تعبیر خواب شکلات و کاکائو چیست؟

سلام خسته نباشین
خواب دیدم توی انباری خونمون دوش گرفتم (انباریمون توی واقعیت دوش نداره)و حسابی خودمو شستم بعد رفتم بیرون انگار جایی بودم ک محمد(خواستگارم بود ک ب علت مخالفت مادرش ب هم خورد و جدا شدیم) اومد دنبالم توی ماشین بودیم من ازش دلخور بودم و اون گونمو بوسید و ی گاز هم گرفت خیسی روی گونمو حس میکردم همین ک نزدیک خونه شدیم یادم اومد من با دوچرخه رفته بودم و حالا بدون اون برگشتم خواستم خودم برم دنبال دوچرخه ک محمد گفت باهم میریم برگشتیم سمت همونجایی ک من بودم و سراغ دوچرخه رو گرفتیم ک گفت م

سلام من خواب دیدم با دوستام نفری یک کاکائو داشتیم یکی دوستام اصرار داشت نصف کاکائو رو به من بده اما من میگفتم نمی‌خواهم خودم دارم و بهش گفتم عشقم خودم دارم

با سلام و روز بخیر…من خواب دیدم که با دوتا پسرعمه کوچیکام نشستیم و دارم باهاشون بازی میکنم و هی شکلات میخوردیم..بعد پسرعمه کوچیکم که کلاس اول دبستانه یه شکلات خورد گف خیلی تلخه نمیخوامش و اومد گذاشتش تو دهنم بعد من یه شکلات دیگه خوردم که وسطش قرمز بود گفتم این چیه وسطش هی روشو میگشتم که ببینم این قرمزه که داخلشه چیه..ناگفته نموند که یه چندماهی میشه رابطمون با عمم اینا خوب نیست و پسرعمه هام از چشمم افتادن یعنی مث قبلا دیگه اون حس دوست داشتن رو بهشون ندارم و تحمل کردنشون برام سخته

سلام وقت بخیر
من خواب دیدم که با دختر عمه هام توی یکی از اتاقهای خونمون نشسته بودیم بعد یکی شون بهم یه شکلات داد همه ما مشغول خوردن شکلات بودیم که یه دفعه برگشتم دیدم تو قفسه های کمد پر از شکلات و خوراکی بود

تعبیرش چیه؟؟

وهمه شروع کردن به خوردن یک مرد هم همش دنبال ما بود ومی خواست به یکی از دختر ها دست بزند ومن باهاش بر خورد کردم ونگذاشتم در راه وارد یک مکانی شدیم که دور تا دورش مغازه بود ولی کف حیاطش ریگ بود همه در حال دویدن وخوشحالی بودن وشکلات می خوردن وریگ به هم پرتاب میکردن وکسی چیزیش نمی شد ومی خندیدن ولی یکی از دختر ها رفت آب بخوره که همان مرد می خواست به او نزدیک شود ولی دوباره من اجازه ندادم بعد همه در حال خارج شدن بودیم که یکی از دختر ها بهم گفت چرا پس تو شکلات هایت را کم خوردی بخور تمام کن وآن مرد هم روبه روی من ایستاده بود وداشت من را نگاه میکرد ومن هم دیدمش وخیلی عصبانی شده بودم وهمه به راه مان ادامه دادیم واون مرد همچنان به دنبال ما بود.

سلام خواب دیدم دوستم که فوت کرده از من شکلات گرفت

سلام صبحتون به خیر و خوشی در خواب دیدم در خانه قدیمی تر پدری هستیم نا طبقه پایین بودیم که پدرم از بالا آمد باخشم. بسیاردر واقعیت با ایشان دلخوری داریم .و شوهر م شروع به دعوا کرد من با محبت پدرم رد نگاه میکردم و اورا آرام مادر شروع به دعوا باشوهر م کرد که موقع دعوا دکمه لباسش باز میشدویک سینه او مشخص و من اون را میبستم تا دیده نشود وبعد رفتن وزن پسر عمویم بهم گف مشکلات چیست حلش کنم گف برایت استخاره میگیرم و ضربان قلبم به شدت محکم کوبید واز کارش خوشم نیامد و هی مراقبه انجام دادم که در واقعیت مراقبه انجام میدهم و ذکر لا حول ولا هم میگفتم تا از شر اجنه دور باشم واو رفاما بعدش دیدم سگی سیاه که یک پایش قطع شده و زخمیس با پسرم وارد خانه شدیم کلید روی در بود در را باز کردم و وارد شدیم و وقبلش دیدم به خاله کوچکم که مدتهاس ندیدمش یک عالمه شکلات کاکاعو بهش دادم او فک میکرد تلخ است و خوشش نیامد اما در ذهنم شیرین و خوشمزه بود و چن عدد نزد خودم نگه داشتم وبعد که وارد خانه شدیم مادر گوشت سگ برایم آورد که برای بسیار زننده بود اورا روی ظرفشویی انداختم ممنون روز خوبی داشته باشید

ممنونم ازشما در ادامه خواب .خاله ام را دیدم برایش کادو مقدار زیادی شکلات کاکائویی دادم و چون به نظرم شیرین و خوشمزه بود چن تایی خودم برداشتم .ودر ادامه باپسرم وارد خانه شدم در قفل بود وسگ به آهستگی وسختی به سمتمان می آمد ولی کلیدرا پیچاندم در راباز کردم بعد بستن در کسی که فک میکنم مادر م بود به سمتم آمد دوباره کلید را باز پیچاندم و او امد داخل و مقداری زیاد گوشت سگ آورد بسیار تازه که من چندشم شد و آن را به ظرفشویی پرتاپ کردم کل گوشت سفت بود و شبیه گوشتهای معمولی نبود سفت و لغزان ممنوونم