تعبیر خواب افراد مشهور و شخصیت‌ های معروف

سلام من خواب دیدم می خوام گونه خواننده مورد علاقه ام را لمس و نوازش کنم اونم هی فرار میکرد انگار می خواست بازی کنه یا شایدم باهام شوخی و یا اذیتم کنه هی میخندید و دورم میچرخید منم هی صداش میکردم دنبالش می کردم اونم بلاخره جلویم ایستاد و بهم نگاه کرد من گونه اش و لمس کردم حس خوبی،داشتم پوستش خیلی نرم بود یه اخم ریز کرد و بعد لبخند زد و دوتامون باهم خندیدیم تعبیرش چی میشه ؟! ممنون

سلام خسته نباشید ممنون ازشما ادمین عزیز که برای ما وقت میزارید وتعبیرخواب مارو میگید. ‌…

من دیشب خواب دیدم که بازیگرمورد علاقم سحر قریشی که میتونم بگم یه جورایی خیلییییییی زیاد دوسش دارم بعد دیدم با نمیدونم دوستش بود یا نه ولی با یه دختر اومده بود خونمون

بعدش سحر قریشی تو حیاط وایساده بود منم خیلییی خوشحال بودم بعدش اول مامانم رفت بعد من کنار مامانم ایستادم بعدش دیدم سحر داره بهم لبخند میزنه بهش گفتم سحرجون من یکی از طرفدارت هستم بعد گفتم یعنی بزرگترین آرزوم این بود که از نزدیک ببینمت بعد بازم بهم لبخند زد خیلی خوشحال بودم بعد بهش گفتم من از تو شانس عشق تصادف بازی تو دیدم و از اون موقع به بعد دیگه طرفدارت شدم یعنی چهارسال که طرفدارت شدم بعد گفتم فنت هم هستم گفت آیدی اینستات چیه گفتم من اینستا ندارم یعنی اجازه ندارم که وصل کنم بعدش گفتم بخاطر اینکه سنم پایینه سحرجون اجازه نمیدن که نصب کنم گفت اشکالی نداره عزیزم بعدش سحرجون توگوشیش یه شماره رو گرفت و بعدش انگار اشتباه بود وبعد خندید منم خندیدم داشت که میرفت بهش گفتم سحرجون میشه شمال بازم بیای یا اکرانت اینجا توشمال باشه گفت باش عزیزم

بعدش دیگه خداحافظی کرد و رفت منم خیلی خوشحال بودم انقدری که تو خواب گریم گرفته بود صبح که بیدار شدم لپام خیس بود

ممنون میشم تعبیرش بگید

سلامی دوباره گفتید ادامه خوابمو ازتوگوشیش رو بگم

بعدش سحرجون توگوشیش یه شماره رو گرفت بعدش انگار اشتباه بود وبعد خندید و منم خندیدم داشت که میرفت بهش گفتم سحرجون میشه شمال بازم بیای یا اکرانت اینجا توشمال باشه گفت باشه عزیزم

بعدش دیگه خداحافظی کرد و رفت منم خیلی خوشحال بودم انقدری که تو خواب گریم گرفته بود صبح که بیدار شدم صورتم خیس بود

مرسی ازتون آدمین که تعبیرخوابمو میگید

سلام خسته نباشید

من دوستم مدام خاب میبینم که اقای سامان صفاری به ایشون چایی میدهند

میخاسم بدونم تعبیرش چیه

خیییلی ممنونم از این سایت عالی و پاسخ به موقع ممنونم

سلام من اوايل خواب ميديم كه اقاى قاسمى و من باهم دعوا ميكنيم بعد منو بوسيد و گفت عاشقت شدم تو يه خواب ديگه منو بغل كرد و برد بيمارستان

و الانم خواب ديدم كه تو يه محضرم واسه عوض كردن اسمم رفتم و ميگم كه بايد زنگ بزنيد ارميا بياد ايشون ميان و من ميرم جلو چند ثانيه قفل ميشيم تو چشماى هم بعد ايشون دفترو امضا ميكنن و ميگن اسم قبليتو خيلى دوست داشتم بعد ميگه اگ خبر ديگ اى هم هست راجب علاقه بهم بگو منو بغل ميكنه و باهم عكس ميگيريم و ميگه از قبل هم خوشگلتر شدى بعد با چند تا بازيگر ديگ هم عكس ميگيرم و تو يه مهمونى يكى از دوستاى ايشون زنگ ميزنه ميگه نمياى؟ ميگه زهرا هم هست؟ دوستشم ميگه هست بعد ارميا ميگه الان ميام

