تعبیر خواب امامان معصوم و ائمه اطهار

سلام

من خواب دیدم که در کوچه شهری قدیمی با امام زمان (عج) و فردی دیگر راه میرفتم ناگهان امام به کوچه ای دیگر رفت و من و آن فرد هم با هم وارد کوچه ای دیگر شدیم در حال راه رفتن در آن کوچه بودیم تا به امام برسیم ناگهان فردی که همراه من بود را با چاقو کشتند من و تمام مردم که در آن کوچه بودند فرار کردیم و من زیر لب میگفتم یا ابا صالح.

سلام

من در خواب دیدم که حرم امام حسین ع رفتم ودر حرم گریه ام گرفته بود بعد از گریه کردن شروع کردم به خواندن نماز زیارات. تعبیر چیه؟

یه بارم خواب دیدم رفتم در خونه یه مادر شهید که فهمیدم پسرش مفقود الاثر شده همون موقع خبردادن پیکر این شهید رو اوردن در خونه اسم شهید رو نمیدونم اما بعد از خبر همه جمع بودن و اسم امام حسین می اوردن و گریه میکردن خیلی حس خوبی داشت.

تشخیص بدم تا رسیدم به یه عده مرد که یکیشون که از همه سنش بیشتر بود و فرمانده همشون بود ، بهش گفتم تورو خدا مارو برگردون به خونه ما بچه کوچیک همراهمونه میترسیم اون اقاهمراهمون اومد داشتیم احتمالا میرفتیم سمت خونه ازتو کوچه پس کوچه هایی که توشون جنگ بود یهویی چند نفر که لباس سبز داشتن عین امامای معصوم یکی یکی از کنار ما ردمیشدن معلوم بود که از یه میدون جنگی دارن برمیگردن چون شمشیر داشتن یکیشون زخمی بود همه جاش بعضیاشون چهر ه های نورانی داشتن بعضیاشون فقط نقاب داشتن یکیشون نقاب داشت فقط چشماشو دیدم یکیشون یه خانم بود که فقط نیم رخش و دیدم همشون رد میشدن میرفتم هی از اون مردی که همراهیمون میکرد میپرسیدم ایناکین جوابمو نمیداد در اخر یه اقای سبز پوش که حس میکردم امام حسین باشه ولی بازم مطمئن نبودم و نمیدونستم این اقا کیه اومد و مقابل ما ایستاد با همون مردی که همراه ما بود شروع به حرف زدن کرد حرفاش یادم نیست اما یادمه دلخور بود دلشکسته بود راجب بی معرفتی به اون مرد میگفت دراخر بیدار شدم ازخواب.

سلام.چند سال پیش خوابی دیدم که هنوزم بهش فکر میکنم .تقریبا ۲۰ سال پیش خواب دیدم اقا امام زمان را در باغی دیدم که کنارشون چند همراه داشتند و حضرت خودش هم شمشیر داشت و لباس سبز پوشیده بود.دیدم اقا به ارامی مینشینند و خاکها را با دستشان کنار میزنند و یک میوه انار درون خاک میگذارند و دوباره خاک را صاف میکنند.سه تا انار را زیر خاک گذاشتند.من ۳۸ سال سن دارم و دو فرزند پسر دارم.موقعی که خواب دیدم تقریبا ۱۵ سالم بود.ممنون

سلام . خواب دیدم توی یه شهر کوچیک انگار شهر های عراق یا عربستان بود خونه هاشم گلی بودن یه نفرم پیشم بود ولی خیلی یادم نمیادش فک کنم بابام بود از پنجره که بیرون و نگاه کردم اول یه گنبد دیدم گنبدش شبیه گنبد امام حسین نبود ولی احساس کردم ما تو کربلاییم پایینو که نگاه کردم امامی رو دیدم صورتشو تشخیص ندادم ولی از اونجا که احساس میکردم اونجا کربلاست گفتم پس ایشون هم امام حسینه یه مرد سیاه پوستم پیشش بود که تو دستش خیلی یادم نمیاد ولی انگار تو دستش طلایی که شبیه قرصه الان که فکر میکنم میگم شاید امام علی بوده و اون مرد سیاه پوست بلال بوده

بعدش یهو مامانمو خالمینارو و مادربزرگمو فامیلامو دیدم . من دقیق نمیدونستم کجاییم مامانم بهم گفت

بالاخره رفتی کربلا دیگه تو الان شیش هفت روزه تو کربلایی من باورم نسد اصلا یادم نمیومد رفتم کربلا

میشه تعبیرشو بگید؟؟

احساس میکنم ساعت 6،7،8صبح دیدمش

باز دقیق نمیدونم.

سلام.

خسته نباشید.

من خواب دیدم تو یه جایی شبیه کوه هستم که از سنگ های سفید تشکیل شده.

