تعبیر خواب گردباد – معنی دیدن گردباد در خواب چیست؟

سلام وقتتون بخیر
خواب دیدم در یک خونه هستم نمیدونم کجاست برادر و پسر عموم داخل اتاق خواب بودن ، اومدم حیاط دیدم توی جاده که خاکی بود گرد و خاک شبیه گردباد داره میشه کنار دروازه بودم ، تا دروازه رو بستم دیدم سنگ و خاک به پشت دروازه برخورد کرد و رعد از بالا به زمین در جاده خاکی خورد ، به خودم گفتم خوب شد دروازه رو بستم ، از حیاط به سمت درب ورودی خانه اومدم دیدم گردباد اومده همون دروازه که من بودم و همون جا یه رعد زد دوباره گفتم خوب شد اونجا نبودم ، ادامه داره….

سلام خسته نباشید …‌‌‌دوستم خواب دیده ما تو جای غریبی هستیم که بادو گردوغبار بلند میشه و گردباد میشه گردباد همه چیزو خراب می‌کرده و من از ترس داشتم گریه میکردم ایشون به من میگه بیا بریم داخل این خونه که در امان باشیم ما دوتایی میریم اونجا و همو بغل میکنیم ایشون به من میگه دیدی اومدیم اینجا نجات پیدا کردیم بعداز گردباد ما سالم از اون خونه خارج میشیم
من در واقعیت یه خواستگاری برام اومده وقتی دوستم اینو تعریف کرد حس بدی گرفتم درحالی که من به دوستم چیزی نگفتم در این باره این خواب برام خیلی عجیبه

ادامه خواب
دکمه ریموت رو زدم و همه ی درها در پارکینگ در حیاط در پنجره ها همه بسته شدن به طوری هیچ راهی برای ورود به خونه وجود نداشت صدای وحشتناک گردباد رو شنیدم و فهمیدم که رسیده به خونمون خونه ی مارو از جا کند و برد توی هوا ماهم داخل خونه اینور و اونور پرت میشدیم من آیت الکرسی رو خوندم بعد از چند دقیقه دیدم دیگه خونمون تکون نمیخوره و انگار فرود اومده بود روی زمین دیگه صدای گردباد رو نمی شنیدم دوباره دکمه ی ریموت رو زدم درها باز شدن رفتیم بیرون ببینیم چخبره دیدیم گردباد از بین رفته ابر های سیاه

سلام وقت بخیر
واقعا ترسیدم
خواب دیدم منو خواهرم رفتیم خرید کفش و…موقع برگشت درحال خندیدن کسی ک دوسش دارمو میبینم باهم قهر بودیم رسیدیم ترمينال مردم داد میزدن فلان شهرو زدن و…
یهو دادن زدن گردباد بخوابید دیدم خیلی گردبادش بزرگ بود بعضی ها که دیر متوجه میشدن پرت می‌کرد میمردن یا زخمی میشدن من دراز کشیدم وقتی که رد شد مردم پا شدن صلوات و الله اکبر میگفتن من با گریه دنبال عشقم میگشتم 😭اما با یه اسم دیگه🙄
دیدم بیهوشه😭با گریه رفتم سمتش کم کم به هوش اومد میگفت اب،مردم بهش آب دادن و…

سلام
خواب ديدم از دور يه گردباد عظیمی تو راهه.
بابا پيشم بود رو صندلى چرخ دار.
سريع صداش زدم كه ببرمش پايين توى پناهگاه.
دنبال چراغ قوه ميگشتم توى كشو بابا گفت: من چراغ قوه دارم.
بيدار كه شدم قلبم سنگين بود.
يه آسپيرين خوردم.
ديشب هم همينطور شده بودم.

گردباد رو از دور ديدم. هيچ صدمه يا نابودى جايي نبود
فقط به نظر ميرسيد مستقيم داره مياد به طرفمون.
جالبه بابا گفت چراغ قوه داره!
رو صندلى چرخ دارش بود بايد بغلش ميكردم ببرمش زيرزمين تو پناه گاه.

درشهربازي بادختر خاله ام سوار تاب كه خيلي خوشحال بوديم (برادرم هم از دور تماشامون ميكرد اما انگار با تعجب)،كه بعد از اتمام جايي حالت بالكن چوبي بود كه تعداد زيادي از مردم(انگار همه دختر بودن)از بالكن ب سمت پايين رفتن به جز من و يك دختر ديگر كه نشسته بوديم روبه روي هم و داشت با تلفن صحبت ميكرد، يك دفعه باد گردبادي سفيد رنگ بزرگي از دور به سمت ما آمد(كه من پشتم به گرد باد بود)نزديك ما اومد همين جور كه نشسته بودم و پشتم به گرد باد بود ميخواست من را بلند كند كه همينجا يك دفعه از خوب پريدم
ساعت ٦:٥٠تا٧صبح بود پنج شنبه ٨ابان٩٩

سلام من دیشب خوابی دیدم که درست به خاطر نمیارم ولی یادم هست که بیرون گردبادی سیاه بوده بزرگ و سیاه دیدم که داره همه چیز رو از بین میبره ولی ندیدم کسی رو اسیب برسونه من انگار توی یه برج بودم واز پنجره شیشه ای میدیدم ناگهان انگار اون گردباد سیاه کوچک شد و سعی داره بیاد به داخل ساختمان دقیقا یادم نیست انگار که اومد توی و از کنارم گذشت و یا انگار اومد تو ولی ناپدید شد یا انگار از یک طرف بدنم لمسش کرد و بعدش ناپدید شد بابد بگم که من در اوضاع روحی خیلی بدی هستم و اصلا خوب نیستم شب قبل از خدای هخودم خواستم توی خواب بهم نشونه ای بده و این خواب رو دیدم میدونم تعبیرش تلاطمات روحی شدید هست که در مورد این برحه زمانی من صدق میکنه چیزی در درونم داره منو میخوره و خودم میدونم که نیاز به کمک دارم لطفا تعبیرشو بهم بگین
ممنونم تعابیر شما هنیشه عالی و دقیق هست