تعبیر خواب دوست و یار

سلام من خواب دیدم یک فردی همسن و سال خودم (دختر) چند وقتی توی ساختمون ما اهنگ میخوند ولی هیچکس نمیدونست اون کیه تا اینکه یه شب من از بالکن رفتم و نگاه کردم و دیدم که اون داره اهنگ میخونه ، صدای خیلی زیبایی داشت ولی قیافشو تاحالا توی زندگیم ندیده بودم اون متوجهم شد و من رفتم پایین تا باهاش حرف بزنم یه خواهر دو سال بزرگتر از خودش داشت و یه خواهر کوچیک سه چهار ساله ، لباس هر سه تاشون مشکی بود و لباس منم مشکی بود ولی احساس نمیکنم این مهم باشه چون من کلا تو زندگی واقعیم تیپ و لباس مشکی دارم و دوستامم همینطورین ، بعد مادرشون اومد اونجا و من سلام کردم ، نمی‌دونم چجوری میتونستن بیان داخل درصورتی که من درو باز نکرده بودم ، بعد یه گربه هم بود که
تو واقعیت این بچه گربه قبلا داخل پارکینگ ما زندگی میکرد و ماشین بهش خورد مرد ، و اره اونم اونجا بود و این دختره که اواز میخوند خیلی مهربون بود و من سریع باهاش صمیمی شدم بعدش دعوتش کردم بالا و بابا مامانش هم اومدن موقعی که بالا نشسته بودیم فهمیدم مشکلات خانوادگی داره بعدش یهو خوابم تموم شد این چه معنایی داره؟

سلام دیشب خواب دیدم با دوستم تلفتی صحبت میکردم بعد گفتم کجایی گفت خونه
درصورتی که میدیدم کجاست و دروغ میگفت رفته بود با دوستش بیرون و داشت دروغ میگفت ، احساس میکردم داره خیانت میکنه ، البته هر دو پسریم

سلام وقتتون بخیر
خواب دیدم از مدرسه خارج شدم خونه دوست فابریکم دقیقا روبه روی مدرسه بود اول گفتم برم ببینمش ولی بعد پشیمون شدم چون شب قبلش دعوا کرده بودیم و ( تو واقعیت هم همینطور بود ما با هم دعوا کرده بودیم و با ناراحتی خوابیدم ) بعد رفتم سمت خونه وقتی اومدم کفشام و دربیارم کفشای رفیقم و دیدم بعد بدو بدو وارد خونه شدم توی یک اتاق شیشه ای داشت لباس میپوشید، پریدم بغلش گفتم دلم خیلی برات تنگ شده بود و گریه کردم و اونم سفت بغلم کرد و گفت گریه نکن بعد چند ثانیه اشکام و پاک کردم و گفتم ولی تو واقعی نیستی هیچکس نمیدیدش جز من با گریه بهش گفتم چون فقط دلتنگت بودم و دعوا کرده بودیم و ازت ناراحت بودم انگار تو رو تو رویاهام ساختم بعد باهاش دعوا کردم که چرا دیشب اینطوری کردی و بعد از خواب پریدم
می‌دونم خیلی طولانیه ،😁 ولی میشه لطف کنید بگید تعبیرش چیه ؟

سلام قبلا با پسری دوستی مجازی داشتم و حدود یک ساله بی خبرم
توی خواب دیدم یکی از تصاویر پروفایلش خودشه و بعدی ی تصویر سیاه! و‌میدونستم که پدرش فوت شده و داشتم فکر میکردم ایا براش تسلیت بفرستم! بعد ی صحنه دیگه دیدم جلوی مسجد نشستیم برای مراسم پدر ایشون اقوامشون بودن و یکی دوتا از خواهرای منم بودن(شناخت فامیلی از هم نداریم و توی دوتا شهر متفاوت هستیم دراصل)
ی صحنه دیگه خواب پدرش توی بیمارستان بستری بود و حال دوستم خراب بود و پرستار بهم گفت دوستت نیاز به حمایت و عشق و عاشقی داره…