ميشه تعبيرشو بهم بگيد

سلام من چند شب پیش خواب دیدم که با خواننده مورد علاقم،که بشددددددددددت بهش علاقه دارم رفتیم دانشگاه(دانشگاهی گه پدرم توش کار میکنه)و داشتیم همینجوری تو حیاط دانشگاه قدم می زدیم و حرف می زدیم خیلی خوشحال بودم داخل خواب،،میشه بگید تعبیرش چیه؟

سلام

من دختر مجردی هستم که در خواب دیدم لباس هایی به رنگ طوسی به تن دارم و سوار یک اتومبیل شاسی بلند قدیمی به رنگ آبی روشن که فرمان ساده ی قهوه ای رنگی داشت و شخصی(یک مرد) در صندلی راننده نشسته بود ، شدم؛ درست یادم نیست؛ اما فکر می کنم صحنه ی فیلمبرداری بود و من و آن آقا بازیگر بودیم؛ من در واقعیت رانندگی نکردم و فقط یکی دو بار با کمک مربی، آن هم سالیان پیش.

در خواب با علم به این موضوع باید رانندگی می کردم؛ مضطرب بودم و چندان خوب نمی راندم و به نظرم در خیابان یک طرفه ای که حس می کردم بسیار باریک است و احتمالا تصادف می کنم در خلاف جهت خودروهای دیگر با سرعت نسبتا خوبی می راندم و آن مرد مرا به راندن (شاید هم تندتر راندن ، درست یادم نیست) تشویق می کرد و من به او گفتم که گویا در خلاف جهت حرکت می کنم؛ (چون تعدادی خودرو و شاید یک موتور مخالف جهت ما می راندند و تعدادی خودرو هم در همان جهت مخالف کنار خیابان پارک شده بودند!) و او گفت: نه درست است.

پس از راندن یک مسیر کوتاه به خودرویی که در خلاف جهت حرکت ما در کنار خیابان پارک شده بود، برخورد کردم(من سعی کرده بودم ترمز کنم اما گویا پایم به ترمز نمی رسید! ولی بلآخره ترمز کردم) تصادف خیلی جزئی بود اما من بسیار مضطرب شده بودم و به یکباره متوجه شدم که در صندلی کناری یک آقای بازیگر که در خوابم ریش داشت و من تا به حال او را با آن شمایل ندیده بودم و البته فیلم های زیادی هم با بازی او ندیده بودم یک تی شرت مشکی و کت یا کاپشن چرم مشکی پوشیده و در حالی که نور خورشید از سمت راست صورتش نمایان بود، نگاهی سرشار از علاقه به من کرد و در خواب حس می کردم نامزد هستیم! و از این نگاه او به یکباره چنان حس آرامشی به من دست داد که گویا بیشتر استرسم از بین رفت!

سلام، ادامه خواب…

و به نظرم در خیابان یک طرفه ای که حس می کردم بسیار باریک است و احتمالا تصادف می کنم در خلاف جهت خودروهای دیگر با سرعت نسبتا خوبی می راندم و آن مرد مرا به راندن (شاید هم تندتر راندن ، درست یادم نیست) تشویق می کرد و من به او گفتم که گویا در خلاف جهت حرکت می کنم؛ (چون تعدادی خودرو و شاید یک موتور مخالف جهت ما می راندند و تعدادی خودرو هم در همان جهت مخالف کنار خیابان پارک شده بودند!) و او گفت: نه درست است.

پس از راندن یک مسیر کوتاه به خودرویی که در خلاف جهت حرکت ما در کنار خیابان پارک شده بود، برخورد کردم(من سعی کرده بودم ترمز کنم اما گویا پایم به ترمز نمی رسید! ولی بلآخره ترمز کردم) تصادف خیلی جزئی بود اما من بسیار مضطرب شده بودم و به یکباره متوجه شدم که در صندلی کناری یک آقای بازیگر که در خوابم ریش داشت و من تا به حال او را با آن شمایل ندیده بودم و البته فیلم های زیادی هم با بازی او ندیده بودم یک تی شرت مشکی و کت یا کاپشن چرم مشکی پوشیده و در حالی که نور خورشید از سمت راست صورتش نمایان بود، نگاهی سرشار از علاقه به من کرد و در خواب حس می کردم نامزد هستیم! و از این نگاه او به یکباره چنان حس آرامشی به من دست داد که گویا بیشتر استرسم از بین رفت!