یه مرد جوونی داشت اونجا برای امام حسین(ع) خونه میساخت. مادرش بهش گفت: اون نوشته ها رو تو خونه امام حسین(ع)حکاکی کردی? مرد جوون گفت: کردم. مادرش گفت: ایت الکرسی رو هم تو خونه امام حسین(ع) حکاکی کن. مرد جوون گفت: میکنم.

خونه امام حسین(ع) که این مرد جوون میساخت یه اتاق بزرگ بود تو دل سنگ ها. سقف این اتاق از زمینش خیلی فاصله داشت و درش هم خیلی بلند بود.

خود امام حسین(ع) هم اومدند. روی موها و مژه های ایشون یه چیز سفیدی ریخته بود.

چند تا موجود عجیب ابی رنگ قد کوتاه که جثه کوچیک و بینی بزرگ و ظاهر مسخره ای هم داشتند که اصلا نمیدونم چی بودند. اما به نظرم میاد ادم نبودند اومدند پیش امام حسین(ع) و جوری که انگار میخواستند امام حسین(ع) رو اذیت کنند به ایشون طعنه میزدند و ایشون رو تحقیر میکردند و امام حسن(ع) رو تو سر ایشون میزدند. حتی این موجودات یه حرف خیلی عجیب به امام حسین(ع) زدند و اون حرف این بود: تو مثل حضرت یوسف هستی که برادرانش خیلی از خودش بهتر بودند! برادرت امام حسن خیلی از تو بهتره.

امام حسین(ع) هم که فهمیده بودند این موجودات قصد اذیت کردن ایشون رو دارند میخواستند جواب این موجودات رو بدند که از خواب بیدار شدم.

تعبیرش چیه?

ممنون.

سلام.^_^ خسته نباشید.^_^

من خواب دیدم با مادرم که فوت شده رفتم حرم امام رضا(ع).***

ضریح امام رضا(ع) رو دیدم که مردم زیارتش میکردند. اما یه قبر نزدیک ضریح یعنی چند قدم این طرف تر از ضریح اما بیرون از ضریح بود که تو خوابم این قبر امام رضا(ع) بود!! یعنی قبر امام رضا(ع) تو خوابم بیرون از ضریح بود!!!!!!°_°

سنگ قبر امام رضا(ع) یه سنگ قبر در اندازه و ارتفاع قبر های معمولی بود و به رنگ سبز تیره که میشه بهش گفت یشمی بود. سنگ قبر قدیمی بود و یه جاهاییش انگار رنگش رفته بود.◇

دیدم که مادرم خودش رو انداخت روی قبر امام رضا(ع) و ایشون رو التماس میکنه!°_°

بعد از این که مادرم از روی قبر امام رضا(ع) بلند شد؛ من که چهار زانو کنار قبر امام رضا(ع) نشسته بودم خم شدم و دستم رو دراز کردم و دستم رو روی قبر گذاشتم و با امام رضا(ع) کمی صحبت کردم که یادم نیست چی گفتم. اما من خودم رو روی قبر ننداختم.•_•

بعد از این که دستم رو از روی قبر برداشتم؛ صحنه خیلی عجیبی دیدم. دیدم که رئیس جمهور چین هم اومده و خودش رو روی قبر امام رضا(ع) انداخت و ایشون رو التماس میکنه!!!!!!! چند تا مرد چینی کت و شلوار پوشیده و کراوات زده هم عقب تر وایستاده بودند که تو خواب انگار میدونستم مقامات چین اند و برای التماس کردن امام رضا(ع) اومدند!!!!!!!!!! من با خودم تو خواب گفتم: این ها که کمونیست اند و اصلا خدا رو قبول ندارند؛ این ها با امام رضا(ع) چه کار دارند!!!!!!!!!!؟ این ها مسلمون های کشورشون رو مورد اذیت و آزار قرار میدند. اون وقت میان امام مسلمون ها رو التماس میکنند!!!!!!!!!!!!°_° °_° °_°

من و مادرم داشتیم از ساختمون حرم امام رضا(ع) بیرون می رفتیم و وارد حیاط حرم میشدیم که مادرم گفت: دیگه بریم. من که از زیارتم راضی نبودم گفتم: نمیخوام از حرم برم. این چه زیارتی بود که من کردم؟ من هنوز نه نماز خوندم و نه زیارتنامه.■

تو حیاط حرم داشتند فرش پهن میکردند. بعضی از فرش ها بزرگ و بعضی ها کوچیک بودند. فرش های دوازده متری، شش متری و از این فرش های کوچیک که بعضی ها موقع نماز میندازند و جانمازشون رو روی اون فرش میندازند رو میشد بین فرش هایی که تو حیاط حرم انداخته شده بودند دید.▪︎