سلام
من یه دوست دارم که پسره، تو خواب یهویی تو خیابون باهاش برخورد کردم. بعد یه احوال پرسی رفتم خونمون. ولی باز فردا و پس فرداش میدیدمش ولی من زیاد بهش محل نمیدادم اونم نمیداد ولی یجای خواب فهمیدم که اون میخواد بیاد یک چیزی بهم بگه ولی نمیتونه، یا خجالت میکشید یا یک قضیه دیگه بود… یک دختر کوچیک هم همراهش بود که بهش میگفت اگه چیزی تو دلت هست بهش بگو… این یعنی چییییی

سلام . شخصی هست که خیلی دوست دارم با او ارتباط برقرا کنم و بااو دوست شوم . امروز در خواب دیدم که همان شخص بدون اینکه من به او چیزی بگویم با من قرار برای بیرون رفتن و تفریح گذاشت و به نوعی خودش اعلام تمایل برای دوستی کرده بود . تعبیرش چیست؟

سلام
با پسری رابطه دوستی مجازی داشتم و جدا شدم.. خواب دیدم اون چت تلگرام رو دوطرفه پاک کرد ولی تو حافظه چت من مونده بود و دیدم ی سری ویدئو از خودش و مادرش هست هردو چاق شده بودن خودش چاق شده بود مخصوصا از باسن و‌پا با خودم‌گفتم چقد زشت و بی ریخت شدن…

سلام و درود
خواب دیدم تو یه شهر غریببه هستم دنبال کسی یا جایی وارذ ذفتری شدم تا نشانی بگیرم مدیر مجموعه وقتی وارد شد دیدم هم خدمتی سی سال پیش منه اما خیلی جوون مونده بود بهش گفتم منو میشناسی گفت نه گفتم پادگان فلان گروهان فلان خدمت نکردی ؟گفت چرا گفتم فلانی ام نمیشناسی گفت آه فهمیدم نشناخته
سپاس

با درود
من خواب یکی از دختر های فامیلمون رو دیدم وقتی بهش گفتم دارم میرم
هیچ واکنشی نشون نداد
ولی یه گوشه تو خیابون مخفی شدم
چند دقیقه بعد با سرعت اومد بیرون و دنبالم میگشت و بعد دستم رو محکم گرفت و بغلم کرد
بعدش دست های همیدگه رو گرفتیم
و درحالی که اومدیم تو خیابون و داشتیم راه میرفتیم
یکدفعه در مورد نامزدی و ازدواج صحبت کردیم
من قبلا با این خانوم چند سال پیش ملاقات داشتم و در آخر بعد از چند ماه اذیتم کرد در حالی که دوستم داشت ولی بخاطر فاصله رابطه رو قطع کرد
با تشک از پاسخگویی شما

سلام وقت بخیر. من همین چند دقیقه پیش خواب پسری به اسم بِنیان رو دیدم.ما توی خواب با همدیگه دوست بودیم و بنیان میرفت کلاس کاراته وقتی که کلاسش تموم شد من رفتم باشگاه دنبالش و دیدم نمیاد رفتم توی باشگاه و صدای گریه های بنیانو شنیدم صدای گریه رو دنبال کردم و به یه کمد رسیدم درشو باز کردم و بنیان توش بود بهش گفتم کی اینکارو باهات کرده؟ بهم گفت استادم در برابر اون دزدای محله اشون ازم محافظت نکرد و به گریه کردن ادامه داد من چونکه دیدم خیلی حالش بده تصمیم گرفتم برمش خونه ی خودمون و وقتی بردمش گذاشتمش روی تخت خواهر کوچیکم که داشت نقاشی میکشید از اتاق بیرون رفت و من یکم بعدش بیدار شدم متوجه شدم خوابای خیلی زیادی از بنیان دیدم و تو هر خواب بنیان یادش بود که ما دوستیم.منم یادم بود میشه و الان حس میکنم دلم خیلی براش تنگ شده حس میکنم یه دوست واقعیه