رابطه ی خوبی هم داریم که احتمال به نتیجه خوبی رسیدنش هست خوابی دیدم که توش با حضور و رضایت خونواده ها عقد محضری انجام شد و اینه که اونجا هم ایشون شک و شبهه و تردیدات منو برطرف کردن و جز تردید کوچیکی که من بخاطر سریع پیش رفتن ماجرا داشتم همه چیز بشدت مثبت و واضح بود. میخواستم بدونم تعبیرش چی میشه

سلام من از یکی از امامان خواستم که حاجتم رو بدند و ربط به ازدواج داره و من خیلی از این خواب ها این چند روزه زیاد می بینم و دیشب هم خواب دیدم که تو یه خونه ای هستیم و دوستانم فکر کنم بودند و خانواده و افرادی کی نمی شناختم و دور هم جمع شده بودیم و داشتیم حرف میزدیم و تیتراژ اول سریال ستایش پخش می شد شاید هم آخرش بود بعدش من داشتم یک سری برای شوخی قیافه ام رو ناراحت جلوه می دادم و داشتم ادای تیتراژ رو در میاوردم بعدش با خودم گفتم الان اون آدم نامحرم من رو می بینه و زشته واسه همین تمومش کردم

من خواب دیدم ک پسر عموم داره ازدواج کنه و برادرش ک هم سنمه هم قراره از من خاستگاری کنه و اونا میگن ک بابای من قول داده ک زنش شم و من اراحت بودم و میخاستم گریه کنم از طرفی برادرش هم مخالف بود .

سلام علیکم

در خواب دیدم که دختری را که ناشناس است را به زور از دست گرفتم و به عاقد بردم که ما را عقد کند و عقد کرد اما عاقد انگار ناخوشایند بود و بعد از ان دختر ناشناس از عاقد پرسید به نظرتان این خوب است (یعنی من ) ومن جواب دادم که اره خوبم و دختر لبخند زد .

سلام.عرض ادب.وقتتون بخیر.

دیشب در خواب دیدم ساعت ۱۹ ازدواج من و شخص مورد علاقه و خواستنیم “درخواب” هست.

۱۰ مین به ۱۹ مامان فرمودن چرا لباس تن نکردی آماده نشدی الآن خانوادهء داماد تشریف میارن.

زن‌دائیم آرایشگره قرار بود یه آرایش ساده داشته باشم.

من و خواهرم به اتاقم رفتیم و من لباسمو تن کردم.لباسم در عین سادگی بسیار زیبا بود.خواهرم با تعجب و شگفتی فرمودن چقد خوشگل شدی لباست چقد خوشگله.من به سمت اتاقی ک زن‌دائیم بودن رفتم.دائی و داداشم تو سالن کناری دراز کشیده بودن منو ک دیدن فرمودن یه دور بچرخم.

“

با حسرت تو دلشون اینا رو گفتن من متوجه میشدم”:

دائی فرمودن این دخترا مال خودمونه اونوقت زنای ما☹داداشم فرمودن خواهرای خودم اینطور زن من اونطور