من به یک فرش کوچیک از همین فرش هایی که بعضی ها موقع نماز میندازند و جانمازشون رو روی اون فرش میندازند که به رنگ های مشکی و قرمز تیره بود رسیدم. مادرم گفت: روی همین فرش نماز میخونی؟ من گفتم: آره. روی همون فرش دو رکعت نماز زیارت خوندم.□

بعد هم رفتم و یک کتاب زیارتنامه کوچیک در اندازه جیبی که قطر کمی هم داشت و روی جلدش تصویر یه ضریح طلایی بود و تو بقیه جلدش هم رنگ زرد طلایی خیلی به چشم میخورد رو برداشتم و از روش یک زیارتنامه خوندم که یادم نیست کدوم زیارتنامه رو خوندم.¤

راستی این رو هم بگم که من چند روز قبل از این که این خواب رو ببینم یه حاجتی رو از امام رضا(ع) خواسته بودم.♡_♡

تعبیر خوابم چیه؟•_• ممنون.♡

سلام. قسمت بیشتر خوابم هنوز تعبیر نشده. گفتم یاداوری کنم. شاید فراموش کرده باشین. قبل از همین نظر قبلیم یه نظر دادم که خواب دیدم با مادرم که فوت شده رفتم حرم امام رضا(ع)….

قسمت دستشوییش رو یادم رفته بود بنویسم که بعدا نوشتم و لطف کردید و تعبیرش کردید. اما قسمت بیشتر خوابم هنوز تعبیر نشده که اگه تعبیرش کنید ممنون میشم.

یه نظر تو در انتظار بررسی هست. اون باید خواب من باشه.

سلام.(^_^)

خسته نباشید.(♡_♡)

من خواب دیدم با پدر و مادرم رفتم زیارت امام حسین(ع).

ضریح امام حسین(ع) طلایی و خیلی کوچیک بود. در کوتاهی هم داشت که اگه کسی میخواست وارد ضریح بشه باید خم میشد.(°_°)

حرم امام حسین(ع) خیلی خلوت بود. حرم خیلی هم کوچیک بود.(°_°)

من تو حرم امام حسین(ع) دعاهای مختلفی کردم. بعد از حرم بیرون رفتیم و سوار ماشینمون شدیم که بریم.

من تو ماشین یه دفعه یادم افتاد که فراموش کردم تو حرم امام حسین(ع) برای ظهور امام زمان(عج) دعا کنم. خیلی ناراحت شدم و از پدر و مادرم خواستم که برگردیم حرم امام حسین(ع) تا من اونجا برای ظهور امام زمان(عج) دعا کنم اما اون ها قبول نکردند. ماشین راه افتاده بود و من در حالی که خیلی ناراحت بودم و نمی تونستم خودم رو ببخشم به عقب برگشته بودم و از شیشه عقب ماشین به حرم امام حسین(ع) که داشتیم ازش دور میشدیم نگاه میکردم و دست هام رو به سمت حرم امام حسین(ع) برده بودم انگار میخواستم حرم رو بگیرم و فریاد میزدم: نه ما الان نباید بریم. من یادم رفت برای ظهور امام زمانم دعا کنم. این چه گندی بود که من زدم؟ میگن دعا زیر قبه امام حسین مستجابه. اون وقت من اومدم حرم امام حسین و یادم رفت برای ظهور امام زمان دعا کنم. خدایا لطفا من رو ببخش و الان این دعا رو از من بپذیر. لطفا ظهور امام زمانم رو نزدیک کن. من یادم رفت این رو تو حرم امام حسین ازت بخوام. اما الان که زیر قبه امام حسین نیستم نکنه تاثیر دعام کمتر باشه. حتما کمتر…..

تعبیرش چیه؟(•_•)(⊙_⊙)

سلام.:)

خسته نباشید.;)

من خواب دیدم که یه حرم با گنبد و ساختمون و دیوار های طلایی هست(انگار کلش طلایی بود.) که داخل یه غار تاریک سفید رنگه که این غار پوشیده از برفه.:| یه رودخونه از بیرون غار اومده بود توی غار و دور تا دور این حرم رو در بر گرفته بود. اما اب رودخونه یخ زده بود.:| من روی زمین برفی این غار وایستاده بودم و میخواستم برم توی حرم.:| اما انگار تنها راهی که برای ورود به حرم داشتم این بود که از روی اب های یخ زده این رودخونه رد بشم.:( من می ترسیدم که وقتی دارم از اب های یخ زده رد میشم یخ زیر پام بشکنه و بیفتم تو اب.:( برای همین می ترسیدم برم تو حرم.:(

یه وقت هایی تو خواب به ذهنم می رسید که این حرم حرم امام حسین(ع) هست و یه وقت هایی هم تو خواب به ذهنم می رسید که این حرم حرم امام رضا(ع) هست.:|

تعبیرش چیه؟؛)